90

میخواهم بگویم که فقر همه جا سر میکشد..فقر گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ..فقر ، حتی گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند.. فقر، چیزی را نداشتن است ولی ان چیز پول نیست ، طلا و غذا هم نیست.. فقر ذهن ها را مبتلا میکند.. فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتابفروشی می نشیند.. فقر، تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد میکند.. فقر، کتیبه سه هزار ساله ای است که روی ان یادگاری نوشته اند.. فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود.. فقر، همه جا سر میکشد.. فقر، شب را بی غذا سر کردن نیست.. فقر، روز رابی اندیشه سر کردن است. دکتر علی شریعتی

رنگ خود را انتخاب کنید
تنظیمات قالب