مشاوره خصوصی با باربارا دی آنجلیس

110

خلاصه ای از  کتاب مشاوره خصوصی با باربارا دی انجلیس


فصل اول


کدام یک از نواحی زندگی ام به اندازه کافی خوب و رضایت بخش نیست؟


آیا به راستی خوشحال هستم؟


آیا عشقی را که شایسته اش هستم دریافت می کنم؟


به خودت واقعی تان نگاهی بیاندازید. آیا همانی که می خواهم هستم؟


اگر جواب سوالات بالا منفی هست، دلایل آن کدام است؟


چه کاری از دستم بر می آید تا تغییری ایجاد کنم؟


افلاطون گفته است :زندگی که بازنگری و معاینه نشده باشد ارزش زیستن ندارد.


همه ما در مقاطع خاصی از زندگی برای رشد و تغییر شخصی آماکدگی بیشتری داریم. 


مثل میوه ای که تا نرسیده باشد به زحمت از شاخه کنده می شود ولی وقتی رسیده باشد با اشاره انگشت به راحتی    جدا می شود.


شاید شما در سال گذشته آمادگی لازم را نداشتید ولی اکنون زمان بازنگری و ارزیابی زندگی تان است.


شاید صدای درون ما می گوید ،استحقاق من بیش از  این  چیزی است  که  دریافت می کنم.


شما با تغییر زندگی خود نه تنها خود ، بلکه کسانی که با شما در تماس هستند ( همسر ، فرزندان ) را نیز متاثر خواهید ساخت.


باور دارم دلیل تمام دردها و رنج های تان در درون خودتان است. این تجربه را از زندگی خودم و کسانی که به آنها مشاوره داده ام ، آموخته ام.
همه ان چه برای خلق خوشبختی نیز بدان نیاز دارید در درون خودتان است.
کنترل خوشحالی و خوشبختی زندگی شما به دست کسی نیست مگر خودتان
بسیاری از ما در زندگی از موضع ضعف برخورد می کنیم. در این کتاب به شما کمک می شود تا قدرت و اقتدار خود را پس بگیرید. با تغییر دادن تمام آنچه که ، شما را  سرجایتان نگه داشته و از تغییر باز می دارد. تغییر الگوها و عادت های رفتاری ناسالم و قدیمی.
اما ترس هایی شما را از این تغییر باز می دارد. مانند ترس از شکست ، ترس از ترک گذشته و رها کردن دلبستگی ها و خاطرات که مثل کوله بار احساسی-عاطفی مانع حرکت شما می شود.
این کوله بار نماینده تمام موضوع ها و مسایل حل نشده قدیمی است.همه خشم ها و انزجار هایی که در درون خود سرکوب کرده اید یا هرگز ابراز و تخلیه ننموده اید. تمام کسانی که هنوز آنها را نبخشیده اید. کسانی که هنوز با آنها خدا حافظی نکرده اید. و به لحاظ احساسی درگیرشان هستید.
هرگز نمی توانید همه چمدانهای سنگین را با خود بردارید و به سوی اهدافتان پرواز کنید.
خودم در زندگی شخصی با چندین موقعیت دشوار مواجه شده ام. بسیار سخت است که مجبور باشید میان رشد و تغییر شخصی خود و ماندن با انسانی دیگر یکی را انتخاب کنید.
مشکل دیگر آستانه بالای تحمل درد و رنج است. بسیاری از مردم تحمل بالایی برای درد دارند و تا شرایط بغرنج و اسفناک نشود میل به تغییر ندارند. صبر می کنند تا کارد به استخوان برسد بعد سراغ مشاور می روند.
شما به درد و رنج عادت کرده اید در حالیکه متوجه آن هم نشده اید. وقتی از کودکی در خانواده پر تنش بزرگ می شوید وجود دعوا ها و درد ها عادی می شود.
اگر شما به میل خود دست به تغییر نزنید و خود را گول بزنید که همینی که هست کافیست ، روزگار به شما ضربه ای خواهد زد و مجبورتان می کند  تا تصمیم بگیرید.
این ضربه ممکن هست همان جمله ای باشد که همسرتان به شما می گوید: دیگر خسته شده ام می خواهم از تو جدا شوم.
ضربه زمانی زده می شود که نیرویی از خارج با زندگیتان تداخل می کند. و شما را مجبور به تغییر می کند.



تغییر واقعی همواره ایجاب می کند ، نسخه قدیمی محو و نابود شود و  تولدی جدید صورت گیرد. جالب اینجاست که همواره به ان چیز قدیمی می چسبیم و از تولد نو می ترسیم.
همه ما از رها کردن کوله بار احساسی مان ، خشم و انزجار سرکوب شده نسبت به همسرمان و... می ترسیم.. اما باید حقیقتی را بگویم: رها کردن به مراتب از مقاومت کردن در مقابل تغییر آسان تر است.
هرگز نمی دانید چه میزان از انرژی خود را صرف سرکوب کردن احساسات و عواطف خود می کنید. چیزهایی که به آنها چسبیده اید و رهایشان نمی کنید عبارتند از : افکار منفی و ناخوشایند در مورد خودتان ، دردها و رنج های عاطفی به جا مانده از گذشته و دوران  کودکی ، خشم و انزجار نسبت به اطرافیان و یا لجبازی با همسرتان.
در این کتاب سعی می کنیم به شما کمک کنیم گذشته خود را رها کنید . زندگی نو بسازید.
این کتاب طراحی نشده است تا همسرتان را تغییر دهید و یا هر کس دیگری را به دلیل ناراحتی و درد و رنج خود سرزنش کنید . بلکه طراحی شده است تا به شما کمک کند خودتان را بهتر بشناسید
و درک کنید چرا چنین کسانی را به زندگی خود جذب کرده اید. این کتاب به شما کمک می کند تا بفهمید روش های عشق ورزیدن کدامند و چگونه درونیات خویش را تغییر دهید
این کتاب از سه بخش تشکیل شده است:
1-اطلاعات و داده ها ( شناخت و آگاهی)
2- تحول و تغییر
3-انگیزه بخشی و تشویق

چرا روابط مان به قدر کافی خوب نیست؟
چه کسی عشق ورزیدن را به شما یاد داد؟
هیچ کس به ما نیاموخته چگونه عشق بورزیم.
بسیاری از ما مربی  برای شغل و حرفه ، رانندگی ، آشپزی و ... داشته ایم ولی هیچ کس عشق ورزی را به ما نیاموخته است.
همه ما فکر می کنیم چون بزرگ سال هستیم و در کار خود موفق شده ایم حتما عشق ورزی را هم بلدیم.
مهمترین درس این کتاب این است که بدانید عشق به تنهایی کافی نیست. فقط با عشق نمی توانیم ازدواج موفقی داشته باشیم.
هرگز کسی به ما یاد نداده چگونه نیازهایمان را در ازدواج مطالبه کنیم و چگونه مسایل و اختلافات را حل و فصل کنیم.
بیشتر ما نمی خواهیم ازدواجمان مانند پدر و مادرمان باشد ولی تنها دانش که آموخته ایم مشاهده رفتارهای پدرو مادرمان بوده است.
برای بسیاری از پدر و مادرها همین که همسرتان نان آور خوبی هست و صورتحسابهایتان را پرداخت می کند کافیست. اما خوشبختی چیز دیگریست.
شما باید روابط خود را به روز کنید تا رضایت بیشتری به دست آورید.
علاوه بر الگوهای رفتاری ناسالم که آموخته اید دلیل دیگری که می تواند ازدواج شما را با شکست مواجه کند "برنامه ریزی احساسی" شماست.
برنامه ریزی احساسی چیست؟
زمانی که به دنیا می آیید مانند لوح سفیدی هستید بدون هیچ پیش فرضی از این دنیا.آنچه بعد از تولد اتفاق می افتند ، و آنچه می بینید و می شنوید و احساسی که از ارتباط با دیگران در شما ایجاد می شود باعث می شود تصمیم هایی برای خود بگیرید.
تا سن 5 سالگی تقریبا 50 درصد برنامه ریزی احساسی  شما انجام شده است.. شما تا 8 سالگی 30 درصد دیگر را دریافت می کنید.
می توان گفت 80 درصد الگوهای احساسی و رفتاری شما تا سن 8 سالگی شکل گرفته اند.
وقتی ازدواج می کنید می توان گفت که دو کودک 8 ساله با هم ارتباط دارند. تا 18 سالگی به لحاظ روحی - روانی 95 درصد  برنامه ریزی شده اید.
اما 5 درصد هنوز مانده است که می توانید یاد بگیرید.همین 5 درصد می تواند روی 95 درصد دیگر تاثیر بگذارد و آنرا تغییر دهد.
در این کتاب به شما می آموزیم چگونه به گذشته سفر کنید و قوانینی که در کودکی احساسات شما را برنامه ریزی کرده اند را تغییر دهید.
آنچه بدیهی است این است که برنامه ریزی احساسی شما بر روی روابط تان با همه کسانی که در زندگی با آنها سروکار دارید تاثیر گذار خواهد بود. از فرزندانتان گرفته تا همسر و دوستان و همکاران.
در این کتاب نخست برنامه ریزی احساسی خود را کشف و درک می کنید و در می باید چه تاثیری بر روابط و زندگیتان دارد. سپس  ابزارها و روش هایی خواهید آموخت تا قادر باشید انتخاب های تازه تری کنید و دیگر زندانی گذشته خود نباشید.
در زندگی بسیاری از زوج ها این اتفاق می افتد که هنوز همدیگر را دوست دارند اما مثل روزهای اول از درون احساس عشق نمی کنند.اگر روش های موفقیت در عشق را نیاموخته باشیم بسیار طبیعی است که به این سرنوشت دچار شویم. اما باید بدانید روابط هرگز یک شبه از هم نمیپاشد. دلایلی وجود دارد که روابط مان با شکست مواجه می شود. و این که چرا همیشه اشخاص خاصی را برای خودمان انتخاب می کنیم.
موفقیت در ازدواج به یافتن همسر ایده ال ارتباطی ندارد. بلکه به این بستگی دارد که خودتان چقدر همسر خوب و ایده الی هستید.

خلاصه شده از کتاب #مشاوره_خصوصی_با_باربارا

رنگ خود را انتخاب کنید
تنظیمات قالب