پيش گفتار
علم دامپزشكي به عنوان يكي از علوم وابسته به سلامتي انسان است و اهداف عمده آن عبارتست از ارتقاي سلامتي و حفظ سلامتي حيوانات كه بستگي به سلامتي انسانها دارد. بدين لحاظ دانستيم كه آموخته هاي ناچيز خود را در دوره كارآموزي به صورت مكتوب درآورم تامورد استفاده ديگران نيز واقع شود. بدين لحاظ توضيحاتي كوتاه درمورد روال كلي مطالبم شرح مي دهم .
ابتدا خلاصه اي از رشته دامپزشكي درايران و شرح دو مقطع كارداني و دكتري پرداخته ام در بخش دوم به قسمت كوچكي از آيات واحاديث نبوي در مورد حيوانات اشاره نموده ام و پس از آن در چند بخش متوالي به وظايف سازمان دامپزشكي و آئين نامه اجرايي آن وواحدهاي درماني و وظايف بخش خصوصي و اداره كل و بخش دولتي سازمان دامپزشكي پرداخته ام و پس از آن به اهداف واختيارات سازمان نظام دامپزشكي اشاره نموده ام و نيز به نقش دامپزشكي در اعتلاي سطحي بهداشت جامعه اشاره نموده ام و در مورد تشخيص آبستني مطالبي تهيه كردم همچنين در مورد كاربرد سيدر . پس از آن شرح موارد بيماري را به تفكيك نوع حيوان ذكر نموده ام. و مطالبي ديگر نيز كه از منابع مختلف استخراج نموده ام و به نظر آمد كه به كار آيد را ذكر كرده ام .
در خاتمه بايد از همكاري و راهنمايي هاي آقايان دكتر علوي و تكنسين محموديان و دكتر فاني كه عامل مهمي در به ثمر رسيدن اين مجموعه بودند كمال امتنان و سپاسگزاري را به عمل آورم . اميد كه مقبول افتد. شهريور ماه 1383 مرتضي كارگر
خلاصه اي از دامپزشكي
دامپزشكي علم شناخت بيماريهاي دامي اعم از بيماريهاي مشترك بين انسان و حيوان يا بيماريهاي خاص دام، پيشگيري از بيماريها و همچنين علم تغذيه انسان و دام مي باشد.
در نشريه سازمان بهداشت جهاني آمده است هدف نهايي دامپزشكي درمان حيوانات نيست بلكه دقيقا تامين مواد غذايي و بهداشت انسان مي باشد چرا كه با واكسيناسيون دامها مي توان از مرگ و مير آنها جلوگيري كرد و بر ميزان فرآورده هاي دامي افزود.
در نتيجه مواد پروتئيني لازم را براي جيره غذايي انسان تامين نمود موادي كه مقاومت انسان بخصوص كودكان را در مقابل كليه بيماريها افزايش مي دهد و نه تنها باعث كاهش قابل ملاحظه هزينه هاي درمان مي شود بلكه جامعه اي سالم و فعال بوجود خواهد آورد.
يك دامپزشك علاوه بر دانش بسيارو قدرت تجزيه وتحليل بايد زيرك و هوشيار باشد تا بتواند نوع بيماري دام را تشخيص دهد و در درس زيست شناسي قوي باشد.
همچنين بر زبان انگليسي مسلط باشد. رشته دامپزشكي در دو مقطع دكتري و كارداني دامپزشكي دانشجو مي پذيرد . در زير به شمه اي از فعاليتها و اهداف تاسيس اين رشته اشاره مي نماييم .
1 – دكتراي دامپزشكي : هدف تربيت دامپزشكان ورزيده در زمينه پيشگيري ريشه كني درمان بيماريهاي دامي تامين بهداشت عمومي از طريق كنترل بيماريهاي مشترك انسان و دام و كنترل بهداشتي مواد غذايي با منشاءدامي است . طول دوره حداقل 5.5 سال و بطور متوسط 6 سال است .كارآيي فارغ التحصيلان عبارت است از : تشخيص، پيشگيري ،ريشه كني و درمان بيماريهاي دامي در دامداريهاي سنتي صنعتي ، مديريت واحدهاي دامپزشكي برنامه ريزي و تحقيق پيرامون معضلات دامپزشكي ، مبارزه با بيماريهاي مشترك ، تدريس و تحقيق در دانشكده ها و آموزشكده هاي دامپزشكي و پژوهش در موسسات تحقيقات ذيربط و امكان ادامه تحصيلات در دوره هاي تخصصي دامپزشكي وجود دارد.
كارداني دامپزشكي : هدف تربيت افراد كارآمدي است كه با راهنمايي و نظارت علمي دكترهاي دامپزشك بتوانند در امر كنترل بيماريهاي دامي بيماريهاي مشترك انسان و دام و كنترل بهداشتي مواد خوراكي با منشاء دامي به فعاليت بپردازند. طول دوره حداقل 2 سال است . درحال حاضر ادامه تحصيل دراين رشته از طريق شركت مجدد در آزمون سراسري و انتخاب رشته دكتري دامپزشكي ويا شركت در آزمون كارشناسي ناپيوسته و انتخاب رشتهءعلوم آزمايشگاهي دامپزشكي امكان پذير است . مهمترين وظايف فارغ التحصيلان عبارت است از: همكاري در پيشگيري و ريشه كني بيماريها ي دامي ، بيماريهاي مشترك انسان و دام ، كنترل بهداشتي مواد خوراكي با منشاءدامي در آزمايشگاهها و كشتارگاهها ، در آزمايشگاههاي دانشكده ها ، آموزشكده هاي دامپزشكي ، سازمانهاي تحقيقاتي ذيربط ، مديريت فني و ارائه خدمات فني در حد تكنسين در بخشهاي استانهاي كشور. .
سيري در آيات قرآن و احاديث نبوي و ائمه اطهار در مورد حيوانات
در سوره هاي مختلفي از قرآن كريم حيوانات مورد بحث قرار گرفته اند و از تسبيح آنان به درگاه خداوند تدبر و تفكر در آفرينش آنها به عنوان نشانه هاي قدرت پروردگار نوعي حيوان شناسي و موارد ديگري ياد شده است . همچينن در احاديث نبوي و امامان از ترحم و حمايت از حيوانات و نكات بهداشتي ذكر گرديده است . به عنوان مثال در مورد اسب : سوره و العاديات آيه هاي 1-5 «به نام خداوند بخشنده مهربان ، سوگند بدان اسباب دونده كه نفسي همي زنند به آواز در تاختن و آتش جهنده از سمهاي ايشان تا بامدادان آنها را به غارت گرفتند بر هامون دشمن گرد بر انگيختند و سپاه دشمن را همه در ميان گرفتند » كلمه عاديات را منشاء گرفته از عدو به معناي دويدن و فصيح ،آواز نفس اسب است در وقت دويدن و برخي مفسران عنوان داشته اند كه مقصود اسبان جنگجويان اسلام است .
و از جمله .احاديث نبوي مي توان به حديث نقل شده از پيامبر اسلام (ص)اشاره نمود كه مي فرمايند : «بهترين بازيها در پيش خدا اسب دواني و تيراندازي است » .
تفكر و تدبر در مورد حيوانات :در قرآن كريم آياتي چند درمورد حيوانات و فوائد آنها كه به بشر مي رسد توصيه به تفكر و تدبر در مورد جانوران مي نمايد ، از جمله : آيه 66 سوره النحل « ملاحظه چهارپايان همه عبرت و حكمت است كه ما از آنچه در شكمهايشان است از ميان سرگين و خون شيرپاك ، شما را بنوشانيم كه در طبع همه نوشندگان گواراست »
توجه و رعايت حال حيوانات باتوجه به احاديث : احاديثي زياد از پيامبر و ديگر امامان وجود دارد و همين توجه بزرگان بود كه موجب گسترش دامپروري و ازدياد ثروت دامي در ممالك اسلامي بوده است .
از پيامبر اسلام نقل شده است :« در هر خانه اي كه 3 گوسفند باشد فرشتگان براهل آن خانه شب تا صبح دعا مي كنند».و حديثي ديگر از اميرالمونين (ع )منقول است كه :يكي ازحاملين عرش به صورت گا و است و گا و سيد بهترين حيوانات است ».
رعايت حقوق حيوانات نيز در احاديث نبوي بسيار سفارش شده است و حال مي بينيم كه كشورهاي غربي تازه به اهميت حيوانات پي برده اند و انجمنهاي حمايت از حيوانات تشكيل داده اند و اگر بر فرض در جايي به حيواني ستمي روا گردد، تنها با صدور بيانيه آنرا محكوم مي كنند ويااگر خيلي لطف نمايند محلي جهت نگهداري آنها اختصاص مي دهند.
بااين حال ، بر هر فرد مسلماني وظيفه است كه به اعمال سفارش شده توسط قرآن و بزرگان دين عمل كنند و از آن جمله رعايت حقوق حيوانات مي باشد. به اميد آن روز….
نمونه هايي چند از حيوانات در فرهنگ عامه و مثلهاي زبان فارسي :
در مورد اسب :
1 – از اسب افتاد به خر سوار شد تنزل رتبه
2 – دندان اسب پيشكشي را نمي شمارند.
درمورد گاو : گاوش زاييد حادثه جديد .
1 – تا گوساله گاو شود دل صاحبش آب شود گنايه از صبر بسيار
2 – گاو خوش آب و علف پرخور.
در مورد پرندگان : 1 – چوچه پائيزه جوجه بهاره را درس مي دهد طفلي كه مي خواهد پير مجرب رااغفال كند 2 – خروس بي محل 3 – مرغي كه انجير مي خورد نوكش كج است . 4. – كبوتر چاهي آخرش جايش ته چاه است .
خلاصه اي از وظايف سازمان دامپزشكي :
ماده يك : به منظور تامين بهداشت دام كشور و فرآورده هاي مربوط به آن و پيشگيري و مبارزه با بيماريهاي دامي به موجب اين قانون سازمان دامپزشكي كشور وابسته به وزارت كشاورزي تاسيس و جايگزين اداره كل دامپزشكي ميگردد.
سازمان دامپزشكي كشور كه دراين قانون سازمان ناميده مي شود وداراي شخصيت حقوقي است و به وسيله يك نفر رئيس از بين دامپزشكاني كه داراي دكترا باشد به انتخاب وزير كشاورزي اداره خواهد شد.
تبصره – سازمان داراي ذيحسابي است كه طبق مقررات كانون محاسبات عمومي تعيين خواهد شد.
ماده دو : در اين كانون كلمه دام به حيوانات اهلي طيور، ماهي ،زنبور عسل ، كرم ابريشم ، حيوانات آزمايشگاهي و حيوانات باغ وحش اطلاق مي شود و مقصود از كنترل بهداشتي بازرسي و اقداماتي است كه از لحاظ پيشگيري و مبارزه با امراض دامي و بيماريهاي مشترك بين انسان و دام لازم و ضروري است .
ماده سه : وظايف سازمان به شرح زير است : بررسي بيماريهاي دامي ، شناسايي مناطق و منابع آلوده و راه سرايت و طرز انتشار بيماريها تامين بهداشت دام كشور از طريق پيشگيري ومبارزه با بيماريهاي همه گير و قرنطينه اي دام ، همكاري با وزارت بهداري درامر مبارزه با بيماريهاي مشترك انسان ودام همچنين كنترل بهداشتي و ورود و خروج دام و فرآورده هاي خام دامي و نظارت در نقل وانتقال آنها و صدور گواهي بهداشتي دام و فرآورده هاي خام دامي كه به خارج صادر مي شود. نظارت بهداشتي چراهگاهها، مراتع ، آبشخورها، محل نگهداري دام و ساير تاسيسات مربوط به بهداشت دام همچنين نظارت بركارخانه هاي توليد خوراك دام از لحاظ بهداشتي ، نظارت بهداشتي كشتارگاهها و كارخانه هاي توليد و تهيه فرآورده هاي خام دامي اظهار نظر و نظارت در مورد ساخت ورود و صدور و فروش انواع دارو ، سرم ، واكسن و مواد بيولوژيكي مخصوص دام مشاركت در كنفرانسهاي بين المللي دامپزشكي و اعزام نماينده به اين كنفرانسها و همچنين مبادله اطلاعات علمي با مراكز و مراجع دامپزشكي تاسيس و توسعه شبكه هاي دامپزشكي و همچنين تربيت كادر فني در مناطق و مراكز دامداري كشور.
ماده چهار: كليه صاحبان و مسئولان نگهداري دام و كارگاهها و كارخانه ها و مراكز تهيه و آماده كردن فرآورده هاي خام دامي موظف به اجراي دستورهاي بهداشتي و قرنطينه اي سازمان مي باشند.
ماده پنج : سازمان مكلف است به منظور مبارزه با بيماريهاي دامي و جلوگيري از سرايت و انتشار آنها اقدامات زير را به عمل آورد :تلقيحات و معالجات دامي وانجام عمليات بهداشتي و قرنطينه اي در موارد لزوم از عبور و مرور ونقل وانتقال دام و فرآورده هاي خام دامي ممانعت به عمل آورد و مواد آلوده را در صورت لزوم ضد عفوني نموده و آن وسايل و مواد آلوده را با تاديه غرامت خراب يا معدوم نمايد.
ماده شش : اشخاصي كه در مواقع بروز بيماريهاي واگير دامي موجبات سرايت بيماري را فراهم كنند و يا مانع اجراي وظايف مقرر در ماده پنج اين قانون شوند مورد تعقييب قانوني قرار گرفته و به مدت 3 تا 6 ماه حبس تاديبي و يا پرداخت جريمه نقدي از پنج هزار ريال تا پنجاه هزار ريال يا به هردو مجازات محكوم خواهند شد.
ماده نه : اشتغال به كار تهيه وتركيب و فروش داروهاي ساده ، مركب ،واكسنها ، سرمهاي مورد مصرف دامپزشكي مستلزم اخذ پروانه از سازمان است.
ماده ده : تاسيس بيمارستانها و درمانگاههاي دامپزشكي و همچنين اشتغال به مايه گويي و درمان دام مستلزم اخذ پروانه از سازمان خواهد بود.
ماده چهارده :سازمان مجاز است در مقابل انجام خدمات دامپزشكي وجوه متناسبي با خدمات انجام شده دريافت نمايد.
ماده پانزده : در صورت بروز بيماريهاي واگير دامي كه به طور غير مترقبه شايع مي شود و هزينه آن در بودجه سازمان منظور نگرديده باشد وزارت كشاورزي موظف به مبارزه فوري است و دولت نيز مكلف است اعتبار لازم را تامين و دراختيار وزارت كشاورزي بگذارد.
ماده هيجده :بازرسي و معاينه بهداشتي گوشت در كشتارگاههاي كشور از وظايف سازمنا است و شهرداريها و سازمانهاي ذيربط مكلفند پرسنل بودجه واعتبار لازم را طبق آئين نامه اجرايي اين قانون در اختيار سازمان بگذارند.
آئين نامه بازرسي و معاينه بهداشتي گوشت : اين آئين نامه در 21 ماده در مورد بازرسي گوشت در كشتارگاههاي كشور تدوين شده است . بنابر مواد 4 و 6 آن كليه دامهاي كشتاري بايد قبل و بعد از كشتار بوسيله بازرسان بهداشتي مورد بازرسي و معاينه لازم قرار گيرند. لاشه گوشت بهداشتي سالم مهر مي گردد.
لاشه گوشت و ضمائم لاشه ناسالم زير نظر بازرسان ضبط واز مصرف خارج وامحاء مي گردد.
خلاصه اي از آئين نامه اجرايي ماده 10 قانون سازمان دامپزشكي .
مواد 10-11 قانون سازمان دامپزشكي كشور
ماده 10 – تاسيس بيمارستانها و درمانگاه هاي دامپزشكي و همچنين اشتغال به مايه كوبي و درمان دام مستلزم اخذ پروانه از سازمان خواهند بود. درمانگاه ها و بيمارستانهاي وابسته به دانشگاهها و موسسات آموزش عالي و تحقيقاتي مشمول اين ماده نخواهند بود.
ماده 11 – در صورتي كه اشخاص بدون اخذ پروانه از سازمان به مايه كوبي و درمان اشتغال ورزند به تقاضاي سازمان مورد تعقيب قرار گرفته و به 3 تا 6 ماه حبس تاديبي محكوم خواهند شد.
آئين نامه اجرايي ماده 10 قانون سازمان دامپزشكي كشور براي صدور پروانه هاي بيمارستان ، درمانگاه ، آزمايشگاه و اشتغال به امور درماني دامپزشكي.
فصل اول – تعاريف:
ماده 1 – بيمارستان دامپزشكي مكاني با فضاي مناسب مطابق نقشه استاندارد موجود در سازمان دامپزشكي كشور، با امكانات دامهاي كوچك و بزرگ، طيور و … يا هريك از آنها است كه داراي امكانات معاينه ، تشخيص ، معالجه ، جراحي دامها ، امكانات آزمايشگاهي براي انجام آزمايشات لازم ، تامين داروهاي تجويز شده و در صورت لزوم بستري كردن دامها و اعزام اكيپهاي سيار به مناطق تحت پوشش مي باشد.
ماده 2 – درمانگاه دامپزشكي ، مكاني با فضاي مناسب ، طبق نقشه هاي موجود در سازمان دامپزشكي كشور است كه داراي امكانات كافي براي پذيرش دام ، معاينه ، تشخيص ، معالجه سرپائي دامها و در صورت لزوم اعزام اكيپهاي سيار به مناطق تحت پوشش ميباشد.
ماده 3 – آزمايشگاه تشخيص دامپزشكي ، مكاني با فضاي مناسب طبق نقشه هاي موجود در سازمان دامپزشكي كشور و مجهز به لوازم و وسايل فني و مواد آزمايشگاهي است كه در آن آزمايشهاي مجاز تشخيص دامپزشكي انجام مي شود.
تبصره – فعاليت بيمارستان ، درمانگاه و آزمايشگاه تشخيص دامپزشكي به صورت اختصاصي ، عمومي يا تخصصي (حسب تخصص دامپزشكان) مجاز است.
ماده 4 – پلي كلينيك دامپزشكي ، درمانگاهي عمومي با فضاي مناسب و شامل چند بخش اختصاصي است.
ماده 5 – نسخه ورقه اي است كه در آن تجويز دارو بر اساس معيارهاي نسخه نويسي و به زبان لاتين صورت مي گيرد و روش تجويز آن به زبان فارسي نوشته مي شود.
ماده 6 – دامپزشك ، به فارغ التحصيلان رشته هاي دامپزشكي داخل و خارج از كشور اطلاق مي شود كه مدرك دكتراي دامپزشكي آنها به تاييد مراجع ذيصلاح رسيده باشد.
ماده 7 – طبقه بندي بيماريها ، گروه بيماريهاي (A,B,C) است كه بر اساس طبقه بندي موجود در دفتر بين المللي بيماريهاي واگير دام ( OIE ) تعيين مي شود.
فصل دوم – هدف و شرايط اشتغال :
ماده 8 – هدف از صدور پروانه بيمارستان ، درمانگاه ، پلي كلينيك و آزمايشگاه تشخيص دامپزشكي خصوصي و اشتغال به امور درماني و مايه كوبي دام ، اجراي سياستهاي سازمان دامپزشكي كشور در جهت ايجاد هماهنگي و نظارت لازم بر فعاليتهاي مربوط به بهداشت و درمان دام به منظور حفظ سرمايه دامي كشور و بالا بردن سطح بهداشت عمومي است.
ماده 9 – دامپزشكان در صورتي مي توانند به حرفه دامپزشكي اشتغال ورزند كه پروانه مربوط را از سازمان دامپزشكي كشور دريافت كرده باشند.
تبصره – شاغلان حرفه هاي دامپزشكي شاغل در دستگاه هاي دولتي فقط بعد از ساعت اداري و با رعايت مقررات مربوط مي توانند در بخش خصوصي فعاليت كنند.
فصل سوم – دو ماده 10 و 11 كه انواع پروانه را توضيح داده است.
فصل چهارم – داراي 6 ماده 12 الي 17 كه شرايط كلي صدور پروانه را توضيح داده است.
فصل پنجم – ساير مقررات :
ماده 18 – دامپزشكان داراي پروانه مكلفند به ترتيب زير بروز بيماريهاي واگير را حداكثر ظرف 24 ساعت به نزديكترين اداره دامپزشكي گزارش كنند.
- گروه بيماريهاي A , B به صورت تلفني يا تلگرافي.
- گروه C به وسيله گزارشهاي پستي .
ماده 19 – آزمايشهاي مربوط به تشخيص بيماري سل ، بروسلوز ، مشمشه و بيماريها ديگري كه تحت نظارت و ريشه كني سازمان دامپزشكي كشور هستند و آزمايشهاي مربوط به ترخيص يا صادرات فرآورده هاي خام دامي و خوراك دام و طيور، همچنين آزمايشهاي كنترل كمي و كييفي دارو و مواد بيولوژيك فقط توسط سازمان دامپزشكي انجام مي شود.
ماده 20 – چنانچه براي تشخيص بيماريهاي تحت نظارت اعلام شده انجام آزمايشهاي مخصوص در مناطق و دامداريهايي كه در شعاع برنامه ريشه كني بيماريها قرار نگرفته اند لازم باشد، دامپزشكان داراي پروانه مي توانند با موافقت كتبي سازمان دامپزشكي كشور و با در نظر گرفتن كليه شرايط و مقرراتي كه براي كنترل و ريشه كني بيماريها اعلام شده است ، نسبت به آزمايشات مورد نظر اقدام كنند.
ماده 21 – در موارد اضطرار دارندگان پروانه هاي دامپزشكي موظفند تا رفع اضطرار با سازمان دامپزشكي كشور همكاري كنند.
ماده 22 – سازمان دامپزشكي مي تواند در صورت لزوم نسبت به برگزاري دوره هاي مختلف بازآموزي اقدام كند. دارندگان پروانه ، موظف به شركت در برنامه هاي پيش بيني شده هستند.
ماده 23 – دارندگان پروانه هاي موضوع اين آئين نامه موظفند درصورت معرفي و درخواست كتبي سازمان دامپزشكي كشور كارآموز معرفي و درخواست كتبي سازمان دامپزشكي كشور كارآموز معرفي شده را براي آموزش در قالب تعرفه هاي موضوع ماده 17 اين آئين نامه بپذيرند.
انواع واحدهاي درماني بر اساس نوع فعاليت آنها
الف – انواع بيمارستان :
1 – بيمارستان عمومي جهت ارائه خدمات بهداشتي و درماني به انواع دام مي باشد.
2 – بيمارستان اختصاصي جهت ارائه خدمات بهداشتي و درماني به يك نوع دام ، نظير بيمارستان دامهاي بزرگ و بيمارستان دام كوچك و … مي باشد.
3 – بيمارستان تخصصي جهت انجام يك نوع عمليات روي يك يا چند نوع دام ، نظير بيمارستان تخصصي ، مامايي و بيمارستان تخصصي جراحي مي باشد.
تبصره – منظور از ارائه خدمات بهداشتي و درماني پرداختن به امور زير مي باشد.
الف – انجام كليه امور درماني بمنظور معالجه و تامين سلامت دام بيماري.
ب – انجام امور مامايي و توليد مثل نظير تلقيح مصنوعي ، انتقال جنين و غيره.
ج – انجام مايه كوبي دامها كه بر اساس سياستهاي سازمان دامپزشكي عنداللزوم به بخش خصوصي محول مي شود.
د – همكاري و شركت در اجراي برنامه هاي مبارزه ، كنترل و پيشگيري از بيماريهاي دام بر اساس پيشنهاد و سياستهاي سازمان دامپزشكي كشور.
ه – مسئوليت امور بهداشتي و درماني دامداريهاي صنعتي.
ب – انواع درمانگاه :
1 – درمانگاه عمومي جهت ارائه خدمات بهداشتي ، درماني سرپائي انواع دام مي باشد.
2 – درمانگاه اختصاصي جهت ارائه خدمات بهداشتي ، سرپائي يك نوع دام نظير درمانگاه طيور ، درمانگاه آبزيان ، درمانگاه حيوانات بزرگ و … ميباشد.
3 – درمانگاه تخصصي جهت انجام يك نوع عمليات روي يك يا چند نوع دام نظير درمانگاه تخصصي مامائي و درمانگاه تخصصي جراحي و … مي باشد.
4 – پلي كلينيك اختصاصي شامل حداقل سه بخش اختصاصي با فضاها و امكانات ويژه جداگانه است كه هر بخش آن دامپزشك متخصص خود را خواهد داشت.
5 – پلي كلينيك تخصصي شامل حداقل سه بخش تخصصي با فضاها و امكانات ويژه جداگانه است كه هر بخش آن دامپزشك مختص خود را خواهد داشت.
ج – دفتر خدمات درماني :
دفتر خدمات درماني جهت ارائه خدمات بهداشتي و درماني به انواع دام در محل دامداري مي باشد.
تبصره 1 – دفاتر خدمات درماني دامپزشكي مجاز به پذيرش دام بيماري ويا لاشه دام در محل دفتر نمي باشد .
اصول نسخه نويسي
الف – سرنسخه هاي تجويز دارو بايد مطابق نمونه ضميمه اين دستورالعمل و حاوي اطلاعات زير باشد.
1 – آرم يا نام بيمارستان يا پلي كلينيك يا درمانگاه براي نسخ دامپزشكان شاغل در آنها .
2 – نام كامل دكتر دامپزشك .
3 – كد مخصوص دامپزشك .
4 – نام دامدار .
5 – محل دامداري
6 – نوع دام
7 – تعداد دام بيمار
8 – جنس و سن دام
9 – تعداد دام دامداري
10 – تاريخ مراجعه
11 – شماره تسلسل نسخه
12 – مهر وامضاي دامپزشك معالج
13 – حروف RP.
14 – نشانه دفتر كار يا درمانگاه بيمارستان ويا شماره تلفن در زير نسخه
15 – عبارت لطفا هنگام مراجعه نسخه را همراه داشته باشيد در قسمت پائين سر نسخه .
ب – هر نسخه در 3 برگ و 3 رنگ مختلف تنظيم شده كه يك برگ آن جهت دامدار يك برگ براي داروخانه ويا ازمايشگاه و يك برگ ديگر به بايگاني دامپزشك اختصاص مي يابد.
در مواردي كه دارو در دفترچه هاي مختص دامداري يا مرغداري تجويز مي شود نسخه دوم بايد توسط دامپزشك برداشته و بايگاني گردد.
ج – اسامي داروها مي بايست براساس نام ژنريك وبه صورت لاتين نوشته شود.
د- رعايت موارد زير ضروري است :
1 – عدم تنظيم نسخه وتجويز دارو بدون معاينه دام بيمار.
2 – استفاده از آزمايشگاه جهت تشخيص قطعي بيماري و عامل آن ( موكدا توصيه ميشود)و تجويز دارو براساس تشخيص قطعي و يافته هاي آزمايشگاهي .
3 – رعايت تقدم عدم تناقضات دارويي و تاثيرات جانبي داروها .
4 – رعايت تناسب داروي تجويز شده با وضعيت ( سن ، جنس ووزن ) حالتهاي عمومي تعداد دامهاي بيمار وغيره .
5 – تفهيم و توجيه دامدار در مورد چگونگي كاربرد صحيح داروهاي تجويز شده .
سيستم اطلاع رساني
1 – دامپزشكان داروي پروانه واحدهاي دامداري موظف به ثبت گزارش كاركرد روزانه خود در دفتر مخصوص بوده و گزارش ماهيانه را نيز مي بايستي طبق فرم شماره (8)به شبكه دامپزشكي محل ( شهرستان )ارسال نمايند.
2 – بيماريهاي طبقه بندي شده با توجه به اولويتهاي كشورمان و ليست OIE كه توسط سازمان دامپزشكي تنظيم شده و ضميمه اين دستورالعمل است وهمچنين بيماريهاي اگزوتيك منطقه را علاوه بر گزارش ماهيانه مي بايد بلافاصله و ظرف 24 ساعت پس از مشاهده تشخيص وياحتي مشكوك شدن به آن به طور جداگانه به شبكه دامپزشكي شهرستان يااداره كل دامپزشكي استان بصورت فاكس يا تلفنگرام اطلاع داده شود.
3 – شبكه دامپزشكي شهرستان پس از بهره برداري از گزارشات ارسالي دامپزشكان بخش خصوصي آنها را تنظيم وبه اداره كل دامپزشكي استان ارسال خواهد داشت .
4 – اداره كل دامپزشكي استان بايد بيماريهاي طبقه بندي شده و اگزوتيك شايع در منطقه را سريعا علاوه بر انعكاس به سازمان از طريق شبكه هاي دامپزشكي شهرستانها به دامپزشكان بخش خصوصي استان اعلام نمايد.
5 – اداره كل دامپزشكي استان گزارشات واصله از دامپزشكان بخش خصوصي را پس از بهره برداري بخشهاي ذيربط خود از طريق اداره دارو درمان و آزمايشگاهها جمع بندي و در فرمهاي مربوطه (22و21 )ماهانه به سازمان دامپزشكي ارسال خواهد داشت .
6 – دامپزشكان بخش خصوصي مي بايد در پروژه هاي تعقيب و مراقب Survellance كه توسط اداره كل دامپزشكي استان اعلام مي شود به نحو مقتضي شركت وهمكاري نمايند.
7 – اداره كل دامپزشكي استان موظف است اطلاعات واصله از كانون يابي وآناليز اطلاعات بيماريها را بنا به درخواست دامپزشكان بخش خصوصي در اختيار آنان قرار دهد.
8 – در صورتي كه دامپزشكان داراي پروانه بخواهند ازوضع بيماريهاي تحت كنترل منطقه مورد عمل خود اطلاع حاصل كنند . مي توانند اطلاعات لازم را با درخواست كتبي از شبكه دامپزشكي محل دريافت نمايند.
وظايف و تعهدات
وظايف و تعهدات دامپزشكي بخش خصوصي
دارندگان پروانه بيمارستان درمانگاه واشتغال به امور درماني داراي وظايف و تعهدات زير مي باشند:
1 – ملزم به اجراي كليه مفاد آئين نامه اجرايي ماده 10 قانون سازمان دامپزشكي و همچنين كليه بخشنامه ها و دستورالعملهاي فني صادره از طرف سازمان دامپزشكي مي باشند.
2 – نسخ و دفاتر ثبت معالجات و كاركرد روزانه خودر ا طبق نمونه اي كه ضميمه اين دستورالعمل است تنظيم نمايند.
3 – گزارش عمليات درمانگاهي خود را مي بايست بطور ماهانه و طبق فرمهايي كه نمونه آن ضميمه اين دستورالعمل است به شبكه دامپزشكي استان تسليم واداره كل مراتب را به سازمان دامپزشكي منعكس نمايد.
4 – هرنوع گواهي نظير مايه كوبي مرگ سقط جنين و بيماري را مي يابد در دو برگ تنظيم كرده يك برگ به صاحب دام تسليم نموده و برگ ديگر را براي ثبت در دفتر معالجات وكاركرد روزانه نزد خود نگهداري نمايد.
5 – برگ سوم نسخه وبرگهاي دوم گواهيهاي صادره و دفاتر معالجات و كاركرد روزانه را بايد براي مدت حداقل سه سال نگهداري نمايند تا در صورت مراجعه بازرسان سازمان دامپزشكي به آنها ارائه گردد.
6 – در صورت مشاهده دام مشكوك ويا مبتلا به يكي از بيمارهاي ويروسي واگيردار ( طاعون و شبه طاعون )و بيماريهاي غير بومي وغير قابل درمان مي بايست پس از دادن دستورات بهداشتي مراتب را بلافاصله به نزديكترين واحدهاي تابعه اداره كل دامپزشكي استان اطلاع دهند و حق مداواي دام را قبل از انجام اقدامات لازم بهداشتي و پيشگيرانه توسط واحدهاي مذكور ندارند.
7 – ليست دامداريها و مرغداريهاي تحت پوشش خود را به اداره كل دامپزشكي استان و شبكه دامپزشكي محل كار خود اطلاع دهند.
8 – پلي كلينيكها درمانگاهها و دفاتر اشتغال به امور درماني موظفند ساعات كار خود را در محل كار نصب نمايند.
9 – بيمارستانها تعطيل بردار نبوده و مي بايست بطور شبانه روزي باز و آماده پذيرش دامهاي بيمار و ارائه خدمات درماني به آنها باشند.
10 – پلي كلينيكها و درمانگاهها و دفاتر اشتغال به امور درماني در تمام اوقات شبانه روز و ايام تعطيل موظف به ارائه خدمات درماني به موارد اضطراري مراجعه شده به آنها مي باشند . بنابراين لازم است آدرس و تلفن خود را براي مراجعات اضطراري مشخص و در معرض ديد و اطلاع دامداران قرار دهند.
11 – دارندگان پروانه هاي نيمه وقت در ماموريتها و اوقات موظف اداري مجاز به كار و فعاليت درماني خصوصي نمي باشند.
12 – مسئول بيمارستان و يا پلي كلينيك مي بايست قبلا عدم حضور خود ويا دامپزشكان شاغل در بيمارستان و يا پلي كلينيك و مدت آن را (كه نبايد بيش از 3 ماه باشد)به اداره و شبكه دامپزشكي استان اعلام و دامپزشك واجد شرايط ديگري را بعنوان جانشين معرفي نمايد.
بديهي است دامپزشك جانشين در مدت مذكور پاسخگوي تعهدات صاحب پروانه خواهد بود . مرخصي و عدم حضور دامپزشكان بايد طوري تنظيم شود كه باعث اختلال جدي در كار بيمارستان ويا پلي كلينيك ويا تعطيلي آن نگردد.
13 – دامپزشكان داراي پروانه درمانگاه و اشتغال به امور درماني در صورتي كه بهر دليل نتوانند براي كوتاه مدت در محل كار خود حاضر شوند مي بايست عدم حضور خود و مدت آن را قبلا به اداره كل دامپزشكي استان اعلام و پس از هماهنگي لازم جهت ارائه خدمات جايگزين اقدام به تعطيل مركز درماني خود نمايند و مدت تعطيلي نبايد از سه ماه تجاوز كند. ضمنا تلفنهاي تماس ضروري را بايد به اداره كل دامپزشكي استان اعلام نمايند.
14 – دامپزشكان داراي پروانه كه جهت ادامه تحصيل ويا معالجه (در داخل يا خارج كشور) مجبور به تعطيلي محل كار خود هستند باارائه گواهي هاي معتبر با مجوز اداره كل دامپزشكي استان براي همان مدت محل كار خود را تعطيل و پس از مراجعت با لحاظ مدت اعتبار پروانه خود مجاز به بازگشايي مجدد آن مي باشند.
15 – پروانه را در محل مناسب و قابل ديد نصب نمايند.
16 – نام مناسبي جهت بيمارستان ويا درمانگاه خود انتخاب نمايند. دارندگان انواع پروانه حق استفاده از نام و عنوان ديگري غير از آنچه در پروانه قيد گرديده را ندارند.
17 – نرخ و تعرفه هاي خدمات درمانگاهي در مدخل درمانگاه يا بيمارستان و يا دفتر اشتغال به امور درماني به نحوي نصب گردد كه براي مراجعه كنندگان قابل رويت باشد.
.18 – پلي كلينيكها درمانگهها و دفاتر اشتغال به امور درماني مجاز به انجام آزمايشات پاراكلينيكي ( به استثناء تبصره 4 بند ب بخش اول )نمي باشند. همچنين مسئولين داروخانه ها و آزمايشگاههاي دامپزشكي حق دخالت درامور درماني و نسخه نويسي را ندارند.
19 – افراد غير مجاز را كه در امر درمان و مايه كوبي دامها دخالت مي كنند به اداره كل دامپزشكي استان و مراجع قانون معرفي كنند.
20 – در موارد خاص همه گيري بيماريها در صورتي كه سازمان دامپزشكي لازم بداند دامپزشكان داراي پروانه موظفند همه گونه همكاري باادارات كل دامپزشكي استانها و واحدهاي تابعه آنها داشته باشند.
21 – برحسب ضرورت سازمان دامپزشكي مي تواند براي انجام امور مايه كوبي تشخيص و كنترل و ريشه كني بيماريها و انجام ساير خدمات دامپزشكي طبق ضوابط جداگانه اي با پرداخت حق الزحمه وانعقاد قرارداد با دارندگان پروانه هاي درماني از خدمات دامپزشكي طبق ضوابط جداگانه اي با پرداخت حق الزحمه وانعقاد قرارداد با دارندگان پروانه هاي درماني از خدمات آنها بعنوان نيمه وقت و يا تمام وقت استفاده نمايد و دامپزشكان داراي پروانه موظف به همكاري دراينگونه موارد مي باشند.
تعهدات اداره كل دامپزشكي استان و سازمان دامپزشكي كشور :
1 – اداره كل دامپزشكي استان موظف است همراه با فعاليت دامپزشكي بخش خصوصي و متناسب با فعاليت و توان خدمات رساني آنها در هر منطقه كليه خدمات درماني درمانگاه اداره كل از قبيل جراحيها مامائي ، تشخيص آبستني ، نسخه نويسي و غيره در محل دامداري يا درمانگاه را قطع نمايند.
بديهي است اين درمانگاهها بعنوان مراكز تشخيص و بيماري يابي بويژه بيماريهاي ناشناخته و واگير دام در مواردي كه بخش خصوصي قادر به تشخيص و درمان آن نمي باشند وبه درمانگاه اداره ارجاع داده مي شوند فعاليت خواهند نمود.
2 – اداره كل دامپزشكي استان موظف به ايجاد جاذبه و زمينه مناسب جهت فعاليت دامپزشكان بخش خصوصي در مناطق مختلف استان مي باشد.
3 – ادارات كل دامپزشكي استانها موظفند به منظور حمايت از متقاضيان و دريافت كنندگان احداث و تجهيز بيمارستان پلي كلينيك ، درمانگاه به مراجع ذيربط معرفي كرده و پيگيريها لازم راانجام دهند.
4 – اداره كل دامپزشكي استان مي تواند داروهاي دامي مورد نياز و مصرف پلي كلينيكها و درمانگاهها و دفاتر خدمات درماني را براساس عملكرد ماهانه و نسخ آنها دراختيار آنان قرار دهد .
5 – سازمان دامپزشكي در جهت تامين احتياجات بيمارستانها ، پلي كلينيكها و درمانگاهها از نظر وسايل فني در حد مقدور اقدامات لازم راانجام خواهد داد.
6 – سازمان دامپزشكي و ياادارات كل دامپزشكي استانها راسا و يا در صورت درخواست كتبي دراندگان پروانه متناسب با امكانات ويا برنامه هاي خود دوره هاي باز آموزي براي آنها تدارك خواهند ديد .
7 – اداره كل دامپزشكي استان مي بايست از طرق مناسب و ممكن آدرس و مشخصات بيمارستانها ، پلي كلينيكها ، درمانگاهها و دامپزشكان آزاد را به اطلاع عموم دامداران استان برساند.
8 – اداره كل دامپزشكي استان موظف است حداقل هر سه ماه يكبار با دامپزشكان شاغل در بخش خصوصي تشكيل جلسه داده و موضوعات مختلف ذيربط مانند بخشنامه ها ،دستورالعملها ، سياستهاي سازمان و مشكلات را مطرح و پيشنهادات و نظرات آنان را اخذ و طي صورتجلسه اي به سازمان دامپزشكي كشور ارسال دارند.
9 – اداره كل دامپزشكي استان مي بايست كليه گزارشات ارسالي توسط دامپزشكان بخش خصوصي را در اختيار واحدهاي ذيربط اداره كل قرار داده و پس از بهره برداري مناسب و جمع بندي نموده و به دفتر دارو درمان و آزمايشگاههاي سازمان ارسال دارد.
10 – اداره كل دامپزشكي استان و ادارات تابعه موظفند براساس مفاد قانون مواد 10 ،11،12 قانون سازمان دامپزشكي كشور باافرادي كه بدون مجوز در امر درمان و يا مايه كوبي دامها دخالت مي كنند برخورد كرده آنها را تحت پيگرد قانوني قراردهند.
اهداف و وظايف و اختيارات سازمان نظام دامپزشكي
قانون تاسيس نظام دامپزشكي جمهوري اسلامي ايران
بسمه تعالي شماره 26006
وزارت جهاد سازندگي تاريخ : 79.9.13
قانون تاسيس سازمان نظام دامپزشكي جمهوري اسلامي ايران كه در جلسه علني روز يكشنبه مورخ هجدهم آبان ماه سال يكهزار و سيصد و هفتاد و شش مجلس شوراي اسلامي تصويب و در تاريخ 76.8.21 به تاييد شوراي نگهبان رسيد و طي نامه شماره 16.06 ق مورخ 76.9.8. واصل گرديده است به پيوست جهت اجرا ابلاغ مي گردد.
سيد محمد خاتمي
رئيس جمهور
اهداف وظايف و اختيارات
ماده 1 – سازمان نظام دامپزشكي جمهوري اسلامي ايران كه در اين قانون به اختصار سازمان نامديه مي شود سازماني است داراي استقلال مالي، شخصيت حقوقي مستقل غير دولتي كه به منظور رسيدن به اهداف و انجام وظايف مقرر دراين قانون تشكيل مي شود.
ماده 2 – اهداف سازمان عبارتند از :
1 – تلاش در جهت ارتقاي اخلاق حرفه اي در كليه امور دامپزشكي در چارچوب ارزشهاي عاليه اسلام.
2 – تلاش در جهت حفظ شئون حرفه دامپزشكي.
3 – تلاش در جهت پيشبرد و اصلاح امور دامپزشكي.
4 – تلاش در جهت حسن اجراي وظايف فني و حرفه اي دامپزشكان و ساير رده هاي حرفه دامپزشكي.
5 – تنظيم روابط حرفه اي بين دامپزشكان و ساير رده هاي حرفه دامپزشكي.
6 – حفظ و حمايت از حقوق صنفي دامپزشكان و ساير رده هاي حرفه دامپزشكي در برابر اشخاص حقيقي و حقوقي.
7 – حفظ و حمايت از حقوق اشخاص حقيقي و حقوقي كه به نحوي از خدمات حرفه دامپزشكي بهره مند مي شوند.
8 – تلاش در جهت همكاري هر چه بيشتر شاغلان حرفه دامپزشكي با دستگاه هاي اجرائي دولتي به منظور ارتقاء بهداشت عمومي.
9 – تلاش در جهت دستيابي به آخرين يافته هاي علمي و تكنولوژيك دامپزشكي.
10 – تلاش در جهت حسن اجراي مقررات و قوانين مربوط به امور دامپزشكي.
ماده 3 – وظايف و اختيارات سازمان به شرح زير تعيين مي شود:
1 – همكاري و هماهنگي با مراجع ذيربط براي گسترش و پيشبرد فعاليتهاي علمي و تحقيقاتي در امور دامپزشكي.
2 – همكاري با مراجع ذيربط براي تعيين و تنظيم و اجراي صحيح تعرفه هاي خدمات دامپزشكي.
3 - همكاري با دستگاه هاي ذيربط به منظور حسن اجراي مقررات و قوانين مربوط به امور دامپزشكي .
4 – همكاري با مراجع ذيربط در اجراي برنامه هاي بازآموزي و نوآموزي مستمر دامپزشكان و ساير رده هاي حرفه دامپزشكي در جهت رشد و دستيابي به آخرين يافته هاي علمي و تكنولوژيك دامپزشكي.
5 – اظهارنظر مشورتي در زمينه تدوين پيش نويس لوايح ، تصويب نامه ها و آئين نامه هاي مرتبط به امور دامپزشكي كه از مراجع ذيصلاح ارجاع شده باشد.
6 – تدوين دستورالعملها و ضوابط خاص صنفي مربوط به استاندارد كردن فعاليتهاي مختلف دامپزشكان و ساير رده هاي حرفه دامپزشكي.
7 – صدور كارت عضويت و اعطاي شماره نظام دامپزشكي به دامپزشكان عمومي و متخصصان عضو.
8 – رسيدگي به تخلفات صنفي و حرفه اي شاغلان حرفه دامپزشكي كه عنوان جرائم عمومي را نداشته باشند از طريق هياتهاي ذيربط سازمان طبق مقررات مربوطه.
9 – همكاري در جهت جلوگيري از دخالت اشخاص حقيقي و حقوقي غيرمجاز در حرفه دامپزشكي.
10 – همكاري با مراجع ذيربط در تعيين ميزان ماليات و عوارض موسسات و شاغلان حرفه دامپزشكي.
11 – همكاري با مراجع ذيربط در ارائه خدمات امدادي دامپزشكان به هنگام بروز حوادث غيرمترقبه از طريق بسيج اعضاء .
12 – همكاري با مراجع ذيصلاح در جهت رسيدگي به تخلفات و جرائم شاغلان حرفه دامپزشكي و اظهارنظرهاي كارشناسي مشورتي در اين رابطه به مراجع ذيربط.
13 – اعلام نظر كارشناسي و تخصصي به مراجع ذيصلاح قضائي در رابطه با رسيدگي به تخلفات غيرصنفي و غيرحرفه اي و جرائم شاغلان حرفه دامپزشكي.
نقش دامپزشكي در اعتلاي سطح بهداشت جامعه
از سالهاي پيش از اين ، دامپزشكان كمكهاي زيادي در رابطه با بهداشت انسان كرده اند از زمانهاي بسيار دور رابطه بين بيماريهاي انسان و حيوان مشخص بوده و ارسطو بيماري هاري را در رابطه با حيوان و انسان معرفي كرده است و حتي انسان هاي اوليه نيز ارتباط مابين بيماريهاي انسان و حيوانات را مي دانستند بطوري كه قبايل ماسائي آفريقاي شرقي از خوردن گوشت حيوانات تلف شده خودداري كرده و مصرف اين نوع گوشتها را باعث بيماري مي دانستند.
مطالعه و شناخت علمي بيماريهاي مشترك انسان و دام به سبك جديد از قرن نوزدهم ميلادي توسط آسيب شناس معروف آلماني (رادولف ويرشو) متداول شد و مبناي جديد پيدا كرد و براي اولين بار اين فرد كه يك دامپزشك بود ، لفظ بيماريهاي مشترك انسان و دام يا (زئونوزها) را در متون پزشكي رايج نمود.
كميته مشترك كارشناسان سازمان خواربار كشاورزي ملل متحد و سازمان جهاني بهداشت در سال 1974 در ژنو ، واحد دامپزشكي در خدمت بهداشت همگاني چنين تعريف كرده است: دامپزشكي در خدمت بهداشت همگاني عبارت است از آن قسمت از فعاليتهاي بهداشتي كه با استفاده از منابع ، اطلاعات و تخصص هاي دامپزشكي به منظور حفظ و ارتقاي تندرستي انسان انجام مي گيرد. مهمترين بخش دامپزشكي در خدمت بهداشت همگاني هر جامعه مبارزه ، كنترل و ريشه كني بيماريهاي مشترك انسان و دام است كه در اين مقوله به مهمترين بيماريهاي مشترك نظير تب مالت (بروسلوز)، هاري ، سياه زخم ، سل و مسموميتهاي غذايي ناشي از فرآورده هاي دامي بايد اشاره نمود.
ناگفته نماند كه مروري بر فهرست بيماريهاي شناخته شده مشترك انسان و دام نشان ميدهد كه تاكنون بالغ بر 200 بيماري مشترك در سطح جهان مورد تاييد دانشمندان و پژوهشگران پزشكي و دامپزشكي قرار گرفته و در آينده نزديكي امكان دارد چند بيماري مرموز ديگر نظير (جنون گاوي) و (بيماري ويروسي برنا) به فهرست اين بيماريها اضافه شود.
بدون شك پژوهش و آموزش عمومي در اين راستا بس سازنده است و در سطوح دانشگاهي چنانچه دربرنامه آموزشي پزشكان و ساير رده هاي حرفه پزشكي و همچنين دامپزشكان و ساير رده هاي حرفه دامپزشكي درس بيماريهاي مشترك انسان و دام الزامي شود در دراز مدت اثرات بسيار مطلوب خواهد داشت. بدين لحاظ نقش دامپزشكي در بهداشت موادغذايي خصوصا” با منشاء دامي بسيار مهم است.
از آنجا كه در چند ماده قانون وظايف سازمان دامپزشكي به اين اقدامات اشاره گرديده است. مثلا” در ماده دو پس از تعريف كلمه دام مقصود از كنترل بهداشتي را اينگونه تعريف نموده است كه : بازرسي و اقداماتي است كه از لحاظ پيشگيري و مبارزه با امراض دامي و بيماريهاي مشترك بين انسان و دام لازم و ضروري است و يا در ماده 18 مي گويد: بازرسي و معاينه بهداشتي گوشت در كشتارگاههاي كشور از وظايف سازمان دامپزشكي است و…
بر اساس آئين نامه بازرسي و معاينه بهداشتي گوشت آمده است كه: كليه دام هاي كشتاري بايد قبل و بعد از كشتار بوسيله بازرسان بهداشتي مورد بازرسي و معاينه قرار گرفته و لاشه گوشت بهداشتي سالم مهر مي گردد، لاشه گوشت و ضمائم لاشه ناسالم زيرنظر بازرسان ضبط و از مصرف خارج و امحاء مي گردد. اينجاست كه يك دامپزشك نقش خود را ايفا ميكند و به قول يكي از بزرگان ، اگر يك دامپزشك كارش را خوب انجام دهد كمتر نياز به پزشك مي شود.
دامپزشكي با تامين بهداشت حيوانات مبارزه با بيماريهاي مشترك و تامين بهداشت مواد غذايي دامي بر عليه دو دشمن بشر يعني گرسنگي و بيماري عمل مي نمايد و در خاتمه ميتوان گفت كه دام سالم ، غذاي سالم ، اسنان سالم1.
دامپزشكي در خدمت بهداشت عمومي
مقدمه
از جنبه هاي مختلف ، بهداشت عمومي جوامع انساني مديون خدمات دامپزشكي ميباشد. اگر در برنامه ريزي هاي اجتماعي و سياسي نقش تمام عوامل موثر در بهداشت و سلامتي جامعه به طور واقع بينانه در نظرگرفته شود سرمايه گذاري كافي در بخش دامپزشكي اجتناب ناپذير است
در اين صورت است كه استقلال و آباداني كشور از منظر امنيت و سلامتي غذا كاهش بار بسياري از بيماريهاي مهلك و پر هزينه و حفظ محيط زيست به مخاطره نخواهد افتاد.
اين اهميت باعث گرديده امروزه مباحث تخصصي و رشته هاي دانشگاهي متعددي در هريك از زير گروههايي كه دامپزشكي مي تواند در بهداشت عمومي نقش داشته باشد وجود داشته و مورد توجه سياستگزاران بسياري از ممالك قرار گرفته است . در نوشتار حاضر به اجمال نقش دامپزشكي در بهداشت عمومي واقدامات دولت دراين خصوص مورد بحث قرار گرفته است 1 – امنيت غذايي ( Food Security.) و سلامتي غذا (Food Safety )
امروزه دسترسي همگان به مواد غذايي و اطمينان از سالم بودن آن يكي از دغدغه هاي دولتها سازمانهاي بين المللي بهداشتي و تجارتي است .
عوامل آلودگي غذايي كه كليه اقشار جامعه در هر گروه سني به خصوص گروه با ريسك بالا ( كودكان )را در مخاطره قرار مي دهند شامل باكتريها ويروسها وانگلها مي باشند.اين آلودگيها مي توانند اوليه ويا ثانويه باشند و درانسان ايجاد بيماريهاي عفوني و يا توسط سموم مترشحه باكتريها ايجاد مسموميت نمايند به گونه اي كه مسموميتهاي ايجاد شده توسط ميكروارگانيسمها به مراتب بيشتر از مسموميتهاي شيميايي رخ مي دهند.
در سالهاي اخير نگاه ويژه اي به بحث امنيت و سلامت غذا ( دسترسي به غذاي كافي و سالم )مي شود به طوري كه روشهاي نوين تضمين ايمني مواد غذايي مانند Risk Analysis ( تجزيه و تحليل عوامل خطر )شناسايي نقاط بحراني و برقرار نمودن كنترل و پايش نقاط بحراني يا HACCP در كل زنجيره توليد تا مصرف جايگزين روشهاي كنترل سنتي شده اند تا اطمينان حاصل گردد كه مواد غذايي سالم به دست مصرف كننده برسد.
علاوه بر موارد فوق ، مخاطرات ديگري مانند باقاياي داروهاي دامپزشكي سموم دفع آفات ، حشره كش ها ، قارچ كش ها و جونده كش ها ، مواد شيميايي ديگر مانند فلزات آرسنيك ، كادميوم ، كروميوم ، سرب نيكل ، جيوه و آناديوم ، مس و….
وعوامل آلوده كننده محيطي نظير مواد راديواكتيو به اين مخاطرات افزودند كه اهميت آنها كمتر از مخاطرات بيولوژيك نيست اين مخاطرات مي توانند منجر به سرطانها و ناهنجاريهايي در انسان گردند چرا كه برخي از اين عوامل مخاطره آميز هپاتوتوكسيك ،موتاژليك ، تراتوژنيك و كارسينوژنيك ( سرطان زا )هستندكه دراثر تجمع آنها در بدن اثرات آنها ظاهر مي گردد.
بقاياي آنتي بيوتيكهاي مورد مصرف در دامپزشكي (در اروپا 40 درصد داروهاي دامپزشكي مورد مصرف را تشكيل مي دهند ) به راحتي از طريق فرآورده هاي دامي به انسان منتقل واولين عارضه ايجاد مقاومت در باكتريهاي بيماري زاست به طوري كه بسياري از آنتي بيوتيكهاي انساني در مقابل عوامل بيماريزا كارآيي لازم را از دست مي دهند.
استفاده از مواد افزايش دهنده رشد نظير هورمونها ، آنتي بيوتيكها و… همه وهمه از جمله مسائل مهم در بهداشت عمومي است كه مسئوليت كنترل آنها به عهده HPV يا بهداشت عمومي دامپزشكي مي باشد.
2 – زئونوزها Zoonoses
بيماري قابل انتقال از حيوانات به انسان Transmissible to man
تعريف :
براي زئونوزها تعاريف مختلفي وجود دارد .
زئونوزها عفونتهايي هستندكه در طبيعت بين انسان وحيوانات مهره دار پست تر مشتركند.
يا براپايه تعريف سازمان جهاني بهداشت WHO زئونوزها عفونتهايي هستند كه به طور طبيعي بين انسان و حيوانات مهره دار پست تر قابل انتقال هستند.
زئونوزها مستقيم Direct Zoonoses : بيماريهايي هستند كه به وسيله تماس يا توسط حامل (مواد بيجان )منتقل شده واز نظر بيولوژيكي تنها به يك مخزن مهره دار براي بقاء يا حفظ سيكل عفوني در طبيعت نياز دارد نظير هاري ، بروسلوز، سل ، پاستورلوز، شارين و…
سيكلوزئونوزها Cyclozoonoses: بيماريهايي هستند كه از نظر بيولوژيكي حداقل به دو مخزن مهره دار نياز دارند نظير تينازيس و هيداتيدوز.
متازئونوزها : Metozoonoses: بييماريهايي هستند كه توسط وكتورها يا بي مهره ها يا بند پايان به ميزبانان مهره دار منتقل مي شوند و تكامل سيكل عفوني وابسته به ناقل بي مهره يا به عبارت ديگر ميزبانهاي واسط مي باشند نظير فاسيوليازيس ، تب خونريزي دهنده كريمه – كنگو، تب دره ريفت ، پيروپلاسموزو…
ساپروزئونوزها Saprozoonoses: بيماريهايي هستند كه به عنوان مخزن به مواد بيجان يا مواد ارگانيك نياز دارند نظير بوتوليسم ، كزاز ، آسپرژيلوزو… يا به بياني ديگر:
آنترويوزئونوزها: بيماري هاي حيوانات كه به انسان سرايت مي كنند مانند بروسلوز و سل گاوي .
زئوآنتروپونوزها: بيماري هاي انسان كه به حيوانات سرايت مي كنند مانند سل انساني .
آمفيكسنوزها: بيماري هايي كههم از حيوانات به انسان و هم از انسان به حيوانات سرايت مي كنند مانند سالمونلوز.
با پيشرفت دانش پزشكي و دامپزشكي و فراهم شده امكانات تشخيصي روزبه روز زئونوزهاي بيشتري مورد شناسايي قرار مي گيرند .
زئونوزها يا بيماري هاي قابل انتقال بين حيوان و انسان از طرق مختلف بهداشت و سلامتي انسان راتهديد مي نمايند. براي پي بردن به اهميت نقش سلامتي حيواني در سلامتي انسان كافي است تعريف سازمان جهاني بهداشت از سلامتي يا تندرستي را موردتوجه قرا ردهيم :
سلامتي يا تندرستي تنها به نبود صرف بيماري يا جراحت اطلاق نمي شود بلكه تندرستي حالتي از رفاه كامل جسمي رواني و اجتماعي است.
كمكهايي كه دامپزشكي مي تواند براي رسيدن به هدف سازمان جهاني بهداشت ارائه دهد مختصرا در تعريف دامپزشكي در خدمت بهداشت عمومي VHP آمده است :
تمامي كوششهاي اجتماعي تاثيرپذير و تاثير گذار به وسيله هنر وعلم دامپزشكي براي دستيابي به پيشگيري از بيماري محافظت از زندگي وافزودن رفاه و سودمندي انسان است .
تنوع بيماري هاي قابل انتقال بين انسان و حيوان از جمله :
باكتريايي :
شارين ( سياه زخم ) ، بروسلوز (تب مالت )، سل گاوي، مشمشه 0 سراجه )لپتوسپيروز، كزاز، سالمونلوز، شيگلوز، كلي باسيلوز، استريتوكوكوز، ليستريوز، بوتوليسم ، كلاميديوز ( پسيتاكوز)، تولارمي ، تب كيوو….
ويروسي :
هاري ، تبهاي خونريزي دهنده ويروسي (تب خونريزيدهنده كريمه – كنگو ، تب دره ريفت و…)، آنسفالوپاتي اسفنجي شكل گاوي (جنوني گاوي )، آنفلوانزا، تب زرد، آنسفاليتهاي ويروسي و…
انگلي و قارچي :
اكينوكوكوز ( هيداتيدوز )، سيستي سرگوز ( تينازيس)، ميازيس ، ليشمانيوز، جلدي و احشايي ، توكسوپلاسموز، فاسيولوز، فاسيولوپسيازيس ، ديكروسليوز، تريشينوز، ترپانوزوميازيس، آنيزاكيازيس ، آسپرژيلو مايكوتوكسيكوز، كانديدوز، كريپتوسپوريديوز، بابزيوز، ژيادربازيس ، شيستوزوميازيسو…
3 – بيماريهاي عفوني نوپديد و بازپديد:
بنا بر تعريف سازمان بهداشت جهاني بيماريهاي عفوني نو پديد و باز پديد Emerging Infectious) به بيماريهايي اطلاق مي شوند كه در طي دو دهه اخير در جهان افزايش يافته و بر پايه بررسيهاي آماري در آتيه نزديك افزايش خواهند يافت .
عوامل بيماري زا از طريق مختلف توسط انسانها حيوانات پرندگان بندپايان ،حشرات ، مواد غذايي ، هوا ، آب و… از نقطه اي به نقاط ديگر منتقل شده و در برابر خود مرزي نمي شناسند كه براي عبور از آن مجوز و پاسپورت بخواهند وعليرغم پيشرفتهاي حاصله درعلوم بشر خودر ا در مقابل ميكروارگانيسمها هنوز هم ناتوان و ضعيف احساس مي كند و هر واقعه بيماري در هر گوشه اي از جهان مي تواند بالقوه براي همه جهان خطر آفرين باشد.
از طرفي ديگر در طي سالهاي اخير موضوع جهاني شدن Golobalizaion)() از ابعاد مختلف مورد بحث است كه جهاني شدن بيماريها متعاقب جهاني شدن تجارت دام و فرآورده هاي دامي نيز يكي از ابعاد اين موضوع است .
بيماري جنون گاوي (BSE) در سال 1986 براي اولين بار در يك مزرعه در انگلستان گزارش گرديد. قبل از سال 1986 هيچكس شناختي از جنون گاوي نداشت وهيچكس فكر نمي كرد كه اين بيماري در شروع قرن بيست و يكم به عنوان يكي از معضلات پيچيده و بغرنج بهداشتي واقتصادي و حتي اجتماعي و سياسي مطرح باشد.
از سال 1986 تاك نون بيش از 183000 مورد بيماري در جمعيت گاوي اروپا و حتي خارج از قاره اروپا در ژاپن گزارش گرديدها ست .
شكل جديد بيماري كروتزفيلد جاكوب (vCID) براي اولين بار در سال 1996 در انسان در انگلستان گزارش شد. از 105 مورد گزارش شده بيماري تا ژوئن 2001،101 مورد در انگلستان 3 مورد در فرانسه و 1 مورد در ايرلند بوده است . اشكال پاتولوژيك vCID در مغز انسان و BSE در مغز گاو مشابه مي باشند.
در اگوست 1999 ( مردادما ه 1379 ) بيماري ويروس نيل غربي West NILE Virus در منطقه اي به وسعت 10 كيلومتر در شهر نيويورك مشاهده شد. درعين حال كه اين بيماري براي اولين بار در سال 1937 در قسمت غربي رودخانه نيل گزارش و در اوگاندا ايجاد بيماري نموده بود.
برپايه اعلام سازمان خواربار و كشاروزي ملل متحد (FAO) تب خونريزي دهنده كريمه – كنگو در بيش از 34 كشور جهان در قاره هاي آسيا ، آفريقا و اروپا بالقوه آندميك مي باشد.
بيماري تب دره ريفت در سال 1930 در منطقه دره ريفت در كنيا گزارش وشناسايي گرديد. در سالهاي 1977 و 1978 اين بيماري حدود 200000 نفر از مردم ساكن دلتاي رودخانه نيل در مصر را مبتلا نمود كه از اين تعداد 598 نفر جان خود رااز دست دادند.
در سپتامبر 2000 ( شهريور 79)بيماري تب دره ريفت براي اولين بار خارج از منطقه بومي خود (قاره آفريقا) در بين دامها و جمعيت انساني در منطقه جنوب غربي شبه جزيره عربستان درنواحي بين عربستان سعودي و يمن مشاهده و گزارش گرديد كه منجر به تلفات هزارات راس دام، سقط جنين فراگير دامها و مرگ بيش از 200 نفر انسان گرديد.
4 – اقدامات انجام شده درايران :
در امور پيشگيري ، كنترل وريشه كني زئونوزها جهت بهره مندي از خدمات دامپزشكي ،همكاريهاي سازمانها و دستگاههاي مختلف ضروري بوده برخي سازمانها به عنوان بدنه اصلي ساختار VPH و برخي به عنوان همكار همكاري خواهند داشت .
در ج .ا. ايران دراين زمينه سازمان دامپزشكي كشور وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي به عنوان بدنه اصلي و ساير سازمانها نظير موسسه رازي ، انستيتو پاستور ايران سازمان مديريت و برنامه ريزي سازمان حفاظت محيط زيست وزارت كشور وزارت دفاع و پشتيباني نيروهيا مسلح وزارت علوم ، تحقيقات و فن آوري و دادستاني به عنوان همكاران درانجام اقدامات شناخته مي شوند.
شوراي هماهنگي مبارزه با بيماريهاي قابل انتقال بين انسان و حيوان مصوب ارديبهشت ماه سال 1375 هيات وزيران با حضور وزراء و معاونان و روساي سازمان هاي عضو مسئوليت ايجاد هماهنگي در زمينه گسترش بهداشت عمومي ، كنترل عفونتها و مبارزه با بيماريهاي قابل انتقال بين انسان و حيوان ( زئونوزها) را عهده دار مي باشد.
دبيرخانه شورا در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي مستقر بوده ووزير بهداشت دمان و آموزش پزشكي رياست شورا را عهده دار مي باشد .
خدمات و فعاليتهاي دامپزشكي درابعاد مختلف خود نقشي كليدي و زيربنايي در بهداشت عمومي جامعه است دستيابي به سلامتي و در يك عبارت يكي از ابزارهاي توسعه پايدار مي باشد و در اين راستا كه سرويس دامپزشكي واختصاصا بهداشت عمومي دامپزشكي HPV (Veterinarry Public Health) چنين رسالتي را به دوش مي كشد.
سازمان دامپزشكي كشور و واحدهاي تابعه در راستاي وظايف قانوين خود وبا در در نظر گرفتن اولويت بيماريها از لحاظ فاكتورهاي و عواملي كه در ابعاد بهداشتي ،اجتماعي و اقتصادي موثر مي باشند وباتوجه به محدوديت منابع علاوه بر فعاليتهاي جاري خود طرحها و پروژه هاي زير را در دست اجرا دارد:
طرح مبارزه با بيماريهاي واگير دام .
طرح مبارزه با بيماريهاي انگلي دام .
طرح مبارزه با بيماريهاي قابل انتقال بين حيوان وانسان :
- پروژه كنترل بروسلوز
- - پروژه ريشه كني سل گاوي
- پروژه مبارزه با بيماري هاري
- پروژه مبارزه با بيماري تب هموراژيك كريمه كنگو
- پروژه مبارزه با اسكروورم ( ميازيس )،
- طرح مبارزه با اپيدمي ها و بيمارهاي غير بومي دام و طيور.
- طرح بررسي و مراقبت و شناسايي بيماريهاي دامي .
- طرح بررسي وم بارزه با بيماريهاي طيور
- طرح اعمال استانداردهاي بين المللي كنترل فرآورده هاي دامي .
- طرح توسعه خدمات بهداشتي آبزيان .
- طرح تجهيز قرنطينه هاي مرزي .
- طرح احداث و تجهيز مركز تشخيص و آزمايشگاه كنترل دارو و مواد بيولوژيك
- طرح تجهيز و راه اندازي آزمايشگاهها درمانگاهها و پستها ي دامپزشكي.
در امر نظارت بهداشتي بر مراحل مختلف توليد تا عرضه فرآورده هاي دامي ودامداريها ميادين دام ،كشتارگاههاي دام و طيور ، مراكز بسته بندي ، مراكز پرورش و صيد آبزيان ، كارگاههاي عمل آوري و حمل و نقل وتوزيع آنها نظارت ميگردد.
در زمينه كنترل كيفي و كنترل باقيمانده هاي دارويي و سموم در فرآورده هاي غذايي با منشاء دامي باتجهيز آزمايشگاههاي استاني و با تجهيز مركز تشخيص و آزمايشگاه كنترل دارو و مواد بيولوژيك در سازمان دامپزشكي كشور و اجراي پروژه همكاري با FAO، اقدماتي در دست اجراست كه در آينده بايستي توسعه يابد1.
اخلاق در دامپزشكي
اصول اخلاقي در ابتدايي ترين سطح پاسخ مابه مسايل اخلاقي سريع و بدون تفكر قبلي است مثلا يك كودك امريكايي كه براي اولين بار فقر وتهيدستي غير قابل وصل را در مكزيك مشاهده كرد مي گويد: ما بايد به اين مردم هرچقدر پول مي خواهند كم كنيم .
هركدام از ما كه دفتعا از جزئيات جنايات وحشيانه ( در هر گوشه دنيا) آگاه مي شويم شايد در وهلهء اول باتمام وجود آرزو كنيم كه ( شايسته است )چنين جنايتكاراني را در روغن گداخته بجوشانند.اين حساسات خام وناب برخاستهاز اذهان بي غل وغش و دست نخورده خارج از چارچوب آن چيزي است كه زندگي اخلاقي براساس آن بنا مي شود . همانطور كه در موارد ديگر استنباط مي شود قياس الهامات دروني به اخلاق همانند قياس قوه تشخيص به علم است . با وجود اين نمي توانيم منحصرا باادراكات ساده تصوير ياز دنياي خودمان ترسيم نمايي همانطور كه شهودات و برداشتهاي ساده نمي توانند تمام آن چيزي باشند كه اخلاق ناميده مي شود. يك ادارك ساده به ما مي گويد كه خورشيد يك جسم مادي كوچك آسماني است كه چندان از ما دور نيست ولي يك برداشت بسيار سوفسطايي ميگويد كهخ چنين نيست .
براي درك و شناخت جهان ما قدرت تعقل را براي رسيدن به ادراكات بكار مي گيريم وافكار نامعقول را رد مي كنيم . در واقع در حوزهءاخلاقي نيز همين مسايل بروز مي كنند.
در مورد مثال كودك آمريكايي يك وجه معمول اين است كه چنين متجاوزين به حريم كودكان را در روغن بجوشانيم وجه ديگر قضيه اين است كه تنفر وانزجار خودرا از شكنجه اعلام نماييم ( بنابراين )يك ميل دروني به ما نهيب مي زند كه بياري نيازمند بشتابيم و يك ميل ديگر مي گويد كه آنچه را به نفع ماست انجام دهيم .
اصول اخلاقي از سنين جواني و از طيف وسيعي از نهاده هاي اجتماعي نظير والدين ، مدرسه دوستان كتابها ،هم سن و سالها ، تلويزيون و فيلمها آموخته مي شوند بسياري از اين اصول از فطرت ما سرچشمه مي گيرند. مثلا دزدي كار نادرستي است يا مزن بر سر ناتوان دست زور دروغگويي كار درستي نيست وهمه مردم بايد از فرصتها ياامكانات درماين يكسان برخوردار باشند نبايد با احساسات مردم بازي كرد زير بار ستم نرفتن ديگران را ريشخند نكردن به خود احترام گذاشتن جالب اينكه بسياري از اين اصول يكيديگر را نفي مي كنند مثال تناقض واضحي بين ريشخند نكردن ديگران و ظلم پذيري ونيز بين هرگز دروغ نگفتن و هيچگاه بااحساسات مردم بازي نكردن بين دلسردي مردان پرتلاش و پيشرو از تقيد و پايبندي به خانواده و اجبار زنان به حفظ پاكدامني و عفاف و بين امر به خودداري از كشتار و تجليل از جنگهاي ميهن پرستانه وجود دارد.
در واقع مسايل اخلاقي موجود براي اكثر مردم هر قدر ريشه اي تر باشند. تناقض بين اين اصول شدت بيشتري مييابد.
واين امر تعجب آور نيست باوجود خاستگاههاي گوناگون باري اصول مورد قبول ما تعراض بين اين اصول گريز ناپذير است . چارچوب اخلاقي حاصل از رفتارهاي جان وين John Waine به هيچ وجه با اصول اخلاقي منبعث از رفتارهاي گاندي Gandhi همخواني ندارد با وجود اين اغلب ماهردو نوع اصول اخلاقي فوق را به كار برده و نتايج حاصل را به خاطر مي سپاريم . از آنجا كه مابه ندرت مايل يا مجبور به بناي چارچوب اخلاقي خود با تكيه بر عقايد فرد ديگر هستيم بنابراين تنش بين اين دو تفكر اخلاقي را كمتر احساس مي كنيم .
درعين حال ما باتركيبي از اصلو اخلاقي ماباتركيبي از اصول اخلاقي با خاستگاه اجتماعي متفاوت سروكار داريم كه ممكن است با يكديگر درت عراض باشند ولي اين تعارض و تقابل چندان محسوس نيست .
به عبارت ديگر ما معمولا در جامعه خود يك قانون مهم و برجسته اخلاقي داريم .اكثر مردم اغلب بر سر موضوعات اخلاقي باهم توافق ندارند. اختلافات شايان توجه و دقت بيشتري هستند ولي براي هر نمونه ازاين اختلافات در يك چارچوب مشخص صدها عقيده متفاوت وجود دارد. وانگهي بسياري اختلافات بنيادي نيز در مورد چارچوبهاي اخقالي وجود دارد مثلا اينكه آيا سقط جنين مردود يا قابل قبول است ؟
پاسخ به اين سئوال موجب ناسازگاريهايي در وجوه غير اخلاقي و گهگاه جنبههاي متافيزيكي موضوع مي شود.
طرفداران هردو موضعگيري در مقابل سقط جنين در مورد اين اصل اخلاقي كه : كشتن انسانها به منظور راحتي يا سرگرمي عده اي ديگر غير قابل قبول است هم عقيده اند. اختلاف عقيده بيشتر در مورد سئوالات متافيزيكي ناشناخته و مبهم بروز مي كند نظير اينكه :آيا تناسل عامل بقاي بشريت است يا خير ؟
شاهداين مدعا كه ما بر سر اصلو اخلاقي بيشتر توافق داريم يااختلاف در قانون تبلور مي يابد.
در بطن قانون اغلب اصول اخلاقي مدون يا نتيجه گيريهاي اخلاقي موجود است . بطور كلي اگر يك قانون بازتاب نظريات اخلاقي مورد قبول اكثريت نباشد احتمالا كاربرد لازم را نخواهد داشت بنابراين قوانين حقوق بشر دههء 60 نتيجه بخش بوده اند زيرا جامعه نسبت به اين نكته حساس شده بود كه آمريكاييها يكسان بودن رفتارهاي منطقي را با رفتارهاي فرصت طلبانه عميقا تاييد مي نمايند . اگرچه ممكن است اين رفتارها درعمل يكديگر را نقض كنند1.
داروهاي مصرفي در منطقه :
مهمترين داروهاي مصرفي دراين فصل به شرح زير مي باشد:
براي مصرف گاوداري :
1 – لينكو اسپكتين 600 ريال
2 – پماد پستاني 3000 لوله
3 – اكسي تتراسايكلين 1500ريال
4 – تايلوزين 5% 400ريال
5 – تايلوزين 20% 700ريال
6- پارواكون 100ريال
7 – بوتالكس 120ريال
8 – ويتامين AD2E 800ريال
9 – ويتامين B12 300 ريال
10 – فلونكسين 200ريال
11 – كتابروفين 300ريال
12 – B كمپلكس 100ريال
13- گنادرولين 200ريال
14 – پروستاگلندين 250 ريال
15 – اكسي توسين 400ريال
16 – تالوتيك 150ر يال
17 – فروزمايد 150 ريال
18 – تري پنلنومين 100ر يال
19 – CMP 400ريال
20 – CBG 300 ريال
21 – سرم قندي – نمكي 300ريال
22 – ORS 500 ساشه
23 – پني سيلين 3+3 2000ريال
24 – پني سيلين 5 ميليون 1500 ريال
25 – پني سيلين 3 ميليون 1000ريال
26 – پني سيلين 2+2 1000ريال
27 – كوتريمكتازول 200ريال
28 – كومبيزايد 300 ريال
29 – اسكرزاستاپ 400 ساشه
داروهاي مصرفي در دامداري گوسفندي :
1 – پيرورازي 2000ريال
2 – ايميزال 200 ريال
3 – ديمينازين 50 ريال
4 – اكسي 5% 2000ريال
5 – اكسي 10 % 500 ريال
6 – لواميزول ( پودر) 6000 ساشه
7 – نيكوزامايد (بلوسل ) 10000 بلوس
8 – رافو كسانايد (بلوس ) 5000بلوس
9 – كلوزانتل (بلوس ) 2000بلوس
10 – كلوزانتل ( محلول ) 120 ليتر
11 – مبندازول (بلوس ) 2000بلوس
12 – مبندازول (محلول ) 800 ليتر
13 – آلبندازل ( بلوس 60m) 10000بلوس
14 – تريكلابندازول 3000ريال
15- پني سيلين 1+1 2000ريال
16 – لينكواسپكتين 200ريال
17 – تايلوزين 5% 400ريال
18 – تايلوزين 20% 500ريال
دراين ميان داروهاي ضد انگلي و زردي ارقام بالايي نسبت به نسلهاي ديگر سال نشان مي دهد.
تشخيص آبستني
براي آنكه بتوان آزمايشات تشخيص آبستني را به نحو صحيح به كار برده و در مورد مسائل آبستني ، اظهارنظر آگاهانه اي ارائه دهيم و نيز براي كنترل برنامه آبستني و زايش و درمان نارسائيهاي آبستني ، لازم است با علم نحوه تشكيل و رشد جنين و جنبه هاي مختلف فيزيولژي آبستني آشنايي كامل داشته باشيم.
هورمونهاي آبستني
هورمونهاي استروئيد تخمدان بخصوص پروژسترون و نيز هورمونهاي جفت در ايجاد تغييرات لازم دستگاه تناسلي ماده براي ادامه حيات جنين ، نقش ويژه اي دارند.
پروژسترون موجب قطبي شدن بيش از حد بخش ماهيچه اي ديواره رحم مي شود و نتيجه آن كم شدن شدت عكس العمل ديواره رحم در مقابل هورمون اكسي توسين و استروژن است.
وظايف ديگر اين هورمون عبارتند از تحريك رشد و ترشح غدد موجد در لايه مخاطي رحم ، بسته شدن گردن رحم به نسبت هاي مختلف (براساس نوع حيوان) و نيز به وجود آوردن علائم مربوط به آبستني. در ابتداي دوره آبستني ، جسم زرد مسئول ترشح پروژسترون بوده و مقدار ترشح حداقل برابر با مقدار پروژسترون توليد شده در مرحله دي استروس سيكل تناسلي مي باشد. در بز جسم زرد تا مراحل انتهايي دوره آبستني يعني نزديك زمان زايش فعال است. جسم زرد در گاو نيز اگر چه تا پايان دوره آبستني فعاليت دارد ولي از روز 200 دوره آبستني به بعد ،فعاليت آن براي دام الزامي نيست. گوسفند فعاليت جسم زرد را براي گذراندن 3/2 اول دوره آبستني خود نيازمند بوده و در اسب ، پس از آنكه فعاليت هورمونهاي دورن ريز در اوايل دوره آبستني شروع گرديد در ثلث آخر دوره آبستني ، حيوان از فعاليت جسم زرد بي نياز مي شود، در اينگونه حيوانات پروژسترون به وسيله جفت و احتمالا” جنين توليد مي شود.
در خلال ثلث اول دوره آبسني حيواناتي كه داراي چندين سيكل فحلي مي باشند ميتوان ميزان پروژسترون گردش خون آنها را اندازه گيري نموده و آبستني را تشخيص داد. بدين معني كه پايين بودن غلظت پروژسترون خون تقريبا” هميشه نشانه عدم آبستني دام است.
استروژن نيز در طول دوره آبستني به وسيله تخمدانها و جفت توليد مي شود و ميتوان آن را در اواخر دوره آبستني به مقدار زياد، در خون اكثر حيوانانت اهلي مشاهده نمود. تغييرات حاصله در دستگاه تناسلي در نتيجه آبستني ، تحت تاثير مجموعه هورمونهاي تخمدان يعني پروژسترون و استروژن به وجود مي آيد اگر چه هورمونهاي ديگري نيز دخالت دارند. بسياري از آزمايشات تشخيص آبستني مبتني بر شناسايي اينگونه تغييرات در بخشهايي از دستگاه تناسلي كه در دسترس آزمايش يا نمونه برداري قرار دارند مي باشد.
بعنوان مثال: در اسب توجه زيادي به تغييراتي كه در ظاهر عنق يا گردن رحم به وجود مي آيد داده شده است و يا اينكه در گاو راههاي مختلفي براي سنجش سياليت و مقدار بوده و در نتيجه به عنوان روش دقيق تشخيص آبستني مطرح نمي باشند. پروژسترون روي دستگاه عصبي مركزي نيز اثر گذاشته و از بروز فحلي جلوگيري مي كند، حتي اگر ميزان استروژن خون زياد باشد. همچنين احتمال دارد كه حيوان آبستن نيز گاهي فحل گردد و موجبات بروز عواقب نامطلوب را فراهم سازد. بدين ترتيب كه اگر حيوان آبستن فحل شده را تلقيح نمايند ممكن است موجب سقط جنين گردد و اگر كار تلقيح هيچگونه تاثيري روي آبستني دام ايجاد نكند حداقل موجب گمراهي در پيش بيني و تعيين زمان درست زايش شده و در نتيجه موجب نارسائيهايي در برنامه زايش گردد.
روشهاي ايميونولوژيكي مختلفي نيز براي شناسايي و اندازه گيري هورمونها و مواد ديگر به كار گرفته شده است. از جمله آزمايش جلوگيري از انعقاد خون براي تشخيص آبستني در اسب، نكته بسيار قابل توجه كه در روشهاي ايميونولوژيكي مطرح است ، اين است كه چگونه جنين يعني يك جسم خارجي مي تواند در بدن مادر ، يعني محيطي كه توانايي آنتي ژنسيته مخالف و متحاصم را داراست زنده مانده و ادامه حيات دهد. اين سئوالي است كه پاسخ آن چندان تشخيص نشده است.
رشد جنين
اندازه جنين در مراحل مختلف آبستني و ميزان تغييرات در حجم و نسبت دو نوع مايع جنيني براي طبيب باليني جالب و مورد توجه است.
سن تقريبي جنين را ميتوان با اندازه گيري وزن يا طول جنين مشخص نمود. عواملي نظير اختلافات فردي و نژادي در اين اندازه گيري موثرند، مانند آنچه كه بين نژادهاي اسبچه شاير و شتلند وجود دارد. اصطلاح طول سر تا دم عبارت از فاصله بين بالاترين نقطه سر تا انتهايي ترين قمست كفل يعني بيخ دم مي باشد. گردن دراز بعضي از حيوانات موجب مي شود ارزيابي سن دقيق جنين از طريق اندازه گيري طول سر تا دم اشكال مواجه شده و اختلاف فاحش تر زماني ايجاد مي شود كه براي اندازه گيري طول سر تا دم از ستون فقرات استفاده گردد. از نظر زيست شناسي ، بررسي رشد جنين به كمك افق رشد منطقي تر است. يك افق رشد عبارت است از ميزان توسعه يافتن قسمتهاي مختلف بدن جنين در يك مرحله معين از دوره آبستني ، از جمله قسمت هايي كه در اين زمينه مورد استفاده قرار مي گيرند مي توان برجستگي هاي دست و پا ، پلكهاي چشم ، مو در قسمتهاي مختلف بدن و رشد استخوانها را نام برد. اگر چه اين بررسي را روي جنينهاي مرده انجام مي دهند ولي در جنين زنده نيز ميتوان با استفاده از طريق مختلف نظير اندازه گيري ضربان نبض جنين به كمك روشهاي ماوراء صوتي و يا اندازه گيري رشد استخوانها به وسيله راديوگرافي ، سن جنين را تعيين نمود.
مايعات جنيني يعني مايع امنيون و مايع آلانتون داراي نقش ويژه در حفاظت از جنين و تامين شرايط لازم براي رشد بي وقفه آن و نيز در تسهيل عمل زايمان از طريق منبط كردن و لغزنده كردن مجراي زايش هستند. اين مايعات در بين انواع مختلف حيوانات و نيز در مراحل مختلف آبستني داراي منشاء متفاوت مي باشند. چگونگي برقراري توازن بين دو مايع به خوبي مشخص نشده است. در تشكيل مايع امنيون ، ترشحات غدد بزاقي ، دهان و مجاري تنفسي جنين دخالت دارند. بخش اعظم مايع آلانتون را ادرار جنين تشكيل مي دهد اما ميزان شركت ادرار جنين در تشكيل مايع امنيون در حيوانات مختلف متفاوت است.
در ابتداي دوره آبستني گاو ، ادرار جنين داخل هر دو كيسه امنيون و آلانتون ميشود. ورود ادرار به كيسه آلانتون از راه مجراي اوراك و به كيسه امنيون از طريق ميزراه جنين صورت ميگيرد. بعد از تشكيل و فعال شدن اسفنگتر كيسه مثانه در اواسط دوره آبستني ، ورود ادرار به كيسه امنيون قطع شده و محتويات آن لعابدار مي شود. از اين مرحله است كه ادم يا خيز آلانتون را ميتوان مشاهده نمود. اين وضعيت در گوسفند كاملا” متفاوت است بنحوي كه در 90 روز اول آبستني ، ادرار جنيني وارد حفره آلانتون ميشود. پس از آن مجراي اوراك بسته شده و ميزراه باز مي شود و ادرار وارد كيسه امنيون ميگردد. در حيوانات ديگر نيز اختلافاتي مشاهده مي شود.
طول دوره آبستني
طول دوره آبستني در حيوانات مختلف متفاوت بوده و توجه به اين تفاوتها در جهت پيشگيري ضررهاي حاصله در موقع زايش داراي اهميت زياد است. ناقص الخلقه ، سخت زايي و مرگ مادر مواردي هستند كه موجب ضررهاي سنگين شده و ميتوان با شناسايي عوامل ايجادكننده اين عوارض و به كارگيري شيوه هاي مناسب پيشگيري آنها ، ضرر را به حداقل ممكن رسانيد. ميزان تاثير طب پيشگيري در اين موارد را ميتوان با مشاهده پايين بودن ميزان مرگ و مير يا نوزاد در موقع زايمان ، در طب انسان درك كرد.
پيشگويي دقيق زمان زايمان داراي اهميت ويژه اي است كه به تنهايي از طريق معاينه باليني بسيار مشكل و يا غيرممكن است. براي اين كار لازم است از تاريخ جفگيري اطلاع حاصل نموده و نيز عواملي را كه بر روي طول دوره آبستني تاثير مي گذارند، بشناسيم.
جنين در روزهاي آخر داراي رشد بسيار سريع است. ادامه زندگي جنين در رحم ، حتي براي چند روز بيشتر از طول دوره آبستني ، موجب افزايش سريع اندازه آن شده و همين امر كافي است تا موجب سخت زايي بخصوص در حيوانات آبستن شكم اول گردد. باتوجه به اينكه ژنوتيپ جنين ممكن است بر روي طول دوره آبستني و نيز شكل جنين بخصوص در قسمتهايي از بدن كه از نقطه نظر زايش حساس هستندن نظير شانه ها و لگن ، تاثير بگذارد لذا لازم است براي كنترل سخت زايي ، در انتخاب حيوان نر جهت جفت گيري دقت كافي به عمل آيد. در اين زمينه ، طب پيشگيري توانسته است از طريق حذف عواملي كه موجب سخت زايي يا ناقص الخلقه مي شوند و نيز از راه نظارت بر زايمانها و در صورت نياز كمك به آنها، بعد وسيعي يافته و عوارض مربوطه را به حداقل برساند. ايجاد زايمانهاي مصنوعي نيز در كنترل زايشها و به دست آوردن نوزاد سالم داراي اهميت است.
آنچه كه در مورد طول دوره آبستني گفته و نوشته اند زياد بوده و ارزيابي آنها هميشه آسان نيست. طول دوره آبستني بر اساس فاصله بين دو تاريخ مشخص ميشود . يكي تاريخ جفتگيري يا تلقيح و ديگري تاريخ زايمان ، احتمال آن وجود دارد كه هر يك از اين دو تاريخ در شرايط دامداري و مزرعه غلط گزارش شده باشند. بعضي از حيوانات آبستن ممكن است فحل شده و در نتيجه بر اساس تاريخ فحلي جديد ، طول دوره آبستني و متعاقبا” زمان زايش محاسبه گردد كه نتيجه كار غلط خواهد بود. همچنين تعدادي از حيوانات داراي دوره فحلي طولاني تر بوده و بنابراين زمان گزارش شده تلقيح در آنها نمي تواند همان زمان دقيق باروري محسوب گردد. در مواردي نيز كه تراكم گزارش وجود داشته باشد ، تفريق سقط جنين از زايمانهاي زودرس تقريبا” غيرممكن مي شود. در مجموع تاثيري كه اين عوامل بر روي محدوده طول دوره آبستني ميگذارند بيشتر از مقدار تاثيري است كه بر روي حد متوسط اين دوره مي گذارند.
گاو :
اسدل محدوده متوسط دوره آبستني در نژادهاي مختلف گاو را بين 277روز كه متعلق به گاو فريزين يا گوساله است تا 290 روز كه متعلق به گاو براون سوئيس با گوساله براون سوئيس است گزارش مي كند .
اخيرا” توجه زيادي به تلاقي نژادهاي درشت از مناطق اروپايي با نژادهاي شيري ديگر نژادهاي كوچك شده است.
ميزان تاثير ژنوتيپ گاو نر بر روي طول دوره آبستني در گزارشهاي مربوط به تاثير تلاقي گاو و گاو نر ثبت آشكارتر است.
گوساله هاي نر تقريبا” يك روز ديرتر از گوساله هاي ماده به دنيا مي آيند. گوساله هاي دو قلو غالبا” زودتر از گوساله هاي تك قلو به دنيا آمده و تفاوت آنها حدود 10 روز است. دوره آبستني گاوهايي كه در فاصله اوايل پائيز تا اواخر زمستان جفت گيري مي كنند ممكن است كمي طولاني تر از دوره آبستني معمول آن نژاد باشد.
طولاني تر شدن دوره آبستني به دليل عوارض پاتولوژيكي در گاو تاييد گرديده و در تمام گونه ها اتفاق مي افتد. اگر چه دليل اين طولاني تر شدن گاهي نامشخص است ، با اين حال ميتوان آن را در حالتهايي نظير فقدان فعاليت طبيعي هيپوتالاموس يا غده هيپوفيز جنين مشاهده نمود. اين كمبود سبب مي شود كه هورمون ACTH كه به عنوان عامل مهمي در تحريك نمودن زايمان طبيعي شناخته شده است ، توسط جنين ترشح نگردد.
القاء زايمان
زايمان چگونه آغاز مي شود و چه عواملي در آن دخالت دارند؟ پاسخ اين سئوال براي كساني كه دراين رابطه فعاليت دارند بسيار جالب و دانستن آنها كاملا” ضروري است. بيشتر كارها براي يافتن پاسخ اين سئوال روي گوسفند صورت گرفته است. توليد هورمون ACTH به وسيله جنين گوسفند ، آغازگر زنجيره اي از واكنشهاي مختلف در بدن است كه منجربه توليد هورمونهاي كورتيكوستروئيد شده و اين هورمونها موجبات آزاد شدن هورمون پروستا گلاندين را از جفت فراهم مي سازند. متعاقبا” پروستاگلاندين انقباضات ديواره رحم را تحريك نموده و سلسه اعمالي را كه منجربه زايمان طبيعي مي گردد برقرار مي سازد. گوسفند در پايان دوره آبستني از نظر هورموني ، به جسم زرد متكي نيست. ولي حيواناتي كه بدان متكي هستند پروستاگلاندين موظف است ضمن تحليل جسم زرد موجبات زايمان طبيعي را فراهم نمايد. بعضي از هورمونهاي ديگر و نيز تحريكات عصبي ، عوامل مهم ديگري هستند كه در مكانيزم پيچيده زايمان دخالت دارند.
به دنبال توسعه اطلاعات مربوط به زايمان طبيعي ، پيشرفتهايي در زمينه القاء مصنوعي زايمان به دست آمده است. مهمترين داروهايي كه بدين منظور به كار گرفته شده است عبارتند از: كورتيكوستروئيدها و پروستاگلاندين، هورمونهاي اكسي توسين و استروژن نيز استعمال گرديده اند. مانند بسياري از موارد ديگر كه باروري حيوان ممكن است دستكاري گردد، القاء مصنوعي زايمان نيز نبايد به عنوان يك شيوه پيشرفته در امر دامپروري تلقي شده و تلاشها بايد در جهت بهبود اداره دامداري سوق داده شود به نحوي كه از مصرف هرگونه دارويي در اين زمينه پيشگيري شده باشد.
ايجاد زايمان زودرس ميتواند از بروز سخت زائيهائي كه به دليل بزرگ بودن جنين حادث مي شوند جلوگيري نمايد. همچنين از اين طريق ميتوان زايمانها را در طول ساعات كار معمول دامداري تحريك نموده و در نتيجه مطمئن گرديد كه سلامت مادر و نوزاد در حين عمل زايمان تامين شده است. البته منوط بر اينكه افراد فني مسئول ، در طول عمليات بر زايمان نظارت داشته باشند.
در ضمن ، اين شيوه به منظور بهره برداري از مزاياي فصلي نظير مراتعي كه در زمان خاصي از سال قابل استفاده اند نيز به كار مي رود. يكي از كاربردهاي مفيد القاء مصنوعي زايمان در بيماريهايي است كه بهترين راه درمان آنها القاء زايمان است. مثل آدم آلانتون يا هيدروپس آلانتون در گاو و مسموميت آبستني در گوسفند ، از عوارض القاء زايمان ، وجود احتمالي ضعف در قدرت بقاء نوزاداني است كه از طريق زايمان مصنوعي ، زودرس به دنيا مي آيند.
گاو
استفاده از القاء مصنوعي زايمان در گاو سابقه وسيع و طولاني داشته و بيشتر روي مصرف كورتيكوستروئيدها كار شده است. كورتيكوستروئيدها چه داراي اثر درازمدت و يا كوتاه مدت باشند هر دو بر روي آبستني هايي كه دوره آنها بيش از 225 روز طي شده است اثر گذاشته و موجب القاء زايمان مي شوند. در استفاده از كورتيكوستروئيدها با اثر درازمدت كه پس از 3-2 هفته مصرف ايجاد زايمان مي كند احتمال مرگ و مير گوساله ها وجود دارد. در حالي كه كورتيكوستروئيدها با اثر كوتاه مدت 3-2 روز پس از مصرف اثر گذاشته و مهمترين عارضه استفاده از دارو جفت ماندگي است كه احتمال وقوع آن زياد است.
پروستاگلاندين كه براي ايجاد سقط جنين در 120 روز اول آبستني به كار ميرود در ماه آخر دوره آبستني نيز ميتواند به خوبي القاء زايمان نمايد. به نظر نمي رسد كه اين دارو نسبت به كورتيكوستروئيد با اثر كوتاه مدت تاثير بهتر يا بدتري داشته باشد.
اهميت تشخيص آبستني
بكارگيري شيوه هاي دقيق تشخيص آبستني يكي از اساسي ترين قسمتهاي برنامه هر دامداري تجارتي است. سه دليل عمده كه در ارتباط با يكديگر نيز ميباشند وجود دارد كه اهميت تشخيص آبستني را روشن مي كند.
اول اينكه وقتي تشخيص آبستني به صورت يك كار عادي و عمومي در يك رمه يا گله دام به اجزاء درآمد، امكان آن به وجود مي آيد كه مشكلات و نارسائيهاي باروري در افراد يا رمه هاي دام شناسايي شده و در اولين فرصت ممكن با آنها مبارزه گردد.
دوم اينكه تشخيص آبستني با شناسايي نمودن به موقع دامهاي غيرآبستن موجب بهره برداري بيشتر از گله دام مي شود. دامهاي غيرآبستن را معمولا” از گله حذف نموده و يا اينكه با رعايت حداقل زمان مورد قبول از نظر تاخير در آبستني نگهداري گردد و مورد بهره برداري قرار ميدهند. در مورد دامهايي كه داراي فصل جفت گيري محدود ميباشند مثل گوسفند و اسب و يا اينكه برنامه زايمان آنها براي زمان مشخص برنامه ريزي شده است جفت گيري مجدد سريع از اهميت ويژه اي برخوردار مي شود.
به عنوان مثال ميتوان از كره اسبهاي نژاد تاروبرد نام برد كه بايد طي برنامه ريزي دقيق ، در ابتداي سال به دنيا آيند تا همزمان با ديگر اسبها ، در فصل سواركاري آموزش داده شوند. يا اينكه اگر برنامه توليد شير بر اساس دوره شيرواري تعداد خاصي از گاوها تنظيم شده باشند كليه گاوها بايد در زمان معيني شروع به شيردهي نمايند.
در مواردي كه از نظر جايگاه و غذا محدوديتي وجود دارد لازمه استفاده سودمند از دامها در اين شرايط نگهداري دامهاي آبستن است و در اينجاست كه حذف دامهاي زايد از گله اهميت ويژه اي را بخود ميگيرد. در اين زمينه ميتوان از گله هاي اسبي كه به منظور توليد هورمون گونادوتروپين سريك (PMSG) نگهداري مي شوند و يا نگهداري گاوهاي گوشتي در زمستان ، در شرايطي كه نگهداري گاوهاي غيرآبستن اقتصادي نيست نام برد. در مزارعي كه تراكم دام وجود دارد و برنامه زايش آنها به صورت گروهي و در زمان معيني تنظيم شده است با تشخيص دامهاي غيرآبستن و حذف آنها ميتوان در اداره آن دامداري كمك موثري نمود.
دليل سوم اينكه تا زماني كه دام خريد و فروش مي شود، گواهي آبستن بودن آن اهميت خاص خود را دارا خواهد بود.
در كليه حيوانات اهلي به جز سگ ، مهم ترين نشاني آبستن بودن دام را معمولا” عدم وقوع فحلي در آنها مي دانند. با اين وجود در بسياري از حالتهاي پاتولوژيكي ، دام فحل نميشود ولي آبستن هم نيست. در بعضي مواقع هم دامها ضمن آبستن بودن علائم فحلي نيز از خود بروز ميدهند. در چنين شرايطي است كه لازم است روشهاي دقيقي را براي تشخيص آبستني به كار گرفت. طرق مختلف تشخيص آبستني را ميتوان به چهار گروه تقسيم نمود:
1 - كشف جنين و پرده هاي جنيني ، مستقيما” به وسيله لمس شكمي و توشه ركتال (4) و غير مستقيم به وسيله پرتونگاري و ماوراء صوتي.
2 - كشف تغييرات فيزيكي در مادر ، به دليل وجود جنين در رحم آن ، مانند بزرگ شدن شكم يا سرخرگ رحمي.
3 - كشف تغييرات هورموني حاصل از آبستني در دام ، به ويژه هورمون پروژسترون در شير گاو و هورمون گونادوتروفين سريك در سرم ماديان.
4 - كشف تغييرات منتج از تغييرات هورموني در مادر ، مثل فقدان فحلي و تغييرات حاصله در بلغم يا ترشحات عنق رحم.
هر چه شيوه به كار برده شده در تشيخص آبستني مستقيم تر باشد خطاهاي تشخيص آبستني ، در مواردي كه تغييرات پاتولوژيكي وجود دارد، كمتر است. به همين دليل ، توشه ركتال به عنوان بهترين روش تشخيص آبستني گاو و اسب شناخته شده و در اينجا نيز ابتدا در مورد اين شيوه بحث مي گردد.
تشخيص آبستني در گاو
توشه ركتال
چند نكته مهم است كه در موقع توشعه ركتال يا توشعه واژينمال بايد به خاطر سپرد. براي انجام هرگونه تلاشي در اين زمينه قبلا” بايد اطمينان يافت بيماريهاي عفوني از يك گاو به گاو ديگر و يا از يك مزرعه به مزرعه ديگر انتقال نمي يابد. استفاده از ابزار كار براي معاينه مهبل (توشه واژينال) از نظر انتقال بيماري خطر بيشتري داشته در حالي كه انتقال بيماري در توشه ركتال احتمال كمتري دارد.
در معاينه دام بايد از پوشاك مناسب از جمله دستكش بلند بازويي استفاده نموده و نيز بايد كاملا” تميز و پاك باشد. احتمال صدمه ديدن دام يا انسان در حين عمل كم است. ولي اگر توشه ركتال با خشونت صورت گيرد، ممكن است باعث پاره شدن ديواره راست روده گردد. شخص عمل كننده بايد براي حفاظت خود احتياط لازم را به عمل آورد از جمله اين كه مطمئن باشد دام براي معاينه ، كاملا” مقيد گرديده است.
آنچه كه دامدار انتظار دارد ارائه نتيجه تشخيص آبستني از راه توشه ركتال با ميزان دقت و درستي صددرصد است و براي رسيدن به اين سطح از فن تشخيص آبستني عمل كننده ابتدا بايد با دستگاه تناسلي دام در حالت مختلف فحلي و نيز آبستني آشنايي كامل داشته كه اين كار تنها در كشتارگاه ميسر است و قدم بعدي در يك تمرين منظم ، معاينه مكرر دامها در طول مراحل مختلف فحلي و آبستني است.
دامدار نيز در ميزان درستي نتيجه تشخيص آبستني نقش دارد. او بايد با گزارشهاي ثبت شده دقيق خود اطمينان دهد دام مورد معاينه در مرحله اي است كه تشخيص امكان پذير است. قبل از انجام هرگونه كار دامپزشكي يا درمانگاهي ، افراد مسئول دامداري بايد دامهايي راكه پس از جفتگيري يا تلقيح ، مجددا” فحل شده و غيرآبستن هستند مشخص نمايند.
در پايان اينكه شخص عمل كننده نبايد نتيجه تشخيص را بر اساس حدس و گمان بيان نموده و فقط زماني كه به درستي تشخيص خود كاملا” اطمينان يافت آن را بيان نمايد، معاينه مجدد يك گاو بهتر از اظهارنظر غلط است.
شروع آبستني تا شش هفتگي
به ندرت مي توان در خلال 35 روز اول آبستني ، بزرگ شدن قابل تفكيك در رحم مشاهده نمود. جسم زرد تا حدود روز شانزدهم رشد و توسعه مي يابد. نظير آن در سيكل تناسلي بدون آبستني نيز اتفاق مي افتد. سپس مانند مرحله آخر سيكل تناسلي ، بدون تغيير چندان از نظر قوام و اندازه ، ثابت مي ماند. با پيشرفت آبستني ، جسم زرد كمي سخت تر شده و به داخل تخمدان كشيده مي شود. از اين مرحله تا موقعي كه تخمدان در نتيجه پيشرفت آبستني و بزرگ شدن رحم دور از دسترس معاينه قرار مي گيرد.
جسم زرد را از نظر اندازه قوام و سختي ميتوان از جسم زرد مراحل اول سيكل تناسلي كه كوچكتر و نرمتر است و از جسم زرد اواسط سيلكل كه بزرگتر ، گوشتالودتر و داراي مرزبندي مشخص تر در تخمدان است و نيز ازجسم زرد كوچك و سخت دو روز آخر سيكل تناسلي تشخيص داده و تفكيك نمود: جسم زرد مربوط به آبستني از جسم زرد روزهاي 18-14 فحلي قابل تفكيك نيست اگر چه جسم زرد آبستني سنگين تر است.
اختلاف در اندازه و قوام جسم زرد فحلي و آبستني بخصوص اوايل اين دوره به اندازه اي نيست كه بتوان آن را به منظور تشخيص آبستني بكار گرفت. وجود جسم زرد در تخمدان پس از طي زمان حدودا” برابر با يك دوره سيلكل تناسلي پس از جفت گيري نميتواند نشانگر وجود آبستني باشد. شرايط ديگر نيز وجود دارد كه جسم زرد در تخمدان مشاهده مي شود ولي دام آبستن نيست مانند تاخير در جفت گيري دام و يا گاوي كه بي موقع جفت گيري كرده باشد.
در هر صورت فقدان جسم زرد به معني آبستن نبودن گاو است. تشخيص دقيق آبستني زماني امكان پذير است كه بتوان بزرگ شدن رحم را لمس نمود. اين عمل در بعضي از حيوانات بخصوص تليسه ها در روزهاي 42 - 36 آبستني ممكن مي گردد. مشخصات اين بزرگ شدن كه مشابه آن در بيشتر دامها بين 49 - 42 روز آبستني ديده مي شود به شرح زير است:
در هفته پنجم است كه ميتوان كيسه امنيون را به صورت يك جسم لوبيايي شكل باد كرده با فطر 2 - 1 سانتيمتر لمس نمود. با اين وجود ، لمس كيسه در اين مرحله به صورت يك كار معمولي كلينيكي توصيه نشده است مگر اينكه با دقت بسيار زياد انجام گيرد. چون كه مشاهده شده است كه اين كار موجب خونريزي در كيسه شده و حتي سبب پارگي قلب جنين مي شود و متعاقبا” سقط جنين ايجاد مي گردد.
احساس لغزش پرده جنيني كه متعاقبا” توضيح داده مي شود معمولا” قبل از شش هفتگي مشخص نيست. ولي گاهي ميتوان آن را حتي در پنج هفتگي نيز حس كرد به شرطي كه تمامي شاخ رحم به يكباره لمس شود تا بتوان اطمينان يافت در موقع لغزش لايه هاي كيسه جنيني بين انگشتان دست عمل كننده ، محدوده مشخصي از رحم كه محتوي عروق آلانتوكوريون است لمس شده است.
شش تا هشت هفتگي
درشش هفتگي ، شاخ رحم در طرفي كه تخمدان داراي جسم زرد است، در انتهاي آزاد خود حدود 3-2 برابر قطر خودش بزرگ شده و برجستگي در جهت عقب به تدريج باريكتر ميگردد. كل برجستگي در داخل دست جاي مي گيرد. ديواره رحم نازك بوده و مايع محتوي آن معلق است. در اين مرحله جنين لمس نمي شود. اگر بخشي از ديواره رحم بين دو انگشت شصت و سبابه گرفته شده و سپس به تدريج لغزانده شود دو لايه بودن ديواره احساس مي شود. شاخ ديگر رحم بزرگتر نشده و كل دستگاه تنانسلي هنوز قابل لمس است.
تشخيص آبستني در شش هفتگي غالبا” بايد در تليسه هاي آبستن ممكن باشد ولي در گاوها، بخصوص آنهايي كه رحم بيش از حد آويزان بوده و شاخها خارج از لگن واقع شده اند و يا در مواردي كه مقدار زيادي چربي در لگن جمع شده باشد تشخيص درست تا هفت هفتگي يا حتي هشت هفتگي ممكن است مقدور نباشد.
از هفته ششم تا هشتم ، شاخ باردار رحم نسبتا” سريع بزرگ شده و اندازه كلي آن نسبت به شاخ غيرباردار كاملا” متفاوت است. در هشت هفتگي ، شاخ باردار شش برابر حجيم تر، محتويات آن سفت و كشيده و دولايه بودن ديواره آن ممكن است احساس شود.
يكي از علائم مهم ويژه آبستني در اين مرحله و مراحل بعدي، نازك شدن ديواره رحم آبستن است. تنه رحم هم تا حدودي بزرگ شده و كشيده مي شود. ولي اندازه شاخ غيرآبستن، تغيير ملموسي نمي كند. بخشي از شاخهاي رحم چه در تليسه آبستن و چه در گاو آبستني كه چند زايمان كرده است داخل لگن باقي مانده و كل دستگاه تناسلي هنوز ممكن است قابل لمس باشد.
در هفته هشتم ، قطر كيسه امنيون تقريبا” 5 سانتيمتر است. حفره امنيون بطور قابل ملاحظه اي كشيده ميشود بنحوي كه مايع هاي جنيني ميتوانند از طريق مجراي اوراك بين كيسه امنيون و كيسه آلانتون در جريان باشند.
هشت تا دوازده هفتگي
در اين مرحله، شاخ غير باردار رحم، دو برابر اندازه معمول بزرگتر شده و شاخ باردار نيز تقريبا” يك و نيم برابر مرحله هشت هفتگي مي گردد. محتويات رحم كشيده تر و سفت تر بوده ، ديواره رحم نازكتر و تمامي دستگاه از لگن خارج شده به وسيله وزن خود به طرف كف حفره شكمي كشيده مي شود. غالبا” ميتوان تمامي رحم را در توشه ركتال معاينه نموده و تخمدان همراه با جسم زرد را لمس كرد. لمس ضربه اي جنين از طريق ديواره رحم گاهي امكان پذير است. همچنين دو لايه بودن ديواره را ميتوان تشخيص داد.
در رحمي كه اولين بار آبستن ميشود آويزان شدن آن از حفره لگن معمولا” ديرتر از رحمي كه چندبار آبستن شده است انجام ميگيرد.
تشكيل كوتيليدونها يا پلاسنتومها در هفته پنجم شروع مي شود ولي معمولا” تا هفته 16-14 بنحوي كه متعاقبا” توضيح داده مي شود قابل لمس نيستند. با اين وجود، اگر به دقت جستجو گردند، امكان دارد بتوان آنها را به صورت اجسام نخودي شكل در ابتداي شاخ باردار رحم شناسايي كرد.
دوازده تا بيست هفتگي
در ابتداي اين دوره يعني بين 16-12 آبستني ، غالبا” مقدار مايع جنيني نسبت به سرعت رشد ديواره رحم داراي افزايش حجم بيشتري است. بنابراين ديواره رحم در توشه ركتال كاملا” كشيده لمس شده و به طرف بالاي لگن برآمدگي دارد. متعاقبا” رحم نير سريعا” بزرگ مي شود بطوري كه در پايان هفته هفدهم ، كاملا” در حفره شكمي قرار مي گيرد.
در اين مرحله ، مهبل را ميتوان از داخل مقعد به صورت نواري كه به طرف دهانه داخلي حفره لگني كشيده شده است لمس نمود. عنق رحم مشخص بوده و سطح فوقاني رحم به طرف پايين حفره شكمي انحناء دارد. ندرتا” تمامي رحم در معاينه توشه ركتال قابل لمس است. محتويات رحم در مراحل پاياني ، كشيدگي كمتري داشته و آزادترند و كوتيليدونها را ميتوان به صورت چوب پنبه هاي شناور روي آب ، در ديواره رحم لمس كرد. تشخيص كوتيليدونها ، شيوه بسيار مناسبي براي تشخيص آبستني است. براي اين كار ابتدا دست را در چند سانتيمتري عنق روي تنه محكم فشار مي دهند و سپس با همان فشار دست را تدريجا” به طرف عنق به عقب كشيده و كوتيليدونها را آنطور كه اشاره شد لمس مي كنند.
جنين را ميتوان براي چند لحظه كوتاه حس نمود. در اين رابطه ابتدا با دست روي ديواره رحم فشار وارد مي كنيم (از طريقه توشه ركتال). سپس با برداشتن يكباره فشار از روي ديواره جنين در داخل رحم حركت داده شده و ضمن برخورد با ديواره به وسيله دست حس مي گردد. مناسب ترين زمان براي انجام اين كار بين هفه 16-14 آبستني است .
تلاش براي لمس جنين در هفته بيستم آبستني كاملا” بي فايده است زيرا در اين دوره مايع جنيني بسيار زيادي در رحم جمع شده و خود رحم نيزكاملا” در حفره شكمي فرو رفته است.
سرخرگ رحمي مياني را ميتوان به عنوان يك نشانه آبستني مورد معاينه قرار داد. قطر سرخرگ در ظرف آبستن حدود يك سانتيمتر است و با چرخاندن دست به طرف بالا و بيرون ديواره داخلي لگن و لمس كردن سطح ديواره در ناحيه ثلث مياني تنها استخوان خاصره ميتوان آن را لمس كرد. بايد توجه داشت كه اين سرخرگ با سرخرگ راني اشتباه نگردد. سرخرگ رحمي در داخل لگن آزاد و قابل حركت است ولي سرخرگ راني ثابت است.
در سه ماهه اول آبستني ، نبض در داخل سرخرگ رحمي مياني مانند ديگر سرخرگها است ولي خود سرخرگ به تدريج قطورتر مي شود. زماني كه ميزان جريان خون در سرخرگ رحمي افزايش مي يابد با وارد نمودن كمي فشار بر روي سرخرگ به وسيه دو انگشت، ارتعاش بخصوصي در آن حس مي شود كه اصطلاحا” به آن لرزش يا فرمينوس مي گويند.
با توجه به اينكه نداوم لزش در اين مرحله از آبستني مربوطه به كار مي رود به نظر ميرسد كه لرزش در سرخرگ از اواخر ماه چهارم و يا اوايل ماه پنجم شروع شود. وجود لرزش در سرخرگهاي رحمي دو طرف، در اوايل آبستني ممكن است نشانگر دوقلو بودن آبستني باشد. البته در پايان دوره آبستني ، معمولا” سرخرگهاي رحمي دو طرف داراي لرزش هستند اگر چه بيش از يك جنين در رحم وجود نداشته باشد.
بيست هفتگي تا زايش
رحم از بيست هفتگي به بعد مرتبا” بزرگ شده و كاملا” در حفره شكمي جاي دارد. در اين مرحله كوتيليدونها ، دولايه بودن ديواره رحم و بزرگ شدن سرخرگهاي رحمي همراه با لرزش آن قابل تشخيص هستند. لرزش در سرخرگها ، در ثلث آخر آبستني بطور يكنواخت ادامه دارد. بين ماه پنجم و هفتم از دوره آبستني ، رحم و گوساله داخل آن در عمق حفره شكمي جاي داشته و لمس آنها مشكل و يا غيرممكن مي شود. اين امر در دامهاي مختلف متفاوت بوده و حتي در خود يك دام ممكن است رحم يك روز قابل لمس بوده و روز ديگر نباشد.
در توشه ركتال، مهبل و عمق را ميتوان به صورت نوار سختي كه روي لبه دهانه لگن قرار گرفته و با فشار به طرف پايين شكم كشيده شده است لمس نمود.
هر چه آبستني پيشرفته تر مي شود رشد گوساله موجب بازگشت رحم و خود گوساله به طرف بالا و عقب حفره شكمي يعني دهانه لگن مي شود بطوري كه بين ماههاي هفتم و هشتم قسمتهايي از بدن جنين قابل لمس هستند. اندازه دست و پا و سر جنين ميتواند در پيش بيني مرحله آبستني كمك نمايد.
درستي و دقت توشه ركتال
در صورتي كه شخص بتواند تمامي بخش داخلي دستگاه تناسلي را مورد معاينه قرار دهد درستي تشخيص او از نظر اينكه گاو آبستن هست يا خير، قريب به صددرصد خواهد بود. در صورتي كه هر دو شاخ رحم بطور كامل مورد معاينه قرار نگيرند. نتيجه تشخيص ممكن است منفي كاذب شود. در چنين شرايطي لازم است هيچگونه تشخيصي ارائه نگرديده و تقريبا” دو هفته بعد دام مجددا” مورد معاينه قرار گيرد تا درصورت امكان پذير بودن معاينه كامل رحم ، آبستني بطور دقيق تشخيص داده شود. در كنار شرايط پاتولوژيكي كه متعاقبا” بحث خواهد شد يك كيسه مثانه پر نيز در صورت جابجا شدن با دستگاه تناسلي مي تواند موجب ارائه تشخيص آبستني مثبت كاذب گردد. براي جلوگيري از بروز اين اشتباه ميتوان عضو پر از مايع را بيشتر معاينه كرده و اطمينان يافت كه عضو از عنق رحم امتداد مي يابد يا خير.
درصورتي كه تاريخچه مشخصي در مورد آبستن شدن دام وجود نداشته باشد ، ميزان درستي تشخيص آبستني با چند هفته اختلاف خواهد بود. در چنين شرايطي ، معمولا” نتيجه تشخيص آبستني در مراحل اوليه دقيق تر از مراحل بعدي آبستني است. هر چند تشخيص آبستني بدون تاريخچه جفتگيري ، حتي در مراحل 14-7 هفتگي نيز بطور دقيق امكان پذير نيست. در عمل غالبا” تاريخ تلقيح مشخص بوده و در پيش بيني مدت زمان آبستني كمك موثري مي نمايد.
رشد و توسعه پستان
در تليسه هاي آبستن ممكن است مايع غليظ و قهوه اي رنگ چسبنده اي كه پيش آغوز ناميده مي شود از ماه چهارم به بعد دوشيده شده و مشاهده گردد. بزرگ شدن پستان نيز تا حدودي قابل رويت است اما اينكه در چه مرحله اي از آبستني ديده مي شود متفاوت است. البته در ماه آخر آبستني به خوبي مشخص بوده و پستان تا موقع زايش رشد فزاينده دارد. دو تا سه روز قبل از زايش ، به دليل جمع شدن و تراكم مايع غليظ زردرنگي بنام آغوز ، پستان كاملا” متورم و بزرگ شده است.
در صورتي كه به جيره غذايي مادر در مراحل آخر آبستني كنسانتره بيش ار اندازه اضافه گردد، ترشخ آغوز و شير ممكن است حتي يك ماه زودتر از زمان زايش شروع شود.
لازم به يادآوري است كه مشابه تغييرات پستان مربوط به اوايل دوره آبستني تليسه ها در گاو ديده مي شود.
تغييرات خارجي شكم
از هفته بيستم و هشتم آبستني ، بزرگ شدن شكم تا حدودي از بيرون مشخص شده و بيشتر در طرف راست حيوان ديده مي شود. اين امر در تليسه ها راحت تر تشخيص داده مي شود. در بسياري از گاوها بخصوص آنهايي كه شديدا” چاق هستند و يا بطور آزاد در مرتع نگهداري ميشوند بزرگ شدن شكم را مگر در اواخر دوره آبستني نميتوان مشخص كرد. در هر صورت ، تغيير اندازه شكم را نبايد به عنوان وسيله اي در تشخيص آبستني بدان متكي گرديد.
جنين را ممكن است از هفته بيست و هشتم بتوان از روي ديواره خارجي شكم لمس كرد. براي اين كار مشت بسته دست را روي تهيگاه طرف راست با ملايمت ولي محكم فشار ميدهيم. محل تقريبي قرار گرفتن مشت روي تهيگاه ، نقطه وسط خط افق بين آخرين دنده و ستون پا و نقطه وسط بين دو ثلث پاييني خط عمود بر شكم است. سپس فشار وارده بر ديواره شكم را خنثي نموده بنحوي كه مشت بدون وارد ساختن فشار ، روي ديواره قرار گرفته باشد. اختلاف فشار موجب حركت كردن رحم و جنين در شكم ميشود و برخورد آن به ديواره روي دست لمس مي گردد. اين كار را ميتوان براي كسب اطمينان چند بار تكرار نمود. اين روش نيز نميتواند به عنوان يك شيوه دقيق تشخيص آبستني مطرح باشد.
حركت جنين در داخل رحم و ايجاد موج حركت روي ديواره تهيگاه طرف راست شكم ممكن است از ماه هفتم تا موقع زايش مشاهده گردد. اين عمل بطور پراكنده انجام گرفته و در صورت ديده شدن هيچگونه شبهه اي را باقي نمي گذارد.
دوقلو و چندقلوزايي
در فاصله بين جفت گيري تا سه ماه آبستني ، يعني زماني كه ميتوان تخمدانها را از طريق توشه ركتال معاينه نمود دوقلو بودن آبستني را ميتوان پس از مشاهده دو جسم زرد روي يك يا دو تخمدان تشخيص داد. در موارد نادر ، در صورت تخمك ريزي بييش از دو فوليكول و تشكيل چند جسم زرد احتمال چندقلو بودن آبستني نيز است. به هر حال بايد در نظر داشت تمام تخمك هايي كه آزاد ميشوند اجبارا” بارور نشده و يا اينكه پس از باروري الزاما” رشد آنها ادامه نميابد و تا پايان آبستني باقي نمي ماند.
در صورتي كه هريك از تخمدانها توليد يك تخمك نموده و تخمك ها هركدام در يك شاخ رحم بارور گردند در هفته پنجم تا هفتم آبستني ميتوان به كمك تشخيص پرده جنيني جداگانه در هر شاخ رحم ، دوقلو بودن آبستني را معين نمود.
دوقلوها ممكن است در نتيجه تقسيم شدن يك تخمك بارور به وجود آيند. البته ميزان وقوع اين نوع دوقلوزايي در گاو بسيار كم و در حدود 1/0 درصد است. تشخيص اين نوع دوقلوها مشكل است زيرا تنها يك جسم زرد موجود است و جنين ها ممكن است هر دو در يك شاخ رحم و در يك پرده جنيني مشترك رشد و توسعه يابند.
در مراحل آخر آبستني يعني زماني كه لمس سر و دست و پاي جنين از راه توشه ركتال امكان پذير است گاهي بطور اتفاقي ممكن است بتوان با لمس چند سر يا تعداد زيادي دست و پا، وجود دوقلو يا چندقلو را تشخيص داد.
در گاو پس از ماه پنجم آبستني ، دوقلو بودن جنين با استفاده از الكتروكارديوگرام به راحتي قابل تشخيص است.
روش هاي ديگر تشخيص آبستني
استروژن را ميتوان با استفاده از روشهاي شيميايي به راحتي از ادرار و خون جدا نمود. از ماه سوم آبستني به بعد ، مقدار استروژن ادرار و خون به مراتب بيشتر از مقدار اين هورمون در سيكل تناسلي است. اينگونه آزمايشات داراي كاربرد عملي خيلي كم هستند زيرا از قبل از سه ماهگي ، آبستني را ميتوان به وسيله توشه ركتال دقيقا” تشخيص داد.
شناسايي تغييرات حاصله در ميزان گونادوتروفين خون گاوهاي آبستن هيچگونه كاربردي ندارد . كشف آنتي ژن جنيني ك هدر گردش خون مادر جريان دارد ميتواند در آينده به عنوان شيوه دقيق تشخيص آبستني بكار رود و آبستني را در مراحل بسيار اوليه مشخص سازد. مرگ جنين در طول دوره آبستني عاملي است كه موجب ميشود نتيجه تشخيص آبستني با نتيجه زايمان مغايرات داشته باشد. يعني گاو آبستن تشخيص داده ميشود ولي بعدا” جنين به دلايلي تلف شده و در نتيجه گوساله اي به دنيا نمي آيد. طرق ديگر تشخيص آبستني با كاربرد محدود در مزرعه عبارتند از: شناسايي تغييرات حاصله در ترشحات مخاطي مهبل، عكس العمل رفتار دام در مقابل تزريق مقدار كمي استيل بسترول و واكنش مهبل در مقابل تزريق اكسي توسين.
سنجش پروژسترون شير و پلاسماي خون
در سالهاي اخير ، اندازه گيري ميزان پروژسترون شير براي تشخيص آبستني در مراحل اوليه و در حال حاضر در روزهاي 24-21 دوره آبستني توسعه مهمي يافته است.
اساس كار بسيار ساده است. ميزان پروژسترون شير كه منتج از پروژسترون خون است نمايانگر ميزان فعاليت جسم زرد است. با توجه به اينكه نميتوان جسم زرد مربوط به آبستني را از راه توشه ركتال ، از جسم زرد مربوط به سيكل تناسيلي تفكيك نمود اما از نظر ميزان پروژسترون بين گاو غيرآبستن در دوره فحلي يا نزديك فحلي و گاو آبستن اختلاف فاحشي وجود دارد. بر اين اساس ، گاوي را كه ميزان پروژسترون شير آن پايين است ميتوان با اطمينان كامل غيرآبستن تشخيص داده و گاوي را كه ميزان پروژسترون شير آن بالاست احتمالا” آبستن دانست. عوامل ظريفي وجود دارند كه ميزان درستي تشخيص را در مواردي كه مثبت اعلام ميشود محدود مي كند.
از ضروريات بكارگيري اين روش تشخيص آبستني اين است كه دامداري بايد داراي كيفيت عالي مديريت باشد تا بتوان مسمئن بود نمونه هاي تهيه شده براي آزمايش در زمان مناسب گرفته شده و داراي برچسب قابل اعتماد مي باشند. اگر آزمايش هورموني همراه با جدا كردن به موقع گاوهاي فحل انجام گيرد تعداد گاوهاي غيرآبستني كه داراي جسم زرد هستند در حداقل خواهد ماند.
عواملي كه مربوط به شيوه آزمايش هستند در آزمايشگاه روي ميزان پروژسترون گزارش شده تاثير مي گذارند. بدين لحاظ انتخاب ملاك صحيح براي تقسيم بندي نتيجه آزمايش داراي اهميت است. همچنين انتخاب تاريخ نمونه برداري نيز ممكن است در نتيجه نهايي موثر باشد. از نظر علمي بيست و يك روز بعد از تلقيح مناسبت ترين زمان براي تهيه نمونه است اما در عمل روز بيست و چهارم هم نتيجه مشابه اي ميدهد.
از نقطه نظر پاتولوژيكي شرايطي مانند چركي شدن رحم هر چند به ندرت باعث مي شد فعاليت جسم زرد زمان طولاني تري ادامه يابد. در يك سيكل طبيعي نتيجه منفي به دست آمده در مورد نمنه هاي تهيه شده بين روزهاي هفده تا بيست و پنج معتبر است ولي در شرايطي كه بين تعدادي دام غيرطبيعي ، يكي از نمونه ها نتيجه معتبر ارائه دهد در آن صورت تعيين زمان دقيق نمونه برداري مشكل مي گردد. آزمايشات اخيري كه در اين رابطه در شرايط تجارتي انجام گرفته است نشان مي دهد كه دقت نتايج مثبت يا آبستني به دست آمده 88 درصد و دقت نتايج منفي يا غيرآبستني 98 درصد است.
ضمن در نظر گرفتن تفاوتهايي كه در آزمايشگاههاي مختلف وجود دارد ميزان پروژسترون شير در دامهاي غيرآبستن معمولا” زير هفت نانوگرم در ميلي ليتر شير است و مقدار آن در پلاسما خيلي كمتر است. همچنين از پلاسما هم ميتوان مانند شير براي سنجش پروژسترون استفاده نموده و اين برنامه در تليسه ها هم قابل اجرا است.
تشخيص تفريقي آبستني
تجمع چرك در رحم يا پيومترا:
بزرگ شدن رحم در نتيجه تجمع چرك ممكن است با بزرگ شدن آن در مراحل مختلف آبستني اشتباه گردد. در اين حالت، جسم زرد موجود بوده و دام فحل نمي گردد. در چركي شدن رحم، ديواره آن دولايه نبوده و كوتيليدون وجود ندارد. لرزش در سرخرگهاي رحمي ممكن است مشاهده شده و يا وجود نداشته باشد. چركي شدن رحم ممكن است همراه با عنق بسته و يا باز باشد. در صورت منبسط بودن عنق، چرك احتمالا” وارد مهبل شده و در معاينه مهبل به وسيله اسپكولوم يا دستگاه باز كننده ، تشخيص داده مي شود. همچنين در چركي شدن رحم همراه با عنق باز ، تا حدودي تورم عنق هم ديده مي شود.
با توجه به موارد فوق و نيز در نظر گرفتن اين نكته كه ميزان بزرگ شدن رحم در نتيجه تجمع چرك با ميزان آن در آبستني ، ضمن توجه نمودن به تاريخ تلقيح ، مطابقت ندارد اين دو حالت را ميتوان از يكديگر تشخيص تفريقي داد. تنها در فاصله بين 9-5 هفته پس از آخرين تلقيح است كه ممكن است اندازه رحم چركي با رحم آبستن تقريبا” يكسان بوده و احتمالا” باعث گمراهي در تشخيص آبستني شود. در اين شرايط معمولا” هر دو شاخ رحم بزرگ شده و چركي مي شود. ضمنا” در چركي شدن رحم ، نشاني هاي مربوط به آبستني وجود نداشته و بافت رحم چركين يا بافت رحم آبستن كاملا” متفاوت است، بدين ترتيب كه ديواره رحم چركين كلفت و داراي ماهيت خميري است. وجود تناقض بين طرفي كه جسم زرد واقع شده و طرفي كه رحم بزرگ شده است ميتواند سوءظن چركي بودن رحم را برانگيزد.
قبل از شروع درمان چركي شدن رحم ، لازم است از تشخيص عارضه اطمينان كامل داشته باشيم . زيرا در غير اين صورت ، درمان مربوطه در گاوهاي آبستن باعث سقط جنين ميشود.
بيماري تليسه سفيد :
در غالب شكلهاي بيماري تليسه سفيد ، ترشحات رحمي در داخل آن باقي مانده و معمولا” موجب بزرگ شدن يك شاخ رحم مي شود كه با بزرگ شدن رحم در مراحل اوليه آبستني مشابهت دارد.
ديواره رحم دو لايه نبوده و نشانه هاي آبستني در توشه ركتال تشخيص داده نمي شود. فحلي در دام مشاهده شده بدون آنكه جسم زرد در معاينات بعدي ، با فاصله زماني مناسب ، هيچگونه رشد يا تحليلي داشته باشد. مجراي مهبل ممكن است از ناحيه سوراخ ميزراه به بعد وجود نداشته و يا ممكن است به وسيله پرده بكارت مقاوم تر گرديده باشد. گاهي ممكن است دام فاقد مجراي عنق باشد كه با عبور دادن لوله رحمي از محل مجرا ميتوان وجود عارضه را تشخيص داد.
موميايي شدن و استحاله اي شدن جنين :
اين نوع عوارض پاتولوژيكي كه از عواقب آبستني است غالبا” در گاوهايي ديده مي شود كه به دليل عدم توانايي در زايمان به موقع گوساله مورد معاينه قرار مي گيرند. عارضه ميتواند در نتيجه مرگ جنين حتي در 90 روزگي آبستني ديده شود. وقتي كه جنين موميايي مي شود رحم كاملا” در حفره شكمي فرو رفته است. بنابراين براي لمس جنين موميايي شده لازم است رحم از ناحيه عنق به طرف لگن بالا كشيده شود و يا اين كه يك نفر دستيار با فشار دادن ديواره پاييني شكم به طرف بالا جنين را در معرض معاينه قرار دهد. از طرف ديگر ممكن است جنين موميايي شده به قسمت ابتدايي مهبل رانده شده و در آنجا باقي بماند. ديواره رحم داراي انقباضات قوي بدور جنين موميايي بوده و كل دستگاه در لمس، سخت و بيجان حس مي شود.
استحاله جنين معمولا” با جذب شدن مايع همراه نيست. لذا در معاينه توشه ركتال علائم اين عارضه مشابه علائم چركي شدن رحم است به جز اينكه استخوانهاي جنين ممكن است در مايع شناور بوده و در معاينه حس گردد و يا اينكه صداي خشك برخورد استخوانها در داخل رحم حس شود. در هر دو حالت فوق ،مايع جنيني ، پرده هاي جنيني ، كوتيليدونها و لرزش سرخرگهاي رحمي وجود ندارد، اگر چه ممكن است در صورت بزرگ بودن جنين موميايي، سرخرگ رحمي مياني نيز به حالت بزرگ شده باقي ماند.
تومورها يا غدد:
معاينه دقيق بخشهاي مختلف دستگاه تناسلي معمولا” از وقوع اشتباه در تشخيص تفريقي تومور رحمي از رحم آبستن جلوگيري مي كند. در عين حال، لنفوم بدخيم تومور سلولهاي گزانولوز تخمدان و نكروزه شدن چربي مزانتر ، مواردي هستند كه ممكن است با آبستني اشتباه گردند.
نارسائي هاي غير عفوني
كمبود ويتامين هاي ِِA , D , E , Se در باروري و ميزان جفت ماندگي بسيار موثر هستند.
كمبود ويتامين D موجب غيرفعال شدن تخمدانها در گاو مي شود.
كمبود ويتامين A موجب استحاله بيضه ها و بالا رفتن جفت ماندگي مي شود.
كمبود ويتامين E سبب بالا رفتن ميزان جفت ماندگي خواهد شد.
Se عنصري كمياب و ضروري و در عين حال سمي است كه كمبودش باعث بالا رفتن ميزان جفت ماندگي مي شود. گاهي لازم است مصرف خوراكي آن تا 6-5 ماه ادامه يابد تا كمبود آن رفع شود . Se از طريق پروتئين هاي جيره تامين مي شود.
ويتامين E از طريق پروتئين هاي حيواني ، مرتع سبز ، علوقه خشك به موقع درو شده و دانه غلات فراوان است. اما گاهي به هنگام مصرف موادي مانند روغن ماهي فاقد آنتي اكسيدان در جيره بروز مي كند. به هنگام مصرف اوره در جيره ميزان ويتامين E كاهش مي يابد . در غلات خشك ويتامين E فراوان است اما در جو مرطوب كم است.
كمبود ساير ويتامين ها در مبحث مامايي مطرح نمي شود.
منگنز:
در مناطقي كه توسعه سريع مراتع همراه با مصرف آهك و كود روي مي دهد و در تغذيه دام از محصولات خانگي به مقدار زيادي استفاده مي شود ميتوان در انتظار كمبود منگنز بود. علائم نازايي ناشي از كمبود منگنز فحلي خاموشي ، تاخير در تخمك گذاري ، افزايش دفعات تلقيح ، مواد غذايي حاوي منگنز را بايستي 6 هفته قبل و در خلال دوره جفت گيري مصرف كرد.
كبالت :
كمبودش در گوسفند بسيار مشهود تر است (لاغري كبالت) اما گاو تا حدي مقاومتر است. كمبود اين عنصر باعث نارسائي توليدمثل و طولاني شدن فصل زايش ميشود. با رفتن منگنز خاك موجب كمبود كبالت مي شود. كبالت براي ساختن B12 در شكمبه لازم است و لذا كمبود كبالت باعث كمبود B12 مي شود. مصرف B12 علائم كمبود كبالت را رفع مي كند.
فسفر:
كمبود آن در بالفين باعث استئومالاسي و در جوانها باعث ريكتز مي شود . پايين آمدن باروري در دامهاي مسن و تاخير در بلوغ دامهاي جوان . پايين آمدن ذخيره فسفر استخوان ، پوكي و متخلخل شدن استخوان كه اين مورد پس از كاهش طولاني مدت فسفر جيره رخ مي دهد. پس از اين كاهش طويل المدت جيره نانزايي و كاهش باروري دام مي شود كه علائمش مشابه علائم فقدان فحلي است. پايين آمدن اشتها و از دست دادن ظاهر سلامت دام هم بروز مي كند. اگر كمبود شديد باشد تمام گروههاي سني گله مبتلا مي شوند . اما كمبود خفيف فقط گاوهاي شيرده مبتلا مي شوند.
ابتلا به انگلهاي خارجي و لاغري متعاقب آن ميتواند موجب نازايي شود.
سيدر
مقدمه
سيدر وسيله اي متشكل از ماده سيليكان آغشته به پروژسترون طبيعي است. زماني كه سيدر در داخل واژن قرار مي گيرد بطور يكنواخت تدريجا” به ميزان معين و ثابت از خود پروژسترون ترخيص مي كند كه از طريق ديواره واژن جذب و وارد خون مي گردد. سيدر بطور ساده بوسيله آپلي كاتور در داخل واژن گذارده مي شود و درصد افتادن آن بعد از جايگذاري كمتر از 2% است مگر اينكه درست جايگذاري نشده باشد.
سيدر در موارد زير استفاده مي شود:
1 - درمان گاوهاي آنستروس.
2 - درمان كيست هاي تخمداني.
3 - بهبود آبستني در گاوهاي برگشتي.
4 - همزماني براي زايمان متراكم و تلقيح بدون فحل يابي در گاو شيري و تليسه.
5 - همزماني براي انتقال جنين در گاوهاي گيرنده و دهنده.
6 - بهبود آبستني در گيرنده هاي جنين منجمد.
موج فوليكولي و رشد فوليكول غالب:
رشد فوليكولي يك مرحله دائمي است. موج فوليكولي شامل رشد يك فوليكول به تنهايي و همچنين تعدادي فوليكول بطور همزمان مي باشد كه ميتواند تا 15 فوليكول بطور همزمان تا قطر 7-5 ميلي متر رشد نمايد. در بين فوليكول هاي رشد كرده يك فوليكول غالب مي گردد و با ترشح Inhibin از رشد فوليكول هاي رقيب جلوگيري مي نمايد.
در هر سيكل معمولا” دو موج فوليكولي وجود دارد. اولين موج بعد از شروع اوولاسيون بوده و دومين موج بين روزهاي 12-8 بعد از شروع فحلي انجام مي گيرد.
بعضي گاوها موج سوم را در اواسط سيلكل دارا هستند و حتي در مورد معدودي موج چهارم هم وجود دارد. به هر حال آخرين موج فوليكولي است كه موجب فحلي و اوولاسيون مي گردد زيرا موج هاي فوليكولي اوليه تحت تاثير پروژسترون مترشحه از جسم زرد قبل از تشكيل فوليكول غالب متوقف مي گردد.
سيكل هاي فحلي كه شامل دو موج فوليكولي هستند كوتاه ترند (21-20) روز و سيكل هاي فحلي كه شامل سه موج فوليكولي هستند بلندترند (24-22 )روز البته سيلكل هاي فحلي خيلي كوتاه (12-8) روز نيز در بين گاوهايي كه يك دوره غيرفعال تخمداني را گذرانده اند و همچنين گاوهاي تازه زا وجود دارد.
تخمدان هاي غيرفعال (آنستروس):
معمولا” موج هاي فوليكولي در اولين ده روز بعد از زايمان وجود ندارد ولي در گاوهاي تازه زايي كه از نظر تغذيه اي انرژي زيادي دريافت مي دارند موج هاي فوليكولي همراه فوليكول غالب كه منجربه اوولاسيون شود در ده روز اول زايمان ديده شده است.
آنستروس:
حالتي است كه گاو بعد از زايمان فحل نمي شود . در اين حالت موج هاي فوليكولي صورت مي گيرد ولي موجي كه سبب ايجاد فوليكول غالب و اوولاسيون گردد اتفاق نمي افتد و در گاو فحلي آشكار مشاهده نمي شود.
براي اينكه فوليكول بيشتر از قطر 5-4 ميليمتر برسد و توانايي توليد استراديول را داشته باشد نياز به FSH و LH كافي دارد كه منشاء آنها هيپوتالاموس است.
گاوهايي كه در اوايل زايمان از تغذيه كافي برخوردار نباشند قادر به ترشح F SH , LH كافي نبوده و توانايي توليد فوليكول غالب را نخواهد داشت.
از طرفي چون ترشح استراديول براي تحريك ترشح LH كافي نيست يا اوولاسيون انجام نمي گيرد يا بدون بروز فحلي انجام مي شود كه فحلي خاموش گويند كه در گاوهاي تازه زا معمول است.
بيماري هاي كيست تخمداني:
كيست هاي تخمداني در 60-45 روز بعد از زايمان اتفاق مي افتد و گاوهايي كه از تغذيه خوبي برخوردار هستند بيشتر مبتلا مي شوند. توليد ناكافي LH از هيپوفيز موجب عدم اوولاسيون شده و در نتيجه از كيستي بوجود مي آيد كه تا قطر 25 ميلي متر رشد مي نمايد.
انواع كيست :
1 - كيست هاي فوليكولار كه شايع ترند.
2 - كيست هاي لوتئال كه در اثر لوتئينه شدن زودرس كيست فوليكولار بوجود مي آيند كه ميزان آنها با سن دام و ميزان توليد شير نسبت مستقيم دارد.
نقش پروژسترون :
پروژسترون هورمون استروئيدي است كه از جسم زرد و هنگام آبستني از جفت هم ترشح مي شود . اين هورمون موجب آماده سازي رحم قبل از چسبيدن جنين به ديواره رحم شده و بقاي آن براي دوام آبستني ضروري است. در گاوهاي شيري ميزان پايه پروژسترون پلاسما 1 نانوگرم در ميلي ليتر است . بعد از تشكيل جسم زرد بتدريج ميزان آن به 7 نانوگرم در ميلي ليتر مي رسد. در دوران آبستني ميزان آن ممكن است تا 20 نانوگرم در ميلي ليتر و حتي بيشتر نيز برسد.
ميزان پروژسترون خون بستگي به عنوان زير دارد:
1 - وضعيت فيزيولوژيكي حيوان.
2 - ميزان توليد پروژسترون از جسم زرد.
3 - ميزان متابوليسم هورمون در كبد.
4 - ميزان دفع آن از بدن.
ميزان بالاي پروژسترون در خون موجب پايين نگهداشتن توليد L H مي شود. از طرفي براي رشد فوليكول غالب و اوولاسيون ميزان بالاي L H مورد نياز است اگر فوليكول غالب به ماكزيمم رشد خود به قطر 9 ميلي ليتر باشد به تدريج تحليل رفته و موج فوليكولي جديدي شروع مي شود.
وقتي كه غلظت پروژسترون خون به كمتر از 2 نانوگرم در ميلي ليتر برسد ترشح L H افزايش مي يابد و رشد فوليكولها ادامه يافته و فوليكول غالب بوجود آمده اوولاسيون انجام مي شود. ولي اگر ميزان پروژسترون 4-2 نانوگرم در ميلي ليتر باشد فوليكول غالب به فوليكول مقاومي تبديل مي شود و موج فوليكولي متوقف مي گردد. فوليكول هاي مقاوم به علت مسن شدن تخمك از باروري پايين تري برخوردارند. رابطه مستقيمي بين ميزان توليد پروژسترون و درصد باروري وجود دارد. گاوهاي شيري كه از تغذيه كافي برخوردارند پروژسترون بيشتري توليد مي كنند و بارورتر هستند.
نقش سيدر به عنوان منبع خارجي پروژسترون :
اولين خالص سازي پروژسترون در سال 1934 انجام شد. پروژسترون حاوي سيدر ، طبيعي بوده منشاء گياهي دارد و همانند پروژسترون مترشحه از حيوان مي باشد.
وقتي سيدر در داخل واژن قرار گرفت بتدريج پروژسترون آن از طريق ديواره جذب شده و ميزان پروژسترون خون آنقدر بالا مي رود كه FSH و L H مهار مي گردد. اين مهار تا زماني است كه سيدر در داخل واژن باقي مي ماند و اين مدت براي درمان هاي مختلف متفاوت است. 6 ساعت بعد از اتمام دوران درمان و خارج نمودن سيدر از واژن ميزان پروژسترون به پايين ترين حد فيزيولوژيك خود رسيده و رشد فوليكول هاي جديد را كه همراه با فحلي آشكار است ميسر مي سازد.
نقش استراديول:
استراديول يك هورمون استروئيدي است كه از فوليكول در حال رشد ترشح مي گردد. زماني كه قطر فوليكول ها به 5/8 ميلي متر ميرسد ميزان ترشح استراديول آنها افزايش مي يابد . غلظت استراديول در خون در حالت عادي 5 پكتوگرم در ميلي ليتر و در زمان فحلي 20 پكتوگرم در هر ميلي ليتر مي باشد.
ترشح استراديول از فوليكول هاي در حال رشد در فاز لوتئال موجب تحليل رفتن جسم زرد مي شود. براي تحليل جسم زرد نياز به وجود رسپتورهاي اكسي توسين در اندومتر رحم است. اين رسپتورها زماني تشكيل مي گردد كه حيوان 7 روز در معرض ميزان پروژسترون باشد يا پروژسترون پرايم شده باشد. اكسي توسين آزاد شده از جسم زرد به اين رسپيتورها متصل شده و منجربه آزادسازي پروستاگلاندين مي شود. در نتيجه آن جسم زرد تحليل مي رود. در گاوهاي غيرآبستن تحليل جسم زرد بين روزهاي 18-16 سيكل بطور خودبخود انجام ميگيرد و در گاوهاي آبستن عدم ترشح پروستاگلاندين باعث طول عمر جسم زرد مي گردد.
در گاوهاي غيرآبستن زماني كه جسم زرد به تحليل رفت، فوليكول غالب توليد استراديول مي كند كه باعث بروز فحلي و اوولاسيون مي گردد. استراديول بعد از اوولاسيون ميزانش به حداقل خود مي رسد. اثر استراديول روي محور مغز ميتوانند منفي يا مثبت باشد.
عمل فيدبك منفي استراديول روي مغز به عوامل زير بستگي دارد:
1 - فصل . 2 - وضعيت بلوغ . 3 - تغذيه . 4 - مك زدن پستان.
در زماني كه جسم زرد وجود دارد و ميزان پروژسترون بالاست. استراديول اثر مهاري پروژسترون را كه توليد LH , FSH را مهار مي نمايد تشديد مي كند و از رشد فوليكول غالب و توليد استراديول و اوولاسيون جلوگيري مي نمايد.
توليد استراديول در شرايط عدم ترشح پروژسترون صورت مي گيرد بويژه در گاوهايي كه به مدت 7 روز تحت تاثير پروژسترون بوده اند بويژه در گاوهايي كه به مدت 7 روز تحت تاثير پروژسترون بوده اند ميزان ترشح LH افزايش يافته و به عنوان فيدبك مثبت باعث ازدياد ترشح بيشتر استراديول مي گردد كه اين خود موج LH و اوولاسيون را به همراه خواهد داشت.
نقش منبع خارجي استراديول :
همزمان استفاده كردن استراديول و پروژسترون از طريق سيدر باعث به تحليل رفتن فوليكول هاي در حال رشد مي گردد. اين تحليل موج فوليكولي بعدي را به همراه مي اورد. دوز كم استراديول در گاوهايي كه حداقل 5 روز پروژسترون پرايم شده اند موجب ازدياد LH مي شود كه موجب فحلي و اوولاسيون مي گردد كه دليل اصلي تخمدان هاي غيرفعال همين عدم ترشح L H است.
موارد كاربرد سيدر
1 - درمان گاوهاي آنستروس
گاوهاي آنستروس گاوهايي هستند كه گر چه ميزان ترشح L H آنها براي گرداندن چرخه تخمداني كافي است. ولي آنقدري نيست كه بتواند فوليكول غالب را رشد داده و باعث اوولاسيون شود. استفاده از سيدر در چنين گاوهايي باعث مي شود كه بر اثر فيدبك منفي ترشح L H كم شده و در غده هيپوفيز جمع آوري گردد. زماني كه سيدر خارج شد بعد L H ذخيره شده ترخيص مي شود و باعث رشد فوليكول غالب شده كه همراه با اوولاسيون است. باروري در گاوهاي آنستروس كه به وسيله سيدر درمان شده اند پائين است و اين بخاطر اين است كه فوليكول گاوهايي كه به دلايلي به تلقيح بعد از درمان آبستن نمي شوند و يا اينكه فحلي خوب نشان نمي دهند نياز به درمان مجدد ندارند و در فحلي بعدي از آبستني بالاتر برخوردار خواهند بود.
2 - درمان گاوهاي كيستي
بقاي كيست تخمداني چه لوتيال باشد و چه فوليكولار بستگي به ترشح L H دارد. در گاوهاي كيستي ميزان L H به حدي نيست كه باعث تحليل كيست لوتيال و اوولاسيون كيست فوليكولار گردد. استفاده از سيدر باعث مي شود كه ترشح L H كم شده و سبب به تحليل رفتن كيست گرد. تحقيقات نشان مي دهد كه تعداد گاوهاي كيستي كه بعد از درمان يا سيدر ، مجدد كيستي مي شوند نسبت به گاوهايي كيستي كه به وسيله GNRH درمان مي شوند به مراتب كمتر است. شايد لازم به ذكر است كه در گاوها در يك بالانس انرژي بهتري هستند درمان يا سيدر موفق تر از گاوداريهايي است كه از مديريت تغذيه خوبي برخوردار نيستند و اين امر براي تمام درمانهاي هورموني صادق است.
3 - مصرف سيدر براي بقاي آبستني در گاوهاي برگشتي
بعد از تلقيح ، رشد جنين بين روزهاي 5 تا 12 رابطه مستقيم با ميزان پروژسترون ترخيص شده از جسم زرد دارد. در گاوهايي كه از ميزان پروژسترون كافي برخوردار هستند جنين رشد كافي داشته و حدود روز 12 جنين هائي كه از نظر رشد به حد نصاب رسيده باشند با ارسال علامت مثبت به گاو بقاءجسم زرد را ميسر مي سازد. در تعدادي از گاوها به دلايلي اوج ترشح پروژسترون از جسم زرد با تاخير انجام مي گيرد. ممكن است كه رشد جنين را به تاخير بياندازد و اين امر باعث شود جسم زرد به تحليل رفته و جنين جذب شود. تحقيقات نشان داده است كه اكثر گاوهاي برگشتي كه ميزان پروژسترون شير آنها در روز 5 بعد از تلقيح از 3 نانوگرم در ميلي ليتر كمتر باشد و چنين فرض شده است كه استفاده از سيدر بين روزهاي 5 تا 12 بعد از تلقيح باعث ازدياد آبستني در چنين گاوهايي مي گردد كه در عمل اين چنين ثابت نشد چون فقط تعدادي از اين گروه گاوها آبستن شده اند. تحقيقات بعدي كه حدود چهار سال در انگلستان بطول انجاميد نشان داد كه در گاوهاي برگشتي كه ميزان پروژسترون شير آنها در روز 5 بعد از تلقيح كمتر از يك نانوگرم در ميلي ليتر باشد. به استفاده از سيدر هم جواب نمي دهند و در گاوهايي كه ميزان پروژسترون آنها از 7 نانوگرم بالاتر باشد سيدر باعث بقاي آبستني گرديده كه اين در بسياري از گاوداريها استفاده از سيدر در تليسه هاي برگشتي موفق تر بوده شايد به اين دليل بوده است كه متابوليزم پروژسترون در گاوهاي شيري مخصوصا” در گاوهاي پر شير سريعتر است و فيدبك منفي پروژسترون درست عمل نمي كند.
4 - همزماني فحلي به روشس آووسينگ + سيدر
همزماني فحلي در گاوداريهائي كه درصد فحل يابي پائين دارند مي تواند در پائين آوردن فاصله دو زايمان كمك كند. روش همزماني با تزريق دو پروستاگلندين به فاصله 14 روز خوب بوده ولي درصد آبستني متغيري دارد. روش بهتر از تزريق P G براي همزماني به روش آووسينگ است كه همزماني بهتر به وجود مي آورد. روش آووسينگ بدين معنا است كه روز اول تزريق GNRH انجام مي گيرد روز هفت تزريق PG روز نه GNRH و روز ده تلقيح كور درصد آبستني بدين روش هم در گاو نتايج يكساني نداشته يعني بين 20 تا 39 درصد گزارش شده است و در بعضي از گاوداريها كه درصد آبستني پائين داشته اند باعث ياس شده است. اين يكسان نبودن نتايج گفته شده بدين خاطر است كه اولين تزريق GNRH اگر مصادف با آخرين موج فوليكولي باشد درصد آبستني بالاتر است. روش آووسينگ با سيدر درست شبيح آووسينگ است با اين تفاوت كه وابستگي به مرحله موج فوليكولي در شروع درمان كمتر است و درصد آبستني بالاتري دارد كه از قرار زير است:
روز صفر تزريق GNRH + جايگذاري سيدر (مثلا” شنبه بعدازظهر).
روز هفت خارج كردن سيدر + تزريق يك دوز PG (شنبه بعدازظهر).
روز نه تزريق GNRH (دوشنبه بعدازظهر).
روز ده تلقيح اجباري (سه شنبه صبح).
اگر گاوهائي كه به روش اووسينگ + سيدر همزمان شده باشند به علت رشد سريع فوليكولها بعد از تزريق GNRH دوم علائم فصلي خوبي نخواهند داشت ولي اوولاسيون انجام خواهد شد و تلقيح بايد انجام شود. گاوهاي آنستروس كيستي و فحلي خاموش مي توانند بدين روش درمان و بدون ديده شدن علائم فحلي تلقيح شود. نتايج به دست آمده در ايران و كشورهاي ديگر نتايج خوب اين روش را تاييد مي كنند1.
همزماني براي تلقيح اجباري با روش اوسينگ + سيدر (Ovsynch + CIDR)
در گاوداريهاي صنعنتي اكثرا” عدم باروي بعلت پائين بودن فحلي يابي است مخصوصا” در هواي گرم كه گاو ممكن است فقط به مدت يك يا دو ساعت علائم فحلي بارز از خود نشان دهد. بنابراين همزماني براي تلقيح اجباري در اين شرايط ميتواند به بالا بردن درصد آبستني كمك كند.
روش تزريق PG به فاصله 14 روز مي تواند موثر باشد ولي با اين روش فقط طول عمر جسم زرد همزمان مي شود البته تعدادي از گاوها كه به اين روش همزمان مي شوند درصد آبستني قابل قبولي هم دارند ولي اين روش نياز به فحلي يابي دارد. روش ديگر كه معمول است روش Ovsynch است بدين معني كه روز صفر تزريق GnRH روز PG7 و روز 9 تزريق دوم GnRH و 18 ساعت بعد تلقيح اجباري صورت مي گردد. درصد آبستني به اين روش در شرايط مختلف بسيار متغيير بوده است.
بين 38-20 درصد است كه اين نتايج در بعضي شرايط ممكن است قابل قبول هم باشد. روش قابل توصيه Ovsnch + CIDR است در اين روش چون همزماني از طريق موج فوليكولي انجام مي گيرد. زمان برنامه ريزي بايد كاملا” دقيق باشد بدين معني كه ساعت تلقيح اجباري بستگي به ساعت شروع درمان و تزريق اولين G nRH دارد.
روز صفر تزريق GnRH + جايگذاري سيدر (مثلا” شنبه ساعت 2 بعدازظهر)
روز هفتم تزريق PG و خارج كردن سيدر (شنبه بعد ساعت 2 بعدازظهر)
روز نهم تزريق GnRH (دوشنبه ساعت 2 بعدازظهر
روز دهم 18 ساعت بعدازتزريق GnRH تلقيح اجباري (تلقيح سه شنبه ساعت 8 صبح)
يافته هاي دوران كارآموزي
بيماريهاي گاو
يك راس گاو
علائم : ترشحات رحمي همراه با رگه هاي چرك است.
تشخيص : متريت
درمان : اكسي تتراسايكلين 50 سي سي داخل رحمي.
يك راس گاو
علائم: سر يك پستان حدود يك كيلو بزرگ شده و به رنگ سياه است.
تشخيص : تومور خوش خيم.
درمان : ليگاتور زده مي شود تا تومور كنده شود. جراحي نمي شود چون آبستن سنگين است.
يك راس گاو
علائم: يك راس گاو بعد از چند بار تلقيح ، آبستن نشده است. رگه هاي چركي از رحم همراه با ترشحات رحم از رحم خارج مي شود.
تشخيص : آندومتريت.
درمان : اكسي وت 48 ساعت بعد تكرار.
يك راس گاو
كرينتست : تشخيص سالم بودن رحم بعد از زايمان.
تشخيص: چسبندگي رحم به علت سخت زايي.
يك راس گاو
علائم : گاوي كه مدتي قبل از ناحيه فلنگ جراحي شده است همان قسمت باد كرده و بزرگ شده.
تشخيص: فتق كه همان باز شدن بخيه هاي لايه هاي داخلي است.
درمان : بايد دوباره جراحي شود.
يك راس گاو
علائم : سقف واژن سوراخ شده مدفوع وارد واژن مي شود و حيوان بارور نمي شود.
تشخيص : فيكستل واژن
درمان : ليدوكائين + نورآدرنالين 7 سي سي بين مهره اي (اپيدورال) براي بي حسي قسمت خلفي و بعد جراحي مي شود و در پايان به وسيله اسپري ضدعفوني مي شود و 10 ميليون واحد پني سيلين به صورت عضلاني تزريق مي شود.
يك راس گاو
علائم : واژن هوا مي كشد.
تشخيص : كرومورژينال
درمان : ليدوكائيل + نورآدرنالين 7 سي سي به صورت اپيدورال . جراحي انجام مي شود و بعد از جراحي به وسيله اسپري ضدعفوني مي شود و در پايان هم 10 ميليون واحد پني سيلين زده مي شود.
يك راس گاو
علائم : گاو آبستن كه سر آخور نمي رود و زور مي زند و تاتوشريكتال معلوم مي شود كه مايعات داخل هم كم شده است.
تشخيص : گاو دارد سقط مي كند.
علت : احتمالا” سقط مكانيكي و يا علوفه كپك زده.
درمان : بايد تحت مراقبت قرار بگيرد و اگر متعما” باشيم كه گاو سقط مي كند P G تزريق مي شود تا زودتر سقط كند.
يك راس گاو
علائم : خونريزي از بيني
علت : علت هاي زيادي در اين فرآيند دخالت مي كند يكي اين كه آبسه هاي كنار عروق باز شده و باعث خونريزي مي شود. علت ديگر آبسه هاي كبدي به علت كنسانتر بالا.
درمان : به وسيله Menadial
يك راس گاو
علائم : حيوان به شدت خوراكش كم شده و سر آخور نمي رود و بسيار ضعيف شده است و دماي بدن آن به 40 درجه رسيده است.
تشخيص : اتساع سكوم .
تشخيص : اشباع سكوم به اين صورت است كه گوشي را در سمت راست در قسمت فلنگ و يا روي دنده ها گذاشته و دقه مي كنيم اگر صداي دنگ بدهد مشخص مي شود كه اتساع سكوم است.
درمان : با فلومكسين درمان مي شود و مي توان به جاي فلومكسين از حيوسين هم استفاده كرد.
يك راس گاو
علائم : گوساله در رحم برعكس شده.
درمان : جك زده مي شود و گوساله تا نصفه بيرون آمده بعد يك نفر كمر گوساله را گرفته كه آسييبي به كمر گوساله وارد نشود. بعد از زايمان ناف گوساله به وسيله تنتور يد T I ضدعفوني مي شود تا ناف گوساله عفونت نكند و در آخر هم 10 سي سي اكسي توسين به گاو زده ميشود. براي جفت ماندگي و زود جمع شدن دهانه رحم به گاو زده مي شود.
يك راس گاو
علائم : از زايمان گاو گذشته.
درمان : هنگامي كه زايمان دير انجام شود يعني به تاخير افتاد توسط دگزامتازون زايمان را انجام مي دهيم در اين صورت باعث جفت ماندگي مي شود و اكسي توسين بعد از زايمان اثري روي جفت ماندگي ندارد.
يك راس گاو
علائم : كم اشتهايي گاو ، تب دار بودن حيوان و ضعيف شدن گاو
تشخيص : جسم خارجي غيرنفوذي
درمان : توسط جراحي برطرف مي شود.
يك راس گاو
علائم بنابر اظهار دامدار دام زردي گرفته است با علائمي نظير تب كنده شدن موها بي حالي و سستي دام البته ازاين علائم نمي توان به تشخيص قطعي دست يافت اما به علت عدم رغبت دامدار جهت معاينه دام و درخواست دارو براي ايشان نسخه جهت دارو دريافت گرديد.
تشخيص : تيلريوز يابايريوز
درمان : پاروكسون 20 سي سي عضلاني
يك راس گاو
علائم : دام فوق الذكر دچار ورم پستان شده است و به اين جهت نمونه شير از دام گرفته شد و جهت كشت آنتي بيوگرام به آزمايشگاه تشخيص دامپزشكي ارسال شده است جواب آزمايشگاه به اين صورت بوده است .
آنتي بيوگرام : حساس انروفلوكساسين ،جنتامايسين ، كانامايسين ، تتراسايكلين ، لينكواسپكتين .
تشخيص :ورم پستان
درمان : لينكونئومايسين پماد پستاني – انروفلاكسين روزي 20 سي سي زير پوست
يك راس گاو
علائم :عدم فصلي دام بعد از مدت تقريبا 7 ماه پس از زايمان و سخت زايي در زمان زايمان .
تشخيص : ناباروري وعدم فصلي
درمان : سينكرومات 5 سي سي عضاني ، فسفر 20 درصد ، روزي 5 سي سي زير پوست .
يك راس گاو
علائم : پستان به شدت گرم و ورم دار و حساسيت دارد و قرمزي و التهاب بافت پستان مشخص و بارز است و نيز سفتي بافت در برخي قسمتها.
تشخيص : ورم پستان
درمان : پماد فنيل بوتازون ، آمپول فنيل بوتازون ، پماد M.C
يك راس گوساله – در سن يك هفتگي
علائم : اسهال همراه با تب اسهال بدبو، بي حالي ، كم اشتهايي وسستي
تشخيص : اسهال عفوني
درمان : كلستين 20%تتراسيكلين 5%
يك راس گاو
علائم : زياد دادن آرد گندم در جيره و بادگردگي شكمبه وانباشتگي
تشيخص : نفخ و دم گردگي مصرف زياد آرد گندم
درمان : بلوترول ، لاگزاتيو ، AD3E روزي 15 سي سي عضلاني
يك راس گاو
علائم : گرمي پستان و گرفتگي يكي از تپه هاي آن
تشخيص : عفونت باكتريايي موجب ورم پستان
درمان : جنتامايسين هر 12 ساعت تكرار شود فوروسمايد
يك راس گاو
علائم :كم اشتهايي دام . دم كردگي و عدم باروري پس از 2 بار تلقيح مصنوعي و يك بار تلقيح با جوانه گاو نر و هنوز آبستن نشده است .
تشخيص :نفخ ضعيف
درمان :كسي تتراسيكلين ، آلفوس 15 سي سي عضلاني ،ب كمپلكس 15 سي سي لاكزاتيو.
يك راس گاو
علائم : ضعف ، بي حالي ، گوشهاي افتاده و كز كردن ، اسهال گاهي مواقع ، كم شدن شير، بي اشتهايي و عدم اخذ غذا.
درمان :اينترتريم ، بولوس سولفاديميدن O.R.S.
دو راس گاو
علائم : قسمتي از موهاي دامها در سر و روي بدنشان ريخته كه بصورت لكه هاي گرد ديده مي شود و پوست در آن ناحيه قرمز رنگ و متورم مي باشد.
تشخيص : گري و كچلي ناشي از قارچ .
درمان : آيورمكتين ، ليكودرم ، پماد فايتو
يك راس گوساله
علائم : كار نكردن شكم ، عدم دفع مگونيوم
تشخيص : مشكل گوارشي به احتمال زياد گرفتگي پيلور
درمان : آنتي هيستامين ، دامنوش
يك راس گاو
علائم : گاو بعد از زايمان به فحلي نيامده است .
تشخيص : عدم فحلي وناباروري
درمان : سينكروميت
سه راس گاو
علائم: 3 راس گاو كه توش ركتال انجام شد. در يك مورد گاو تلقيح بود كه تلقيح انجام گرفت يك راس گاو ديگر نارسايي تخمداني داشته است و يك گاو ديگر نيز فوليكول و تخمك گذاري دچار تاخير مي باشد.
تشخيص : عدم باروري و عدم فحلي
درمان : سينكرومايت ، آلنوس ،ويتامين A و گاو ديگر گنادورلين
2 – يك راس گاو
علائم : موريختگي در ناحيه پشت و سر به حالت دايره وار با حاشيه سفيد رنگ
تشخيص : كچلي پوست و مو ريختگي ناشي از قارچ و آلودگي انگلها و بندپايان خارجي .
درمان : ايورمكتين ،ليگودرم ، فايتو
يك راس گاو
علائم سرفه،تب،تنفس مشكل ، كم اشتهايي ، بي حالي و ضعف عدم اشتها آبريزش چرك از بيني
تشخيص : پنوموني
درمان :پنيسيلين 5 ميليون ، پني سيلين 3+3 دگزامتازون
يك راس گاو
علائم دام دچار سوء هاضمه شده و از يك روز قبل غذا نميخورد و گاهي هم سرفه مي كند.
تشخيص : سوء هاضمه
درمان : در فرمهاي دپارتمان ذكر گرديده است .
يك راس گوساله يكماه
علائم : اسهال و از پا افتادگي از يك روز قبل دامدار تقاضاي دارو مي نمايد و برجسته شدن چشم دام از علائم ديگر است .
تشخيص : اسهال باكتريايي
درمان : سولفاديميدين ، سولفاديميدين تزريقي 10 سي سي زير پوست ، پودر ORS
يك راس گاو كه توسط دكتر معاينه و در آن زمان حضور نداشته ايم و دچار ورم پستان بوده است كه از يكي كارتيه ها شير به همراه چرك خارج مي شود كه حالت آن پنير به همراه لخته هايي دارد.
درمان : پماد MC، دگزامتازون ،كتوپروفن ، پني سيلين 5 ميليون ، پني سيلين 3+3 و ويتامين AD3E
يك راس گاو
علائم :دام به فحلي نمي آيد و كمي بي حال مي باشد و مامور تلقيح مصنوعي در زمان معاينه هييچگونه بيماري عفوني نديده است .
درمان : كلوپروستنول ، ويتامين AD3E
دو راس گاو جوانه نر
علائم : بنا به اظهار دامدار دام زردي گرفته است كه بعلت بعد مسافت نمي توان جهت معاينه دام حاضر شد ناچار دارو تحويل دامدار گرديد.
تشخيص : تيلريوز
درمان : بوتالكس وب كمپلكس
يك راس گاو
علائم :بي قراري و دم و نفخ نيمه شديد و تمايل به علوفه سبز
تشيخص : نفخ به همراه اسيدوز
درمان :لاگزاتيو، دگزامتازون ،ويتامين AD3E ويتامين B1 و آنتي اسيدوز
يك راس گاو
علائم : كم اشتها ورم گردگي در پي خوردن خمير پخته شده آرد جو (كه جهت دور دهانه ديگها استفاده شده بود )و حالا دچار نفخ شده است .
تشخيص : نفخ واسيدوز
درمان : ويتامين AD3E، لاگزاتيو .و آنتي اسيدون
ٍيك راس گاو شيري
علائم :دچار تورم پستان كه قرمزي و التهاب آن و سفتي آن در نقاطي مشهود بوده است درمان توسط خود دامدار بوسيله پمادهاي پستاني انجام شده نتيجه نگرفته ضمنا دام آبستن است .
تشخيص : ورم پستان
درمان : لينكواسپكتينومايسين ، ويتامين AD3E فنيل بوتازون پني سيلين 5 ميليون ، پردف * 2
يك راس گاو شيري
علائم : دام به تازگي زائيده است وهم اكنون سه روز است كه جفت دام نيافتاده است .
تشخيص : جفت ماندگي
درمان : استراديول بنزوات ، اكسي توسين ، اكسي تتراسيكلين 5%
يك راس گوساله نر
علائم : اسهال بدبو، خشكي پوست و عدم اخذ خوراك
تشخيص : اسهال عفوني باكتريايي
درمان : جنتامايسين ،پودر ORS و پودر ايندايجستيو
بيماريهاي گوسفند:
گوسفند پرواري 40راس .
علائم : بالا بودن دماي بدن ، بي اشتهايي و بي حالي تنفس سريع و لاغري خون در ادرار
تشخيص : پيروپلامسوز، آلودگي انگلي گوارشي و كبدي .
درمان : اكسي تتراسيكلين پيرورازي ، لواميزول ، آلبندازول
گوسفند پرواري 50 راس
علائم : لنگش ،گوسفندان برروي زانو راه مي روند و غذا مي خورند گاهي سرفه و چرك از بيني .تشخيص :ضايعات سم (Foot rat)
درمان :لينكواسپكتينومايسين ، آمپول فنيل بوتازون ، اكسي تتراسيكلين 5%
گوسفند پرواري 100 راس
علائم :تب بي اشتها خون در ادرار و نفس نفس زدن
تشخيص : پيروپلاسموز
درمان : اكسي تتراسيكلين پيرورازي (هر 10 كيلوگرم يك سي سي زير پوست )
گوسفند داشي 50 راس
علائم : سرفه گاهي مواقع چرك از بيني به رنگ زرد، بي اشتهايي و كرم جگر
تشخيص : عفونت تنفسي و فاسيولوزيس .
درمان : لينكو اسپكتينو مايسين اكسي تتراسيكلين ، رافوكسانايد.
گوسفند پرواري 40 راس
علائم :تب سرفه ،چرگ آبكي از بيني و چشم تنفس سريع وبي حالي
تشخيص : پيروپلاسموز ،آلودگي انگلي دستگاه گوارش ، عفونت تنفسي
درمان : دي مينازول ، شربت فبندازول ، لينكو اسپكتين
گوسفند پرواري 100 راس
علائم : ضعف و لاغري ،بعضي اسهال ، كم اشتهايي ، كم شدن وزن ،ضعف در ادرار نمودن .
تشخيص : آلودگي انگلي گوارشي و نارسايي كليوي
گوسفند پرواري 100 راس
علائم :تب ، بي اشتهايي و بي حالي ضعف و لاغري ، اسهال ، تنفس سريع ، جدا شدن آسان پشم و زردي لاشه در دامي كه ذبح گرديده (توسط دامدار )
تشخيص : پيروپلاسموز
درمان :دي مينازن ، اكس تتراسيكلين ، آلبندازول ، لواميزول ، درونيست
گوسفند پرواري 70 راس
علائم : بي اشتهايي بي حالي و ضعف
تشخيص : آلودگي انگلي گوارشي و تنفسي
درمان : آلبندازول ،نيكلوزامايد
گوسفند پرواري 100 راس
علائم : تب ، كم اشتهايي ، لاغري و اسهال
تشخيص : پيروپلاسموز و فاسيولوزيس
درمان :دي مينازن ، دامنوش
گوسفند پرواري 50 راس .
علائم :سرفه و اسهال و چرك از بيني و تنفس سريع و ضربان قلب بالا
تشخيص عفونت تنفسي و نماتوزيس
درمان : شربت فنبندازول ، پني سيلين 1+1 ،بولوس اكسي تتراسيكلين 500mg
گوسفند داشتي 80 راس
علائم :اسهال ، لاغري ، كم شدن وزن ، كاهش رشد، ضعف ،تلفات داشته
تشخيص : تنيازيس ، نماتتوزيس و عفونت تنفسي .
درمان :نيكلوزامايد، لواميزول ،بولوس اكسي تتراسيكلين
گوسفند پرواري 50 راس
علائم : چرك از بيني زرد رنگ و گاهي با رگه هاي خون و بي حالي و تب و ضعف
تشخيص : پنوموني ، فاسيولوزيس
درمان : آلبندازول ، رافوكسانايد،لواميزول ، تايلوزين ، نيكلوزامايد
گوشت داشتي 100ر اس
علائم : تب ، كنده شدن پشم به آساني ،سرفه بي حالي و كم اشتهايي و ضعف
تشخيص : پيروپلاسمون
درمان : پيرورازي ، اكسي تتراسيكلين
گوسفند پرواري 100 راس
علائم : سرفه ، اسسهال گاهي ، ضعف و بي اشتهايي ،نفس نفس زدن
تشخيص : انگل دستگاه گوارش
درمان :نيكلوزامايد،لواميزول
گوسفند پرواري 50 راس
علائم :اسهال ،ضعف ، بي حالي ،تنفس سريع ، كم اشتهايي ،لاغري
تشخيص : انگل دستگاه گوارش ، فاسيولوزيس
درمان :لواميزول ،اكسي تتراسيكلين
گوسفند داشتي 40راس
علائم : تب ،ضعف ، ترشح سروزي از بيني ، تنفس مشكل
تشخيص : عفونت ضعيف دستگاه تنفس
درمان : اكسي تتراسيكلين ،لينكواسپكتينومايسين
گوسفند پرواري 300 راس
علائم :بي اشتهايي ،ضعف ، كاهش رشد ،تب ،لاغري و در بعضي اسهال
تشخيص : تنيازيس ، نماتوزيس
درمان : نيكلوزامايد، آلبندازول ، اكسي تتراسيكلين ، لواميزول
گوسفند پرواري 10 راس
علائم : سفتي مدفوع، ضعف ، بي حالي ،گوشه كز كردن و اسهال گاهي مواقع
تشخيص : نماتوزيس ، تنيازيس
درمان : شربت فنبندازول ،اكسي تتراسيكلين ، قرص اكسي تتراسيكلين
گوسفند پرواري 40 راس
علائم : بي اشتهاي ،ضعف ،لاغري و سرفه و گاهي اسهال
تشخيص : نماتوزيس و فاسيولوزيس
درمان : فنبندازول ،آلبندازول
گوسفند پرواري 110 راس
علائم :سرفه و تب ، چرك از بيني به همراه خوبانه و اسهال زياد و لنكش پا
تشخيص : عفونت تنفسي و گوارشي ، التهاب مفصل پا
درمان : فنيل بوتازول ،لينكو اسيكتين ،پودر سولفاديميدين
گوسفند داشتي 50 راس
علائم : سرفه ، تب ، بعضي ترشحات آبكي و سروزي و ترشحات چركي با رگه هاي خون ،بي حالي و عدم اشتهاء ، تنفس مشكل
تشخيص : پنوموني
درمان : پني سيلين 1-1 ، لينكواسپكتينو مايسين ، تايلوزين
گوسفند داشتي 100ر اس
علائم : تب ،بي حالي ، سرفه ،چرك زياد از بيني ، كم كردن شير ،اسهال ، لاغري ، تنفس سريع ، كاهش اشتها و ضعف
تشخيص : تنيازيس ، نماتوزيس و عفونت تنفسي
درمان : نيكوزامايد، لواميزول ، پني سيلين كانامايسين 2-2 ، پني سيلين 1+1 ،اكسي تتراسيكلين 100mg
گوسفند پرواري 100 راس
علائم :تب ، سرفه ، گهگاه ترشحات سروزي از بيني ، بي حالي ، كز كردن در يك جا ، تنفس سخت و مدفوع خون آلوده .
تشخيص : پنوموني ، فاسيولوزيس ، عفونت باكتريايي
درمان :تايلوزين ، آلبندازول ،لواميزول ، اكسي تتراسيكلين
گوسفند پرواري 40 راس
علائم : تنفس بالا ، خون در مدفوع ، اسهال ،لاغري ،خشكي پشم ،ضعف ، گوشهاي آويزان ، كاهش وزن .
تشخيص : فاسيولوزيس ، نماتوزيس
درمان : آلبندازول ، لواميزول، اكسي تتراسيكلين
گوسفند پروراي 50 راس
علائم :خون درادرار و سختي در ادرار نمودن در بعضيها تب و بي حالي لاغري تشخيص فاسيولوزيس نماتوزيس عفونت دستگاه اداري
درمان :نيكلوزامايد، لواميزول ،آلبندازول ، پني سيلين 1+1
گوسفند داشتي 100ر اس
علائم : تب ، سستي ،تنفس سريع ، اسهال ،قرمزي رنگ ادرار ، سرفه ،چرك از بيني ، ورم پستان بي حالي لاغري
تشخيص : پيروپلاسموز، پنوموني ،ورم پستان ، تنيازيس
درمان : پيرورازي ،تايلوزين ، پماد MC، قرص اكسي تتراسيكلين ، نيكلوزامايد
گوسفند پرواري 1 راس
علائم :قسمتي از دنبه گوسفند براثر برخورد با سيم خار دار دچار صدمه وپارگي شده است و به علت بعد مسافت نمي توان دام را حمل و نقل نمود زيرا بايد جاي پارگي ها بخيه شود.
تشخيص: زخمهاي سطحي
درمان : پني سيلين 1+1 ،پني سيلين 5 ميليون ، اسپري كلرامفنيكل ، بتادين ،فنبندازول .
گوسفند پرواري 50 راس
علائم : تب ،اسهال ، بي حالي ، ضعف وعدم اشتها
تشخيص : نماتوزيس ، آلودگي انگلي
درمان : آلبندازول،لواميزول
گوسفند پرواري 120 راس
علائم : چرك از بيني ، سرفه و بي حالي و عدم اخذ غذا و در بعضي لاغري
تشخيص : آلودگي انگلي و عفونت باكتريايي دستگاه تنفس
درمان: رافوكسانايد ،آلبندازول ،انروفلوكساسين
گوسفند پرواري 50ر اس
علائم : چرك از بيني ، سرفه ،عدم اخذ غذا، كم اشتهايي
تشخيص : پنوموني
درمان : تايلوزين ، لينكواسپكتين پني سيلين 1+1 ،لواميزول
گوسفند پرواري 100 راس
علائم : سرفه ، چرك از بيني ، سختي در تنفس ،ضعف و بي حالي
تشخيص :كپلك ، تنيازيس ، پيشگيري از عفونت ثانويه
درمان: آلبندازول ،نيكلوزامايد، پني سيلين 1+1
گوسفند پرواري 40ر اس
علائم : خون در مدفوع ، تب ، سرفه ،ضعف و بيحالي سستي كم اشتهايي ،سرفه
تشخيص : آلودگي انگلي و عفونت تنفسي
درمان : آلندازول ،نيكلوزامايد ، لواميزول ، لينكواسپكتين
گوسفند پرواري 50 راس
علائم : ضعف ، بي حالي ، سستي ، سرفه ، تب ، عدم اشتها، لاغري
تشخيص : فاسيولوزيس ،برونشيت ،نماتوزيس
درمان : فنبندازول ، آلبندازول ،پني سيلين 1+1 قرص اكسي تتراسيكلين
گوسفند داشتي 70راس
علائم : خون در مدفوع بي حالي سستي لاغري كم اشتهايي
تشخيص : نماتوزيس
درمان : فنبندازول ، لواميزول ، تتراسيكلين
گوسفند داشتي 50 راس
علائم : توريم پستان و قرمزي و سرخي كارتيه آن عدم ترشح شير ، كاهش شير ، ضعف و بيحالي وتب
تشخيص : ورم پستان و فاسيولوزيس
درمان : رافوكسانايد،اكسي تتراسيكلين ،پماد MC، لينكواسكتنومايسين
گوسفند پرواري 100 راس
علائم : سرفه ،تنفس ،مشكل ،بي حالي و لاغري و تب و عدم اخذ غذا
تشخيص : نماتوزيس ،عفونت تنفسي
درمان : فنبندازول ،لينكواسپكتين ،تتراسايكلين
گوسفند داشتي 40 راس
علائم : ترشحات بيني همراه با رگه هاي خوني ، سرفه گهگاهي ، تب و بي حالي و كاهش اشتها
تشخيص : پنوموني ،نماتوزيس
درمان : فنبندازول ، انروفلوكساسين ، ويتامين A
گوسفند داشتي 70 راس
علائم : درخواست سم ضد كنه جهت حمام ضد كنه گوسفندان و درخواست داروي ضد انگلي
تشخيص : كنه و آلودگي انگلي خارجي
درمان : آزونتول ،لواميزول
گوسفند پرواري 10 راس
علائم : انباشتگي دستگاه گوارش ،كم اشتهايي ، تب ،بي حالي و ضعف ،لاغري اسهال.
تشخيص : فاسيولوزيس ، اختلال دستگاه گوارش
درمان : آلبندازول ،لواميزول ، ب كمپلكس ،لاكزاتيو
گوسفند پرواري 30 راس
علائم : ضعف و بي حالي عدم اشتهاء لاغري ، اسهال ،سستي گوشهاي افتاده
تشخيص : فاسيولوزيس
درمان : رافوكسانايد،آلبندازول ،لواميزول
گوسفند داشتي 100ر اس
علائم : درخواست ضد كنه،لاغري ،اسهال رگههاي خون در مدفوع ضعف و بي حالي
تشخيص : تنيازيس .،آلودگي انگل جلدي
درمان : تتراسيكلين ، نيكلوزامايد، آزونتول
گوسفند پرواري 300راس
علائم : چرك از بيني ، بي حالي ، ضعف و لاغري خون در مدفوع سستي و كم اشتهايي
تشخيص : آلودگي انگلي گوارشي
درمان : آلبندازول ، نيكلوزامايد
گوسفند داشتي 50 راس
علائم :تب ،خون در ادرار ، لاغري ، بي حالي و اغماء و عدم اشتهاء
تشخيص : پيروپلاسموز
درمان : ديمينازن ،اكسي تتراسايكلين ،پني سيلين 1+1
گوسفند داشتي 100ر اس
علائم : پستان بزرگ و متورم شده خروج چرك از آن تب ، بي اشتهايي ،كاهش شير تشخيص ورم پستان ، انگل دستگاه گوارش و تنفسي
درمان : شربت فبانتل ، پماد MC، پني سيلين 1+1 لواميزول
گوسفند پرواري 200 عدد
علائم : تب ، لاغري ، كم اشتهايي ،سرفه زياد ، بي حالي و ضعف
تشخيص : پيروپلاسموز ،انگلي گوارشي
درمان :دري مينازن ، اكسي تتراسيكلين ،لواميزول ،پني سيلين 1+1
گوسفند داشتي 80 راس
گوسفند داشتي 80 راس
علائم : سرفه زياد ، چرك از بيني به همراه خون ، تب سستي و بي اشتهايي
تشخيص : عفونت تنفسي (پلورو پنوموني )
درمان : انروفلوكساسين ، دگزامتازون
گوسفند پرواري 40 راس
علائم ، تب ، سرفه ، آبريزش از بيني ، اسهال ،عدم اشتها
تشخص : پيروپلاسموز و آلودگي انگلي گوارشي
درمان : دي مينازن ، لواميزول
گوسفند داشتي 20 راس
علائم : بره نمي تواند روي پاهاي خود بايستد برگشت غذا از شيردان به دهان و گاهي سرفه و چرك از بيني
تشخيص : انسداد پيلور و عفونت تنفسي
درمان ؛: دگزامتازون ، لاكزاتيو ،فسفر 20%، لينكواسپكتين
گوسفند پرواري 50 راس
علائم :تب ،اسهال آبريزش بيني ، بي اشتهايي ،ضعف و سستي
تشخيص : آلودگي آنگلي گوارشي
درمان : نيكلوزامايد، آليندازول ، لواميزول ،اكسي تتراسيكلين
گوسفند پرواري 150 راس
علائم : تب ،گاهي اسهال ،عدم اخذ غدا ، و بي حالي وسستي
تشخيص : آلودگي انگلي گوارشي
درمان : لواميزول ،آلبندازول
گوسفند داشتي 100 راس
علائم : تقاضاي داروي ضد كرم روده
تشخيص : تنيازيس
درمان : نيكلوزامايد
گوسفند پرواري 50 راس
علائم :اسهال ، بي حالي و سستي و عدم اخذ غذا و لاغري
تشخيص : آلودگي انگلي
درمان :آلبندازول ، اكسي تتراسيكلين
گوسفند پروراي 100راس
علائم : تب و اسهال،سرفه ، بي حالي و سستي و ضعف و بي اشتهايي
تشخيص : آلودگي انگلي گوارشي ،و عفونت ثانويه
درمان :لواميزول ،اكسي تتراسيكلين ،پني سيلين 3-3 ، دگزامتازون
گوسفند پرواري 50راس
علائم : سرفه ، چرك از بيني ، زخمهاي دهاني
تشخيص : عفونت تنفسي
درمان : انروفلوكساسين ،گليسيرين يده ، نيكلوزامايد
گوسفند داشتي 70راس
علائم : اسهال ،بيحالي و سستي و عدم اشتهاءو كاهش شير
تشخيص : تنيازيس
درمان : نيكلوزامايد
گوسفند داشتي 30راس
علائم : سرفه گهگاه ،چرك زرد رنگ از بيني ، كار نكردن شكم ،تب خفيف ،كم اشتهايي ،كاهش شير
تشخيص : پنوموني ،اختلال گوارش
درمان لينكواسكتين ، دامنوش
گوسفند پروراي 150 راس
علائم : لاغري ، بي حالي و بي اشتهايي ،خون در مدفوع ،سرفه كم
تشخيص : آلودگي انگلي گوارشي
درمان : آلبندازول ،لواميزول
گوسفند پرواري 100ر اس
علائم :تب رنگ وروي ضعيف سرفه ، پشم به راحتي كنده ميشود اسهال بي حالي و بي اشتهايي
تشخيص : پيروپلاسموز و آلودگي انگلي
درمان : ايميزول ، آبلندازول ،اكسي تتراسيكلين
گوسفند پرواري و داشتي 40 راس
علائم : سرفه ، چرك از بيني وتب بالاي 40 در محل دامها معاينه شدند و برروي لثه ها زخمهاي قرمز و تورم شديد.
تشخيص : پنوموني بااحتمال چسبندگي
درمان : لينكواسپكتين پنيسيلين 1+1 ، دگزامتازون ، گليسيرين يده رقيق شده كه زخمهاي دهاني با آن شستشو گرديد.
گوسفند داشتي 70ر اس
علائم : تورم پستان و كاهش شير و عدم اخذ غذا و بي اشتهايي
تشخيص : ورم پستان
درمان : رافوكسانايد پماد MC اكسي تتراسيكلين
گوسفند پرواري 70ر اس
علائم : عدم اشتهاء ضعف و بي حالي اسهال وتب
تشخيص : آلودگي انگلي ، نماتوزيس
درمان : آلبندازول ،لواميزول
گوسفند پرواري 1 راس
علائم : تب 39.5 سرفه ، چرك از بيني عفونت ريه ، گاهي هم تشنج ديده شده
تشخيص : پنوموني
درمان : پني سيلين 2+2 ويتامين B12 دگزامتازون ، منيزيم فسفات
بيماريهاي طيور
كبوتر 40 قطعه
علائم : ترشحات چرك از بيني ، خس خس
تشخيص : عفونت دستگاه تنفسي
درمان : اريترومايسين
كبوتر 45 قطعه
علائم : مرگ ناگهاني بدون هيچگونه علائم باليني در كالبد گشايي تغيير رنگ كبد كاملا آشكار مي باشد.
تشخيص : احتمال مسموميت
درمان :داروي نفزازون
كبوتر 20 قطعه
علائم : بي اشتهايي ،عطسه ، آبريزش ترشحات از بيني و دهان
تشخيص عفونت تنفسي
درمان : قرض تتراسيكلين 100mg مولتي ويتامين
قناري يك قطعه
علائم :ژوليدگي پرها و كثيف بودن ، عدم اخذ غذا در پي آلودگي به انگلهاي جلدي به توصيه ديگران به پرنده اسپري حشره كش زده اند.
تشخيص : مسموميت
درمان : نفرازون ،مولتي ويتامين
مرغ 10 قطعه
علائم : سختي در تنفس ،خس خس كردن ، بي حالي و كسلي
تشخيص : عفونت تنفسي
درمان : پودر اكسي تتراسايكلين 20% مولتي ويتامين
مرغ 50 قطعه
علائم : عطسه ، بي حالي ،عدم اخذ غذا و عدم حركت ،تمايل به نشستن ،اسهال
تشخيص : عفونت گوارش و تنفسي
درمان : قرص تتراسايكلين مولتي ويتامين
مرغ 30 قطعه
علائم : ترشحات بيني ، سرفه ،خس خس كردن ،كاهش اشتها
تشخيص : بيماري مزمن تنفسي مرغ CRD
درمان : تتراسايكلين ، مولتي ويتامين ،اريترومايسين
مرغ 20 قطعه
علائم : مشكل در تنفس ،عطسه ، ترشحات چركي از بيني و دهان
تشخيص : عفونت تنفسي
درمان : اكسي تتراسيكلين ، مولتي ويتامين
كبوتر 1 قطعه
علائم : دانه هاي پوپول مانند و برجسته برروي قسمتهاي خارجي منقار ودهان و پلكها و سرخي و تورم پلكها .
تشخيص :آبله
درمان : به علت عامل بيماري كه ويروسي مي باشد درماني ندارد و تنها بايد با واكسيناسيون از آلودگي ديگر پرندگان جلوگيري نمود. مولتي ويتامين ،اريترومايسين
بيماريهاي سگ
سگ يك قلاده
علائم: براي واكسينه شدن در برابر انگلها
درمان : سه روز اول لواميزول براي هر 10 كيلوگرم يك قرص – روز چهارم در وضعيت كه هر قرص براي 10 كيلوگرم وزن بدن دو هفته هيچي نمي دهيم مدفوع را جمع كرده و دور مي زنيم بعد دو هفته سه روز لواميزول مي دهيم در درمان ضد انگلي يك ماه بعد تكرار و بعد هر سه ماه تكرار مي شود.
سگ يك قلاده
علائم :براي گرفتن شناسنامه
درمان :واكسن L ( لپتسپروس )را با واكسن DHPPI (چهارگانه )مخلوط كرده وبعد زير پوست مي زنيم (اگر جثه حيوان بزرگ باشد عضلاني زده مي شود وواكسن R ) ) هاري راهم زير پوستي زده مي شود بعد تكرار و بعد از آن هر سال تكرار مي شود براي درمان ضد انگل هم مانند مورد بالا عمل مي كنيم بعد از آن ليپل ها درون شناسنامه زده مي شود و موارد ديگر هم كامل ميشود.
سگ يك قلاده
علائم : يك غده برروي پوست
تشخيص : تومور خوش خيم
درمان : رامپون 0.6 سي سي س براي آرامبخش – كتايون 0.6 سي سي براي بي هوش حيوان بعد با جراحي غده برداشته مي شود. پماد تتراسايكلين روي زخم مي ماليم و پانسمان مي كنيم سه سي سي آب مقطر را با سفازولين 500 ميلي گرمي انساني مخلوط كرده و 1.5 سي سي تزريق عضلاني مي كنيم .
سگ يك قلاده
علائم :به دليلي نامعلوم ما بين كشاله ران پارگي به طول 7 سانتيمتر ايجاد گرديده است .
تشخيص : جراحات پوستي
درمان : بخيه زدن پوست و بافتهاي از هم گسيخته به وسيله بخيه سادگي تكي سپس ضد عفوني بابتادين آنگاه استفاده از اسپري كلرامفنيكل و تزريق روزي يك ريال پني سيلين 1+1 تا دو روز دام .
سگ يك قلاده
علائم : در پي درگيري حيوان دو جراحت برروي بدن حيوان بوجود آمده است .
يك جراحت به طول 27 سانتيمتر و عمق 2 سانتيمتر يك بعلاوه پوست عضلاني راهم پاره نموده است برروي پهلوي راست عقب تر از دنده آخر و جراحت دوم 8 سانتيمتر طول داشته وعمق نيم سانتيمتر كه برروي ناحيه شكم مي باشد.
تشخيص : جراحات ناشي از صدمه درگيري
درمان : ACC آسپرمايزين تزريق عضلاني جهت آرام بخشي سپس 10 cc ليدوكائين جهت بي حسي موضعي در ناحيه جراحات واقع شده سپس باسرم فيزيولوژي به همراه بتادين زخمها شستشو شدند واستفاده از يك ريال پني سيلين 5 ميليون بر روي جراحات آنگاه بخيه تكي ساده جهت عضلات و پوست نيز با بخيه زنجيري ترميم گرديد.
آنگاه استفاده از اسپري كلرامفنيكل برروي ناحيه صدمه ديده و تا سه روز استفاده از پني سيلين 5 ميليون بصورت عضلاني ونيز به علت كچلي بعضي قسمتها درروي پوست حيوان استفاده از محلول ليگودرم توصيه گرديد.
بيماريهاي اسب
اسب يك راس
علائم : چرك زرد رنگ از بيني گاهي مواقع خس خس در تنفس ، عدم اخذ غذا ، گاهي سرفه و دامكسل و خموده عدم تمايل به حركت تنفس سريع
تشخيص : پنوموني و احتمال آلودگي انگلي
درمان : پني سيلين 5 ميليون ،پني سيلين 3+3 آلبندازول ، لواميزول
اسب يك راس
علائم : در پي سواري زياد و عرق كردن آن دامدار حيوان را با آب سرد آب تني داده كه موجب التهاب و گرفتگي عضلات شده است .
تشخيص التهاب و دردهاي عضلاني
درمان : كتوپروفن ، وبتامينAD3E
كارهاي متفرقه
1 – درمورخه 83.6.16 به همراه مامور مايه كوبي جهت واكسيناسيون يك گله گاو 2000 راسي شيري بر عليه بيماري شارين حضور يافتم
2 – در مورخه 83.6.2 به همراه تكنسين جهت خوراندن مگفت به يك گفه گاو ( تليسه )200 راسي براي جلوگيري از جسم خارجي حضور يافتم .