بنام خدا
براساس تجارب بشری انسان ازآغازتولد به غذا وهوا نیازدارد وزمانیکه بالغ شد وکبیرآنگاه نیاز جنسی بروزمیکند وهنگامی که مجرب شد وعقلش کامل نیازمند ادامه نسل وداشتن فرزند ودردوران سالمندی تنها به آرامش ومرور خاطرات گذشته می اندیشد. آیا میتوان غذا وهوارا ازکودک دریغ نمود؟ آیا میتوان ازجوانان خواست که نیازجنسی خودرا سرکوب کنند؟ آیا میتوان آدمی را ازادامه نسل بازداشت؟ پاسخ سوالات منفی است. اینک چه باید کرد تا نیازهای طبیعی آدمی درزمان خود تامین شود؟ آیا میتوان بجوان گفت که تومجبوری همه خواسته های یادشده را یکجا با یک ازدواج دائمی تامین کنی؟ آیا این بار سنگین بردوش جوان مشکل آفرین نیست؟ جوانی که تنها نیازمند به ارضای جنسی است چرا باید بزیر بار سنگین ازدواج برود؟ ظاهرا مسوولان ما خیلی زرنگند که میخواهند با یک تیر چند نشان را بزنند. خیر نمیشود وبدنبال اینگونه ازدواجها باید منتظر جدائیها باشیم .خداوند برای تامین نیاز جنسی انسانی که قادر به ازدواج دائم نیست امکان عملی فراهم نموده است وآن ازدواج موقت است.چرا فرهنگ آن را تعمیم نمیدهیم وساده نمیکنیم تا این مشکل جوان حل شود؟ شما که دراول انقلاب راه حلهای موجود آن زمان را بستید چه راهی برای حل این معضل گشودید؟ وقتی دین راه حل دارد چرا درراه آن سنگ می اندازید ؟مگر میشود به کودک گفت نخور یا ننوش ویا نفس نکش؟ بجوان بگوئیم تحمل کن سرکوب کن ویا بزیر بار سنگین ازدواج برو .جوانان ما آنانکه قادر به تحمل نیستند جلای وطن میکنند ویاتن بحرام میدهند ویا سرانجامشان را خدا میداند.بیائیم سنتهای غلط بازمانده ازگذشته رابرچینیم وراه حل خدادادی را پی گیریم