دكتر عليرضا مقدسي
جراح و متخصص چشم، فوق تخصص قرنيه
برداشت اول:
"پزشكي كه به دنبال نذري خوردن مردم فقير باشه، همون زهر بخوره بهتره!"
اينها نظرات مهوع يكي از هموطنان نه چندان شريف در صفحه شخصي اش در ارتباط با مرگ همسر و مادربزرگ دكتر عليرضا صلحي پزشك جوان تبريزي است. پزشكي كه به واسطه خط خوبش قبلتر نسخه هاي تجويز موسيقي و يا كمك به هزينه درمان بيمارانش در فضاي مجازي دست به دست ميشد، حالا عزادار مرگ عزيزانش به دليل غذاي فاسد و يا سمي است. پزشكي كه از قضا در درمانگاه هاي شهرش بار درمان بيماران را بدوش ميكشد، نه زير ميزي ميگرفته، نه گزندي به بيماري رسانده، نه قاتل است، نه بخيه كش؛ بلكه مثل هزاران رتبه تك رقمي و دورقمي كنكور تنها جرمش پزشك بودن است! كاري به حادثه دردناك مرگ دو عزيزش ندارم، گرچه اين حادثه سوقصد بوده باشد يا سهو ، چيزي ازين تراژدي بزرگ نمي كاهد، دردم از تعفني است كه در ذهن بسياري موكد شده و به هر بهانه اي ناكامي هاو حقارت هاي زندگي شخصي خودشان را با لجن پراكني به بقيه ، التيام ميدهند.اي كاش اينان حداقل دهان را ببندند كه بوي گندِ اين حجم از زعارت بالا نزند.
برداشت دوم:آذر ٩٤
پرايد سفيد رنگي بدليل سرعت بسيار زياد در اتوبان به گارد ريل برخورد ميكند، به خط مقابل مي افتد و با پژويي تصادف ميكند، فيلمي از اين حادثه دست به دست ميشود، مرد ميانسالي روي زمين افتاده است، خون سر و تنش را آغشته است و ناله ميكند: كمكم كنيد ، تورو خدا كمكم كنيد...
چند نفري با موبايل هايشان مشغول فيلم برداري هستند و ناله هاي مرد ميانسال همچنان مي آيد كه قسم ميدهد و كمك ميخواهد اما كسي نمي رود سر مرد را بر زانويش بگذارد، اندكي به او اميد بدهد، از امبولانسي كه نمي آيد بگويد، بگويد كه چيزي نيست، خوب مي شوي، به بيمارستان كه برسي همه چيز درست ميشود. كسي نيست همه مشغول اند، هر شهروند، يك خبرنگار از ما هيولاهايي ساخته كه يادمان رفته بايد اول انسان بود بعد خبرنگار!
آن مرد ميانسال كه در فيلم جان ميدهد، شادروان دكتر عزت الله صادقي تنها فوق تخصص جراح عروق كرمانشاه و برخي شهرهاي غربي كشورو بنيانگزار بخش جراحي عروق كرمانشاه بود.كسي هم نپرسيد چرا گارد ريل نتوانسته خودروي پرايد را در همان سمت نگه دارد يا چرا خودروي وطني دكتر نتوانسته جانش را حفظ كند؟
برداشت سوم:آذر ٩٤
شعله هاي آتش از پنجره هاي آپارتماني در ايذه بيرون ميزند، خانم دكتر جواني در آتش گير افتاده است، آتش نشاني آمده است اما ارتفاع پله نجات مناسب نيست، شلنگ اتش نشاني كوتاه است و مامور مسن آتش نشاني نيز خطر نميكند.
خانم دكتر زنده زنده جلوي چشم همگي ميسوزد و كسي بعدها كمپين عليه اتش نشاني راه نمي اندازد، كساني كه براي يك سانت بخيه جگركباب ميكردند، براي كوتاهي چند ده متري پله و شلنگ سكوت ميكنند ، كسي لعني نمي كند ، توهيني نمي كند و پزشك جوان در گمنامي جزغاله ميشود و ميميرد.
برداشت چهارم:ديماه ٩١
دكتر امير ميرباقري فوق تخصص گوارش و استاد دانشگاه تهران به همراه برادرانش دكتر نادر ، مهندس اميد و دكتر نظام الدين پزشكي بعلت گاز گرفتگي ناشي از لوله دودكش غير اصولي ساختمان در دزفول جان باختند. مجموع سالهاي تحصيل دانشگاهي اين چهار نفر كه به ساعتي جان باختند خسران از دست دادن اين نخبگان جامعه را عيان تر ميكند ولي باز هم كسي در حد يك پرسش ساده از مهندس ناظر ساختمان يا نظام مهندسي نميكند.
برداشت پنجم:آذر ٩٤
دكتر علي پويان تنها جراح مغز و اعصاب كاشمر كه براي خدمت و گذراندن دوره طرح به اين منطقه امده بود در حادثه رانندگي در جاده كاشمر- شادمهر فوت كرد. جانشین فرمانده پلیس راه کاشمر با تاکید بر اهمیت دو بانده شدن این محور که به جاده مرگ شهرت یافته در همان زمان گفت: "گرچه از امروز مهندسان مشاور جهت مطالعات دوبانده شدن حضور یافته اند اما شتاب در عملیات اجرایی آن ضروری است." سوال اين است ايا اين مهندسان مشاور يا راه سازي بازخواستي شدند كه اين چنين سرمايه علمي مملكت كه سالها عمر و هزينه براي به بارنشستن وي رفته است را در جاده مرگ شان به كام مرگ كشاندند؟
برداشت هفتم ، تجاوز به خانم دكتري كه پزشك روستايي در يكي از روستاهاي استان گلستان بود... برداشت هشتم، مرگ دكتر امير كيخسروي از تب كريمه و كنگو در بيمارستاني در مشهد... برداشت نهم ، مرگ دكتر نرمين شهپوري پزشك داوطلب كاروان زوار ايراني بدليل سانحه رانندگي در جاده سامرا ...برداشت دهم... برداشت يازدهم.... برداشت....
دوباره جمله آن هموطن به خاطرم هجوم ميبرد، اخبار مرگ همكارانم در اين سالها و عقده گشايي هاو توهين هاي برخي مسلسل وار از جلوي چشمش رد ميشوند.
سرگيجه ميگيرم و آخرين جمله را مي نويسم:
از ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست.
@ttalangori