بعضی ها معتقد به وجود جفتِ جنسی هستند. این اعتقاد که هر آدمی یک جفت جنسی دارد و چه نیک بختی بزرگی که شخص بتواند جفت جنسی خود را پیدا کند. گرچه زیر انبوه عرف و سنت، پیدا کردن آن نیمه گمشده، بیشتر به یک معجزه می ماند. نیمه ای که صد در صد با رشته های اسرار آمیز دی ان ای، سلول ها و همین متریال بینوای تن در ارتباط مستقیم است.
در گذشته عرف و سنت سد بود امروز تنوع طلبی و زیاده خواهی. در هر دو مورد اما نتیجه یکسان است; هویتی مملو از سر خوردگی جنسی. به هر حال صحبت کردن در این مورد سخت است چون به ناچار باید از خطوط عرفی عبور کرد اما اجازه دهید جرات این کار را پیدا کنم.
استحکام کانون خانواده های سنتی بر کالبد زن بنا شده است … در این شکی نیست، اما بیایید برای یک بار هم که شده به مادران نسل گذشته که قدیس وار تحسین شان می کنیم نزدیک شویم و بی پرده تر اتاق های خوابشان را نگاه کنیم … آیا واقعا آنچه بر مادران ما رفت چیزی کمتر از تجاوز جنسی بود؟
دخترکان بیچاره را تا ۱۳ – ۱۴ سالگی در بی خبری کامل قرار می دادند و ناگهان در خلال یک شب و به نام ازدواج از آنها چیزی کاملا متضاد از آن تربیت ۱۳ – ۱۴ ساله توقع توقع داشتند … یک شوک جنسی وحشتناک که حتی تصورش هم آدم را می لرزاند . البته سنت و عرف به اقتدار تمام، کانون خانواده را محافظت می کرد و مادران ما بهترین مادران دنیا بودند اما به چه قیمتی؟
نگاه کنید به زنان مسن که با چه نفرت و انزجاری از رابطه جنسی حرف می زنند .رابطه جنسی برای آنها یک تکلیف دینی بوده است و نه بخشی از طبیعت شان. این واقعیت تکان دهنده است که زن ایرانیِ مسن هیچ تصوری از لذت جنسی ندارد و حتی هنوز هم در نسل جدید، ارگاسم برای بخشی زنها یک رویاست!
تکان دهنده است که عده بسیار کمی از این واقعیت اطلاع دارند که ارگاسم در زنها نیز با انزال همراه است … چرا؟ و اصلا چرا هنوز باید صحبت کردن روی این موضوعات تا این حد سخت و همراه با نوعی تابوشکنی تلقی شود؟
وقتی عرف، امکان حرکتِ یک جریان طبیعی را سد می کند نتیجه این می شود که در شرایط ناگزیر آزادی های قرن ۲۱ ، اجتماع از خود رفتارهای افراطی بروز می دهد که نه در آن خانواده ایی باقی می ماند نه ارضای جنسی حاصل می شود. مشاهده من در میان دوستان جوان دختر ایرانی حاکی از یک انباشتگی شدید جنسی است.
آنها از سویی واقعیتِ وجودِ ارضای جنسی را با فیلم و کتاب و رسانه مشاهده می کنند و از سوی دیگر از آن پرهیز می کنند. حاصل، یک موجود تحت فشار با عصبیت شدید است که حتی نمی داند چرا چنین است.