107

بافت بدن
هر بافت مجموعه‌اي از سلولهاي تخصص يافته مي‌باشدکه کار معيني را انجام مي‌دهد. بنابراين چون همه بافتها و ارگانهاي بدن از اجتماع سلولها تشکيل شده ، بطور مرسوم سلول را واحد ساختماني بدن ناميده‌اند.
نگاه کلي


بافت شناسي قسمتي از علوم تشريحي است که ساختمان ميکروسکوپي ارگانهاي مختلف بدن را مورد بحث و بررسي قرار مي‌دهد. يادگيري جزئيات ساختماني ارگانها و اعضاي مختلف براي فهم فعاليت فيزيولوژيک و تغييرات پاتولوژيک آنها ضروري است بنابراين بافت شناسي علمي مستقل نبوده و مرتبط با ساير شاخه‌هاي علم پزشکي و يکي از پايه‌هاي اصلي علوم پايه پزشکي مورد توجه قرار گيرد. بدن جانواران از بافتهاي متعددي ساخته شده است که هر کدام وظايف مخصوص به خود را دارند. در زير به اختصار به هر کدام از آنها اشاره مي‌شود.






بافت پوششي
لايه پوشاننده سطوح خارجي و داخلي بدن را بافت پوششي مي‌نامند. بافتهاي پوششي عهده‌دار وظايف و اعمال مختلفي نظير حفاظت ، جذب و ترشح مي‌باشند. به همين دليل شکل سلولها و تعداد لايه‌هاي تشکيل دهنده آنها در ارگانهاي مختلف بر حسب وظيفه‌اي که انجام مي‌دهند متفاوت مي‌باشند. بافتهاي پوششي بر حسب تعداد لايه‌هاي سلولي تشکيل دهنده آنها به دو دسته ساده و مطبق تقسيم مي‌شوند که هر کدام از آنها نيز بنابه شکل سلولهاي تشکيل دهنده به سه دسته سنگفرشي ، مکعبي و منشوري تقسيم مي‌شوند.


بافت پوششي سنگفرشي ساده در کيسه‌هاي هوايي ريه و پوشش داخلي رگهاي خوني ديده مي‌شود. بافت پوششي مکعبي ساده در مجاري غدد ترشحي و بافت پوششي منشوري ساده در ديواره معده و روده ديده مي‌شود. بافت پوششي سنگفرشي مطبق در پوست بدن پوشش مري و واژن بافت پوششي مکعبي مطبق در مجاري دفعي بزرگ غدد مترشحه و بافت پوششي منشوري مطبق ملتحمه چشم ، پوشش کام نرم و پوشش اپيگلوت ديده مي‌شود.







بافت همبند
بافت همبند ، بافتها و ارگانهاي مختلف را به يکديگر مي‌پيوندد. اين بافت در زير اپيتليوم و اطراف ارگانهاي مختلف به عنوان يک لايه پشتيبان عمل مي‌نمايد و به همين دليل آن را بافت پشتيبان نيز مي‌نامند. بافت همبندي از سه جزء اصلي يعني سلولها ، رشته‌ها و ماده زمينه‌اي تشکيل شده است. سلولهاي بافت همبند عبارتند از فيبروبلاست ، ماکروفاژ ، پلاسماسل ، ماست سل ، سلولهاي چربي ، سلولهاي مزانشيمي و سلولهاي مهاجر.
رشته‌هاي بافت همبند سه نوعند :کلاژن ،رتيکولر و الاستيک. که دو نوع اول از پروتئين کلاژن و نوع سوم از الاستين تشکيل شده است. سلولها و رشته‌هاي بافت همبند بوسيله ماده‌اي بي‌شکل به نام ماده زمينه‌اي يا ماتريکس احاطه شده است. اين ماده ژله مانند مرکب از گليکوز آمينوگليکان‌ها ، گليکوپروتئينها و مايع بافتي است.








غضروف
غضروف بافت همبند تخصص يافته‌اي است که بسيار مقاوم‌تر و انعطاف‌پذيرتر از بافت همبند مي‌باشد. غضروف از سلولهاي غضروفي و ماتريکس خارج سلولي تشکيل شده است که ماتريکس غضروف ، ژله‌اي سفت شده و انعطاف پذير مي‌باشد. ماتريکس غضروفي متشکل از ماده زمينه‌اي و رشته‌ها مي‌باشد که از رشته‌هاي شرکت کننده در ساختمان آن بسته به نوع غضروف ، کلاژن نوع I و II و رشته‌هاي الاستيک را مي‌توان نام برد که مسئول استحکام غضروف هستند.
غضروف با توجه به غالب بودن نوع رشته شرکت کننده در ساختمان ماتريکس آن به سه نوع شفاف ، الاستيک و فيبري تقسيم مي‌گردد. غضروف شفاف در ديواره مجاري تنفسي ، بيني ، محل اتصال دنده‌ها به جناغ ، سر استخوان‌هاي دراز در محل مفصل ديده مي‌شود. غضروف الاستيک در لاله گوش ، اپي‌گلوت و غضروف ميخي حنجره بکار رفته است. غضروف فيبري در ديسکهاي بين مهره‌اي ، برخي مفصل استخوان‌هاي عانه و برخي تاندونها و ليگمانها که فشار زيادي را بايد تحمل نمايند، بکار رفته است.






استخوان
استخوان بافت همبند ويژه‌اي است مرکب از سلولها و ماده بين سلولي معدني شده‌اي به نام ماتريکس. حضور مواد استخواني معدني در ماتريکس باعث شده است که استخوان بافتي سفت و محکم باشد و چگونگي ساختمان آن سبب گرديد، که استخوان با حداقل وزن حداکثر استحکام را داشته باشد. مجموعه اين خصوصيات ، استخوان را بافتي ايده‌آل براي تامين اسکلت بدن و حفاظت از ارگانهاي حياتي نظير مغز و نخاع ساخته است.
ماتريکس استخوان متشکل از موادآلي و املاح معدني است که هر کدام 50 درصد وزن خشک استخوان را تشکيل مي‌دهند. 90 درصد ماده آلي ماتريکس کلاژن نوع I و 20 درصد بقيه را پروتئوگليکانها تشکيل مي‌دهند. عمده‌ترين مواد معدني استخوان را کلسيم و فسفر تشکيل مي‌دهند که قسمت اعظم آنها به شکل بلورهاي هيدروکسي آپاتيت به فرمول Ca10(PO4)6 (OH2 مي‌باشد. سلولهاي بافت استخواني حاوي سه نوع سلول به اسامي استئوپلاست ، استئوسيت و استئوکلاست مي‌باشد.
از نظر شکل و ساختمان استخوان به سه دسته دراز (مانند ران و بازو) کوتاه (مانند انگشتان و مهره‌ها و پهن (مانند جمجمه و دنده) تقسيم مي‌شوند. استخوان از نظر ماکروسکوپي به دو نوع متراکم و اسفنجي تقسيم مي‌شود. که استخوان متراکم در تنه استخوانهاي دراز و سطح خارجي اپي فيز و استخوانهاي استخوانهاي پهن و کوتاه ديده مي‌شود. استخوان اسفنجي در اپي‌فيز استخوانهاي دراز و قسمت مرکزي استخوانهاي پهن و کوتاه ديده مي‌شود.







خون
بافت همبند تخصص يافته‌اي است که سلولهاي آن در داخل ماده زمينه‌اي مايعي به نام پلاسما شناورند. خون 7 تا 8درصد وزن بدن را تشکيل مي‌دهد و حجم آن در يک فرد بالغ بطور متوسط 5 ليتر مي‌باشد. خون با گردش در رگهاي خوني عامل توزيع مواد غذايي ، اکسيژن ، حرارت در بدن و انتقال دي‌اکسيد کربن و مواد زايد حاصل از فعاليت سلولها از بافتها به ارگانهاي دفعي است. پلاسما 55 درصد حجم خون را تشکيل مي‌دهد. پلاسما مايعي است که 91 درصد آن را آب ، 7 درصد آن را پروتئينها ، 1 درصد آن را املاح معدني و 1 درصد بقيه را ويتامينها ، موادقندي و ليپيدي ، هورمونها و اسيدهاي آمينه تشکيل مي‌دهند.پروتئينهاي پلاسما عبارتنداز :

آلبومين ، فيبرينوژن ، پروترومبين و گلوبولينها. سلولهاي خون به دو دسته بزرگ اريتروسيتها يا گلبولهاي قرمز و لکوسيتها يا گلبولهاي سفيد تقسيم مي‌شوند. لکوسيتها براساس حضور يا عدم حضور گرانولهاي اختصاصي در سيتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسيتها و آگرانولوسيتها تقسيم مي‌شوند. گرانولوسيتها به سه دسته : نوتروفيلها ، اسيدوفيلها و بازوفيلها تقسيم مي‌گردند. آگرانولوسيتها شامل لنفوسيتها و مونوسيتها مي‌باشند.











بافت عضلاني
براساس خصوصيات ساختماني و عملکردي سلولهاي عضلاني ، بافت عضلاني به سه دسته اصلي عضله مخطط و قلبي و عضله صاف تقسيم مي گردد.
عضله مخطط
اين نوع عضله را به خاطر داشتن نوارهاي تيره و روشن در زير ميکروسکوپ (عضله مخطط) ، به علت چسبيده بودن آنها به استخوانها عضله اسکلتي و به جهت عملکرد ارادي آنها عضلات ارادي مي‌نامند که وظيفه اصلي اين نوع عضله شرکت در حرکات بدن مي‌باشد. سلولهاي عضله مخطط از به هم پيوستن تعداد زيادي سلول سازنده عضلاني (ميوبلاست) بوجود مي‌آيند و بسيار بلند مي‌باشند و رشته عضلاني نيز ناميده مي‌شوند. گروههاي سلولهاي عضلاني را که از تعدادي سلول موازي هم در هر گروه تشکيل مي‌گردد دسته و مجموعه دسته‌ها را با هم عضله ، مي‌نامند.
عضله قلبي
سلولهاي تشکيل دهنده عضله قلب ، مشابه سلولهاي عضله اسکلتي از نوع مخطط بوده ولي تفاوت عمده آن با عضله مخطط عبارت است از اينکه سلولها عضله قلبي بسيار کوچکتر از سلولهاي عضله مخطط مي‌باشند و سلولهاي عضله قلبي يک يا دو هسته‌اي مي‌باشند. مکانيسم انقباض در عضله قلبي مانند عضله مخطط مي‌باشد. انرژي مورد نياز سلول عمدتا از اسيدهاي چرب که به صورت تري گليسيريد در سلول ذخيره مي‌شوند تامين مي‌گردد و گليکوژن به صورت جزئي در تامين انرژي سلول شرکت مي‌کند. سلولهاي عضله قلبي نيز غير قابل تقسيم‌اند.
عضله صاف


عضله صاف برخلاف دو عضله قبلي ، فاقد نوارهاي تيره و روشن بوده و به همين دليل نيز عضله صاف ناميده مي‌شوند. عضلات ديواره مجاري تنفسي ، ادراري و گردش خوني از نوع عضله صاف هستند و چون در ساختمان همه احشاء شکمي ، عضله صاف وجود دارد اين نوع عضله را عضله احشايي نيز مي‌نامند. سلولهاي عضله صاف کوچک و دوکي شکل‌اند. و انقباض آنها به صورت غيرارادي است.












بافت عصبي
بافت عصبي کل سيستم عصبي بدن را شامل مي‌شود که از سلولهاي عصبي يا نورون و سلولهاي پشتيبان به نام سلولهاي گليال و يا نوروگلي تشکيل شده است. سلول عصبي يا نورون واحد ساختماني و عملکردي دستگاه عصبي است که در مرحله جنيني از اپي تليوم پوشاننده لوله عصبي به نام نورواپي تليوم منشا مي‌گيرد. ويژگي‌هاي اصلي نورونها نحريک پذيري و توليد تکانه‌هاي عصبي و انتقال اين تکانه است. هر نورون از دو نوع زايده به نام‌هاي دندريت و اکسون و يک جسم سلولي تشکيل شده است. حجيم‌ترين قسمت سلول و حاوي هسته و عمده ارگانهاي سلولي است.

دندريتها که به صورت زوايدي کوتاه و بلند و منشعب و متعدد ديده مي‌شوند و گيرنده تحريکات هستند. اکسون زايده‌اي است بلند و منفرد که انتقال تحريک از جسم سلولي به سلولهاي ساير بافتها را عهده‌دار مي‌باشد. اجسام سلولي نورونها از نظر اندازه بسيار متغيرند و از نظر شکل زاويه‌دار بوده و چند سطحي يا هرمي ديده مي‌شوند. نورونها براساس زوايدي که از جسم سلولي نورون منشا مي‌گيرند به سه دسته نورونهاي چندقطبي ، دوقطبي و يک قطبي تقسيم مي‌شوند.
دستگاه عصبي شامل دستگاه عصبي محيطي و مرکزي مي‌باشد که دستگاه عصبي محيطي متشکل از گره‌ها و اعصاب محيطي است که اعصاب محيطي شامل 8 زوج گردني ، 12 زوج سينه‌اي ، 5 زوج کمري و 5 زوج خاجي و يک زوج دنبالچه‌اي مي‌باشد و گره‌ها شامل گره‌هاي جمجمه‌اي -‌ نخاعي و اتونوم (خودکار) مي‌باشند. دستگاه عصبي مرکزي قسمتي از دستگاه عصبي است که درون جمجمه و ستون مهره قرار گرفته است. و از دو قسمت ماده سفيد و خاکستري تشکيل شده است.

بافت پوششي
لايه پوشاننده سطوح خارجي و داخلي بدن را بافت پوششي (اپي‌تليوم) مي‌نامند. بافتهاي پوششي عهده‌دار وظايف و اعمال مختلفي نظير حفاظت ، جذب و ترشح مي‌باشند.

اطلاعات اوليه
هر بافت مجموعه‌اي از سلولهاي تخصص يافته مي‌باشد که کار معيني را انجام مي‌دهند. بافتهاي بدن به 4 دسته اصلي به نامهاي پوششي ، بافت همبند يا پيوندي ، بافت عضلاني و بافت عصبي تقسيم مي‌گردند. بافت غضروفي ، بافت استخواني و بافت خوني ، بافتهاي همبند تخصص يافته محسوب مي‌شوند. شکل سلولها و تعداد لايه‌هاي تشکيل دهنده بافت پوششي در ارگانهاي مختلف بر حسب وظيفه‌اي که انجام مي‌دهند متفاوت مي‌باشند. بافتهاي پوششي بر اساس تعداد لايه‌هاي سلولي تشکيل دهنده آنها به دو دسته ساده و مطبق تقسيم مي‌شوند که هر کدام از آنها نيز بنا به شکل سلولهاي تشکيل دهنده آنها به چند نوع تقسيم مي‌گردند.








مکعبي ساده






بافت پوششي ساده
بافت پوششي ساده فقط از يک رديف سلول پوششي تشکيل شده و بر اساس شکل سلولهاي شرکت کننده در ساختمان آنها سه دسته مي‌باشد.
بافت پوششي سنگفرشي
اين نوع بافت از رديف سلول پهن ساخته شده که هسته آنها در مقاطع نيمرخ به صورت دوکي و خوابيده ملاحظه مي‌گردد. اين بافت در کيسه‌هاي هوايي ريه و ديواره کپسول بومن در کليه ديده مي‌شود. پوشش داخلي رگهاي خوني و پرده‌هاي سروزي نيز از نوع سنگفرشي ساده هستند.
بافت پوششي مکعبي ساده
اين نوع اپي‌تليوم از سلولهاي مکعبي با هسته گرد و مرکزي تشکيل شده است. مجاري غدد ترشحي بوسيله اين نوع اپي‌تليوم ، مفروش شده‌اند.
بافت پوششي منشوري يا استوانه‌اي ساده
اين نوع پوشش از سلولهاي بلند استوانه‌اي يا منشوري تشکيل شده که هسته آنها به صورت دوکي و عمود بر قاعده سلول قرار گرفته‌اند. ديواره معده ، روده‌ کوچک و روده بزرگ از اين نوع بافت پوششي پوشيده شده‌اند.

بافت پوششي مطبق
بافت پوششي مطبق از چند رديف سلول که به صورت طبقه - طبقه روي هم قرار گرفته‌اند تشکيل شده است. و بر اساس شکل ظاهري سلولهاي سطحي دسته بندي مي‌شود.



سنگفرشي مطبق







بافت پوششي سنگفرشي مطبق
در اين نوع بافت ، سلولهاي سطحي از نوع سنگفرشي و پهن و بقيه از نوع چند وجهي و عمقي‌ترين لايه از نوع استوانه‌اي بلند يا کوتاه مي‌باشد که به نام طبقه قاعده‌اي ناميده مي‌شود. اين نوع بافت در پوست ، پوشش مري و پوشش واژن ديده مي‌شود.
بافت پوششي مکعبي مطبق
اين نوع بافت از دو يا چند رديف سلول مکعبي تشکيل يافته است. مجاري دفعي بزرگ در غدد مترشحه از اين نوع بافت پوشيده شده‌اند.
بافت پوشش استوانه‌اي مطبق
لولهاي عمقي اين بافت از نوع چند وجهي و مکعبي و سلولهاي سطحي آن منشوري است. اين نوع بافت محدود به نواحي معين مانند پوشش اپي‌گلوت ، پوشش کام نرم در سطح رو به حفره بيني و مجاري دفعي بزرگ در برخي غدد مي‌باشد.
بافت پوششي مطبق کاذب
دراين نوع اپي تليوم ، فقط يک رديف سلول بر روي غشاي پايه قرار مي‌گيرد. ولي به علت کوتاه و بلند بودن سلولها ، هسته‌ها در سطوح مختلف ديده شده و چنين به نظر مي‌رسد که اپي تليوم از چند رديف سلول تشکيل شده است. به همين دليل آن را مطبق کاذب مي‌نامند. اپي تليوم مطبق کاذب در مجاري تنفسي به صورت مژکدار ديده مي‌شود.



سنگفرشي تغيير يافته








بافت پوششي متغير
اين نوع اپي تليوم که منحصر به مجاري ادراري مي‌باشد. پوشش مطبقي است که تعداد لايه‌ها و شکل سلولهاي سطحي آن در حالت کشش و استراحت متفاوت ديده مي‌شود. براي نمونه در مثانه خالي تعداد لايه‌هاي سلولي 4 تا 5 رديف و سلولهاي سطحي از نوع برجسته و مدورند. ولي در مثانه پر که تحت کشش قرار دارد تعداد لايه‌ها به 2 تا 3 رديف کاهش يافته و سلولهاي سطحي نيز پهن ديده مي‌شوند.
تغييرات بافتهاي پوششي
تحت برخي شرايط يک نوع بافت پوششي ممکن است به نوع ديگري تغيير يابد، که اين حالت را متاپلازي (Metaplasia) مي‌نامند. مثلا بافت پوششي مطبق کاذب مژکدار مجاري تنفسي در افرادي که دخانيات مصرف مي‌کنند به سنگفرشي مطبق تبديل مي‌شود. اين تغيير با برطرف شدن شرايط نامناسب و يا درمان ، قابل برگشت مي‌باشد. بافتهاي پوششي ممکن است بطور غير طبيعي ولي کنترل شده تکثير يابند که اين حالت را ديسپلازي (dysplasia) مي‌نامند که مقدمه‌اي بر پيدايش سرطان در بافت مي‌باشد.


منشوري ساده





اختصاصات سطوح راسي سلولهاي پوششي
به جز چند مورد استثنا ، سطح راسي به سطحي گفته مي‌شود که در تماس با حفره وسطي ارگانهاي توخالي قرار دارد. از مهمترين ويژگيهاي اين سطح پيدايش برآمدگيهاي ريز و انگشت مانند در آن است که سه دسته هستند. ميکروويليها زوايد بسيار ريز به طول 1 - 0.5 ميکرومتر هستند که در پوشش روده باريک و لوله‌هاي نزديک کليه وظيفه افزايش جذب مواد را بر عهده دارند. مژه‌ها زوايدي به طول 10 - 5 ميکرومتر هستند که بيشتر در مجاري تنفسي و لوله‌هاي رحم ديده مي‌شوند. مژه‌هاي ثابت از نظر ساختماني شبيه ميکروويليها هستند و در پوشش مجراي اپي‌ديديم (از مجاري مني‌بر بيضه) ديده مي‌شوند.
اختصاصات سطوح جانبي سلولهاي پوششي



سنگفرشي مکعبي
از ويژگيهاي سلولهاي پوششي خاصيت چسبندگي آنها به سلولهاي مجاور خود مي‌باشد. غشاي سلولهاي پوششي در همه جا با هم جوش نخورده‌اند و فضايي در حدود 20 - 15 نانومتر آنها را از هم جدا مي‌کند. اين فضا در بافتهاي زنده بوسيله گليکوپروتئينها و پروتئوگليکانها و يون کلسيم پر مي‌شود. عامل ديگر بهم چسبيدن سلولهاي مجاور ، چهار ساختمان ويژه مي‌باشد که به اتصالات بين سلولي موسوم هستند. که شامل اتصال محکم ، اتصال کمربندي ، دسموزوم يا پلاک اتصالي و اتصال سوراخدار مي‌باشد.








عروق و اعصاب بافت پوششي
بافتهاي پوششي بدون عروق هستند و تغذيه آنها از طريق انتشار صورت مي‌گيرد. در مورد عصب‌گيري بافتهاي پوششي ، در اکثر بافتها شاخه انتهايي اعصاب حسي پس از عبور از غشاي پايه به حد فاصل سلولهاي پوششي نفوذ مي‌کند.

تجديد و ترميم بافتهاي پوششي
سلولهاي بافت پوششي عمر محدودي دارند و بطور مداوم سلولهاي از بين رفته بوسيله سلولهاي جديد جايگزين مي‌شوند. در بافتهاي پوششي مطبق ، عمدتا سلولهاي طبقه قاعده‌اي يا بازال که بر روي غشاي پايه قرار دارند تقسيم مي‌شوند و سلولهاي ريخته شده را جايگزين مي‌کنند. در اپي‌تليومهاي ساده مانند پوشش لوله‌هاي گوارش ، سلولهاي متمايز نشده معيني پس از تکثير و تمايز ، سلولهاي از بين رفته را جايگزين مي‌نمايند.



سنگفرشي منشوري






بافت پوشش غده‌اي
طرز تشکيل غدد در مرحله جنيني بدين ترتيب است که در محل تشکل غده ، سلولهاي طبقه قاعده‌اي تکثير يافته و به صورت جوانه‌اي به بافت مزانشيم زيرين خود نفوذ مي‌نمايد که قسمت انتهايي آن پس از متسع شدن، ناحيه مترشحه غده را بوجود مي‌آورد. در غدد مترشحه خارجي ، ساقه اتصالي کاناليزه شده و مجراي ترشحي را بوجود مي‌آورد که ترشحات غده را به سطح اپي‌تليوم هدايت مي‌کند. در غدد مترشحه داخلي ، ساقه اتصالي تحليل رفته و ارتباط غده تشکيل شده با اپي‌تليوم از بين مي‌رود و در اين نوع غدد ترشحات از طريق خون به قسمتهاي مورد نظر حمل مي‌گردد. غده‌ها از نظر نحوه ترشح شامل غدد مروکرين مانند پانکراس ، غدد آپوکرين مانند غدد عرق و هولوکرين مانند غدد چربي در پوست ، مي‌باشند.

رنگ خود را انتخاب کنید
تنظیمات قالب