ضرورت اطلاعرساني پزشکی در مدارس دخترانه
بسياري از کارشناسان بهداشت خانواده معتقدند، پيشگيري از بروز بيماريها در سنين بالاتر، رابطه مستقيم با رشد آگاهي افراد در سنين پايينتر دارد و شروع آموزشها در سنين مدرسه به عنوان راهبردي کارآمد در پيشگيري از بيماريها و اختلالات زنانه بهشمار ميآيد.
اين در حالي است كه به گفته كارشناسان، آمارهاي موجود نشانگر آن است که ميزان آشنايي با بسياري از بيماريهاي رفتاري در بين زنان حتي قشر تحصيلكرده پايين است.
پروفسور پرويز هنجني، فوقتخصص انکولوژي، چند روز قبل در دومين كنگره بينالمللي سرطانهاي زنان، نبود آموزش در مدارس و آموزشگاهها را ناشي از تعصبات آموزشي اعلام كرد که به نوعي به ناآگاهي افراد و گسترش اين بيماريها دامن زده است.
وي با اشاره به اينكه هزينه آموزش پايينتر از درمان است تاكيد كرد: هزينه يك دوره درمان ساده براي سرطان سينه و رحم در حدود پنج ميليون ريال است، در صورتي كه با اين هزينه ميشود جمعيت كثيري از دانشآموزان و دانشجويان را آموزش داد.
والدين بهجاي دوستان
دکتر ميترا مدرس گيلاني، فوقتخصص سرطانهاي زنان و رئيس گروه زنان دانشگاه علوم پزشكي تهران، با اشاره به ضرورت آموزشهاي مربوط به بيماريهاي زنان در مدارس، به همشهري ميگويد: «دادن آگاهي و آموزش به دختران مدرسهاي بهتر است تحت محورهاي بلوغ، نظير خونريزيهاي نامنظم و آشنايي با اختلالات زنانه باشد و صحبت در رابطه با سرطانهاي زنانه به دوران دانشگاه و زمان ازدواج اختصاص داده شود، چرا که سرطانهاي زنانه بعد از 30-25 سالگي اهميت مييابد.»
وي در ادامه ميگويد: «اهميت اين آموزشها در دوران مدرسه از آن جهت است که باب صحبت در مورد مشکلات زنانه در بين دانشآموزان باز شده و دختران جوان و نوجوان بهجاي صحبت با دوستان خود، جسارت صحبت با والدين در مورد بيماريهاي زنانه را پيدا ميکنند.»
ناهيد خداكرمي، عضو هيات مديره سازمان نظام پزشكي كشور نيز با اشاره به ضرورت وجود آموزشهاي دوران بلوغ دختران ميگويد: «هماكنون برخي از ماماها در مدارس راهنمايي و دبيرستان غيرانتفاعي به عنوان مربيان بهداشت به ارايه آموزش ميپردازند.»
وي با بيان اينكه هيچ حرفهاي در گروه پزشكي به اندازه ماماها با مسايل دوران بلوغ، يائسگي و دوران باروري آشنا نيستند، ميگويد: «حضور ماما در مدارس بهويژه مدارس غيرانتفاعي به عنوان مربي بهداشت تاثير بهسزايي را در كاهش مشكلات ناشي از هيجانات دوران بلوغ به همراه داشته است.»
ترس از پزشک
«متاسفانه برخي خانوادهها مراجعه به پزشك زنان را براي خود و دختر ننگ و نوعي سد راه براي ازدواج و ادامه زندگي ميدانند و ترجيح ميدهند با اين بيماري در خفا، زندگي كنند.» اين جمله ديگر پروفسور هنجني در حاشيه كنگره انكولوژي ژنيكولوژي بود.
دکتر سعيده آصفي، متخصص زنان و رئيس بيمارستان تخصصي مريم، نيز معتقد است: «يکي از دلايلي که تا پيش از اين زنان را از مراجعه به پزشک متخصص بازميداشته، وجود متخصصان مرد در اين زمينه بوده است که در سالهاي اخير با بالا رفتن شمار متخصصان زن، نهتنها مراجعات درماني بيشتر شده بلکه موانعي هم که به دليل مساله حجب و حيا وجود داشته، برطرف شده است.»
آصفي، افزايش اطلاعرساني در رسانههاي گروهي نظير روزنامهها، مجلات و راديو و تلويزيون را يکي ديگر از مصاديق شکستن تابوهايي نظير عيب از ابراز مشکلات زنانه ميداند و بهترين روش مبارزه با تداخلات اجتماعي موجود که در بسياري از موارد راه درمان را به بيراهه ميبرد، افزايش آگاهي مردم از طريق طرح مساله در رسانههاي گروهي برميشمارد.
او همچنين، تصريح ميكند: «هرچند وزارت بهداشت در موضوعات وابسته به سرطانهاي زنان نظير تهيه دارو و دستگاهها هزينه و برنامهريزي ميكند، اما اين هزينهها با همكاري دستگاههاي ديگر بايد صرف برگزاري كلاسهاي آموزشي در آموزشگاهها و ادارات در مسايل مربوط به سلامت افراد شود.»
وي با اشاره به تاثير مثبت درس تنظيم خانواده در دانشگاهها در كنترل جمعيت، ميافزايد: «نياز است بحثهاي مربوط به بيماريهاي زنان و مردان و حتي بهداشت سلامت جنسي و مقاربتي آموزش داده شود، زيرا بسياري از زنان و مردان در مورد اين موضوعات آگاهي ندارند.»
مادران حساس باشند
دكتر فاطمه قائم مقامي، متخصص زنان نيز با اشاره به اينكه آگاهي زنان و دختران نسبت به بيماري سرطان سينه، رحم و تخمدان بسيار ناچيز است، ميگويد: «اين مساله تنها محدود به زنان ايران نميشود بلكه در كشورهاي در حال توسعه زنان به دليل نبود تبليغات و برنامههاي آموزشي آگاهي كمي در مورد اين بيماري دارند.»
وي با بيان اينكه سالانه بيش از يك ميليون نفر به اين بيماريها مبتلا ميشوند، ميگويد: «اگرچه جهشهاي ژني و عوامل مستعدكننده، در بروز اين بيماري شناسايي شده است اما علت اصلي بروز اين بيماري هنوز مشخص نيست. در اين بيماران بهخصوص سرطان سينه، سابقه فاميلي مخصوصاً در خانواده درجه اول، سن بالا و چاقي از عواملي است كه احتمال ابتلاي فرد در مقايسه با ديگران را بيشتر ميكند. اما اين مطلب به آن معنا نيست كه وجود اين عوامل در يك فرد باعث ابتلاي قطعي وي به سرطان و يا عدم آن موجب مصونيت فرد نسبت به اين بيماري باشد و بسياري از زنان هستند كه بدون داشتن هيچكدام از اين عوامل ممكن است به سرطان سينه و در صورت بيتوجهي به بهداشت جنسي و مقاربتي به سرطان رحم و تخمدان مبتلا شوند.»
وي با بيان اينكه مردان نيز نبايد از آموزشهاي بهداشتي محروم باشند و ناديده گرفته شوند، ميگويد: «در اين مقوله بايد مادران، بهدور از هرگونه تعصبات فرهنگي و حجب و حياي موجود بين طرفين نسبت به اين موضوع در مورد دختران خود حساس باشند، چون در غيراين صورت بروز و وجود اين بيماري عواقب درماني، فكري، فرهنگي و روحي جبرانناپذيري را براي خانواده و دختر فراهم ميكند.»