اعتياد
تعريف اختلالات مربوط به اعتياد يا مبتني بر كميت، فراواني و يا شدت رفتارهاي مواد جويانه از طرف بيمار ميباشد و يا اينكه اصطلاح ”مصرف غير قانوني مواد“ مبناي تعريف اختلالات مربوط به اعتياد قرار ميگيرد.
امروزه در محافل دانشگاهي به جاي اعتياد از وابستگي به مواد (substance dependence) نام برده ميشود، هر چند كه در ميان مردم اين بيماري ”اعتياد“ و خود بيمار به عنوان معتاد شناخته شده است.
بيمار وابسته به مواد عليرغم تجربه مشكلات متعدد ناشي از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نيست. مصرف مواد يك الگوي رفتاري ناسازگارانه و بيمار گونه است كه بروز علائم رفتاري، رواني، شناختي و جسمي به اختلالهاي باليني در فرد مصرف كننده منجر ميشود. اين اختلالها عبارتند از:
1- ايجاد تحمل: بيمار در دفعات بعدي مصرف مواد براي رسيدن به سطح قبلي رواني و جسماني ناشي از اثر مواد بايد مقادير بيشتري از آن را مصرف كند.
2- بروز علائم ترك: عدم مصرف مواد علائم جسماني و رواني ترك مانند بيقراري، اضطراب، بيخوابي، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر ميشود.
3- تمايل بعدي: هوس، در بيشتر بيماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد ولي بيمار قادر به كنترل هوس و ترك مصرف اين كار نميباشد.
4- بيمار براي تهيه مواد، هزينه، وقت و سرمايههاي ديگران و خانواده را مصرف ميكند.
5- درپي استمرار مصرف مواد با تغييرات رواني و رفتاري در بيمار، مشاركت وي در فعاليتهاي خانوادگي، اجتماعي، تفريحي و شغلي كاسته ميشود.
6- عليرغم آگاهي بيمار از عوارض جسماني و رواني مصرف مواد، بيمار قادر به عدم استفاده از آن نميباشد. در تعريف علمي براي اينكه فردي را بيمار وابسته به مواد بدانيم لازم است حداقل 12 ماه الگوي مستمر مصرف مواد را داشته باشد.
موضوعات مطرحشده در بالا نكات آموزشي براي بيماران، خانواده آنان و همه افراد جامعه بهويژه جوانان است. همه بايد اين نكات را بدانند، و بدانند كه حتي يكبار مصرف هم ممكن است فرد را بهسوي اين همه مشكل بكشاند.
طبقه بندي مواداعتياد آور
مواد مخدر را به اعتبارات متعددي مي توان طبقه بندي كرد. مثلا اگر آنها را به طبيعي، نيمه مصنوعي و مصنوعي گروه بندي كنيم، يا از نظر تاريخ كشت يا آشنايي بشر با آنها، كشف و ساخت دسته بندي كنيم، يا در دو گروه، يعني گروه مواد مخدري كه مصرف پزشكي دارد. يا گروه مواد مخدري كه مصرف پزشكي ندارد، دسته بندي شوند، همه درست بوده، ولي در عين حال هيچيك طبقه بندي يا تعريفي جامع و مانع نمي باشند. اگر چه متخصصيــن، طبقه بندي هايي از جنبه هاي علمي و تجربي ارائه داده اند ولي بهترين نوع گروه بندي از طرف سازمان بهداشت جهاني به عمل آمده كه طبقه بندي مواد از جهت تاثير آنها بر انسان است . این طبقه بندی به صورت زیر می باشد:
□ توهم زاها (Hallucinations)
□ كانابيس يا شيره گياه شاهدانه (CANNABIS)
□ مواد مخدر
□ سستي زاها (مسكنها – خواب آورها)
□ آرام بخش ها
□ چسب و مواد فرار (مواد استنشاقي)
□ محرك ها
□ الكل ، توتون و قهوه = (Neglected Invisible Drugs)
انواع مواداعتياد آور
□ ترياک (Opium)
□ مورفين (Morphine)
□ هروئين ( Heroin)
□ متادون (Methadone)
□ ماري جوانا
□ حشيش
□ کوکايين وکراک
□ توتون و دخانيات (نيکوتين Nicotine)
□ قهوه (کافئين)
□ ال.اس.دي (LSD)
□ 4- برومو 5,2 دي متوكسي فنتيلامين
□ اکستاسي (MDMA)
□ داروهاي تجويزي (Prescription Drugs)
□ الکل (Alcohol)
سوء مصرف مواد (substance abuse)
در مقابل بيماران ”وابسته“ كساني هستند كه اقدام به مصرف ميكنند ولي با مشخصاتي كه در بالا براي بيماران وابسته به مواد ذكر شد مطابقت ندارند. در اين گروه شدت مصرف به حدي نميباشد كه وابسته تلقي شوند. اين گروه از بيماران بارها و به طور متناوب مواد مصرف ميكنند. الگوي مصرف اين دسته بر خلاف گروه بالا مقاومت ناپذير نبوده و جنبه اجباري ندارد. اما بهرحال نتايج مصرف و مخرب مواد را در پي دارد. از اين موارد ميتوان غيبت از مدرسه، محل كار، درگيري با همكاران و دوستان، عدم انجام تعهدات اجتماعي و خانوادگي، بي توجهي به فرزندان و خانواده و... را نام برد. الگوي مصرف به هر گونهاي كه باشد ميتواند با مخاطرات فيزيكي مانند مصرف مواد هنگام رانندگي و خطرهاي فراوان به دنبال آن همراه گردد. بهخاطر داشته باشيم يكبار مصرف ممكن است موجب سوءمصرف يا مصرف تفريحي شود و مصرف تفريحي موجب مصرف دائم و اعتياد شده و خطر بعدي اعتياد مصرف تزريقي و ايدز است.
علل و عوامل مؤثر بر اعتياد
اعتياد يك بيماري زيست شناختي، روانشناختي و اجتماعي است. عوامل متعددي در سبب شناسي سوء مصرف و اعتياد مؤثر هستند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد ميشوند. عوامل مؤثر بر فرد، محيط فرد و عوامل اجتماعي، عوامل در هم بافتهاي هستند كه بر يكديگر تأثير ميگذارند. آشنايي با عوامل زمينه ساز مستعد كننده بروز اعتياد و نيز عوامل محافظت كننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
1- شناسايي افراد در معرض خطر اعتياد و اقدامهاي پيشگيرانه لازم براي آنان؛
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهاي خدماتي، حمايتي و مشاورهاي لازم براي معتادان.
عوامل مخاطره آميز
عوامل مخاطره آميز مصرف مواد شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي و محيطي و عوامل اجتماعي است.
1- از عوامل مخاطره آميز فردي ميتوان به دوره نوجواني، استعداد ارثي، صفات شخصيتي، اختلالات رواني، نگرش مثبت به مواد و موقعيتهاي پر خطر اشاره نمود.
2- از بين عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي نيز ميتوان عوامل مربوط به خانواده، دوستان، مدرسه و محل سكونت را نام برد.
3- از ميان عوامل مخاطره آميز اجتماعي نيز به عواملي چون فقدان قوانين و مقررات جدي ضد مواد مخدر، بازار مواد، مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي، كمبود فعاليتهاي جايگزين، كمبود امكانات حمايتي، مشاورهاي و درماني، توسعه صنعتي، محروميت اجتماعي ـ اقتصادي اشاره نمود.
درمان اعتياد
1- مرحله سم زدايي (detoxification)
نخستين گام براي بيماراني است كه وارد برنامههاي درمان و توانبخشي ترك مواد مخدر ميشوند. سادهترين راه براي سم زدايي درمان علامتي بيماران به صورت سرپايي با داروهاي مسكن، آرام بخش و خواب آور ميباشد.
2- مداخلههاي غير دارويي
با توجه به اينكه اعتياد به مواد مخدر يك بيماري مزمن و عود كننده است و عوامل و شرايط زيستي و رواني ـ اجتماعي منجر به گرايش مجدد به مصرف مواد مخدر پس از تكميل دوره درماني ميشود ضروري است كه مراكز درمان اعتيادپس از تكميل دوره سم زدايي براي مدتي كه احتمال عود اعتياد زياد است ارتباط مراجعان با مراكز درماني را حفظ نمايند. مطالعات مختلف نشان داده است كه ميزان عود در معتادان به الكل و مواد مخدر بسيار بالا است و سه چهارم افرادي كه دوره درمان را كامل نمودهاند در فاصله يكسال پس از تكميل درمان عود مجدد داشتهاند. درمانهاي غير دارويي با هدف مداخلههايي مانند تغيير نگرشهاي نادرست فرد معتاد، آموزش مهارتهاي لازم براي مقابله با عوارض جسمي و رواني ترك و تحمل بهتر آنها و مداخله در محيط بيمار با درگير نمودن خانواده در راستاي درمان بيمار و ايجاد يك شبكه اجتماعي حمايت از وي و در نهايت كمك در جهت يادگيري مهارتهاي شناختي و حرفهاي لازم در پيدا كردن شغل مناسب و قابل قبول وي و يا انجام بهتر وظايف شغلي خود ميباشد. سرانجام بازگشت به جامعه به عنوان يك فرد عادي و بهرهگيري از يك زندگي معمول با لذات واقعي آن است. بيمار و خانواده بهخاطر داشته باشند كه قادر نيستند به تنهايي اينهمه كار انجام دهند. روانپزشك، پزشكان عمومي آموزشديده، روانشناسان باليني، مشاوران، مددكاران و پرستاران متخصص در اين رشته لازم است حتماً در كار درمان همراه نظارت داشته باشند.
اعتياد ايدز و هپاتيت در زندان
اعتياد ، سالها تنها به عنوان يك « جرم » شناخته مي شد و فرد معتاد را صرفاً يك « مجرم » مي شناختند . تحقيقات جامعي كه به ويژه در دانشگاه « يل » انجام گرفت بروز تغييرات شيميايي و حتي ، فيزيكي در بافت مغز افراد معتاد را به اثبات رساند و كارشناسان ، امروزه اعتياد را يك بيماري مزمن و عود كننده مي شناسند كه به صورت حمله هاي متناوب « احساس نياز » و « مصرف » ماده مخدر تظاهر مي يابد . متأسفانه به نظر مي رسد كه در برخورد با معضلات و مشكلاتي كه اهميتي به مراتب كمتر از اعتياد دارند منطقي تر برخورد مي شود . عذر يك فرد سيگاري كه با قيافه حق به جانب ادعا مي كند كه « مجبور است » سيگار بكشد ؛ به راحتي پذيرفته مي شود و خيلي مؤدبانه از او مي خواهند كه در محل مجزايي به استعمال دخانيات مشغول شود .
اين در حالي است كه نگاه صرفاً مجرمانه به شخص معتاد ، از او تنها و تنها انتظار « ترك » و آن هم « خيلي فوري » دارد . دكتر آلن لشنر «Alan Leshner » دبير انستيتو ملي مبارزه با مواد مخدر معتقد است كه هيچ نيازي در انسان ، قوي تر و شديدتر از احساس نياز يك معتاد به مصرف مواد مخدر نيست .
اعتياد در ايران
كشور اسلامي ايران به علت قرار داشتن در شاهراه ترانزيت مواد مخدر و نيز جايگاه نسبتاً موجه مصرف ترياك در فرهنگ ايراني ، همواره با خطر و عوارض اجتماعي اعتياد روبرو بوده است .
تخمين زده مي شود كه حدود 2 ميليون نفر معادل 3 درصد از كل جمعيت ايران به نوعي از مواد مخدر استفاده مي كنند . پس از پيروزي انقلاب اسلامي به ويژه در يك دهه اخير اقدامات بسيار جدي و مؤثري در مقابله با گروههاي قاچاق و توزيع مواد مخدر صورت گرفته است . با اين حال ، افزايش شيوع اعتياد در جمعيت زنان همه و همه حقايقي هستند كه لزوم برخورد ريشه اي تر و منطقي تر با اين معضل ملي را طلب مي كنند .
نكته مهمي كه در اين مجال قصد پرداختن به آن را داريم ؛ پرداختن به مشكلات بهداشتي و بيماريهاي عفوني خطرناك است كه يك فرد معتاد را در جامعه و محيط زندان تهديد مي كنند و با توجه به ارتباط اين افراد با كل جامعه ، آنها را به منابع خطرناكي براي انتشار بيماريهاي عفوني خطرناكي چون ايدز و هپاتيت تبديل مي سازند .
ايـدز
از زماني كه نخستين مورد بيماري ايدز در سال 1981 در كشور آمريكا گزارش شد تا كنون بالغ بر 3 ميليون مورد ثابت شده بيماري ايدز از 208 كشور جهاني به سازمان جهاني بهداشت ( WHO ) گزارش شده است و به گزارش همين سازمان ، امروزه حدود 1/36 ميليون نفر انسان زنده آلوده به ويروس ايدز در جهان زندگي مي كنند.
آمار رسمي منشر شده در انتهاي سال 1380، تعداد مبتلايان به عفونت ويروس ايدز در ايران را 3109 نفر عنوان مي كند . در حاليكه كارشناسان و متخصصين امر، اين رقم را به حدود 25 هزار نفر تخمين مي زنند
بر اساس آمارهاي جهاني ، حدود 80 درصد از عفوتنهاي ويروس ايدز از راه تماس و رابطه جنسي ، 12 درصد از طريق اعتياد تزريقي و استفاده از سرنگهاي آلوده و مشترك و 4 درصد از طريق انتقال فرآورده هاي خوني آلوده منتقل مي شوند .
اين در حالي است كه متخصصين و كارشناسان معتقدند كه الگوي انتقال ويروس ايدز در كشور ما متفاوت است و برآورد مي شود كه 31 درصد از موارد ابتلا در ايران از طريق اعتياد تزريقي ، 25 درصد از راه انتقال خون و فرآورده هاي خوني آلوده و 11 درصد متفرقه انتقال مي يباند .
به اين ترتيب در مي يابيم كه افراد معتاد و به ويژه ، معتادان تزريقي به طرز فاحشي بيشتر از افراد عادي جامعه در معرض خطر آلودگي با ويروس ايدز ( HIV ) قرار دارند .
هپـاتـيت
هپاتيت به معني التهاب كبد است و 5 نوع ويروس هپاتيت D ، C ،B ،A و E شايع ترين و مهمترين علت اين بيماري به شمار مي روند .
هپاتيتهاي ويروسي شايع ترين علت بيماريهاي مزمن كبدي و سرطان كبد شناخته شده اند و سازمان بهداشت جهاني سرطان و سيروز كبدي ناشي از هپاتيت B را نهمين علت مرگ و مير در تمامي دنيا معرفي كرده است .
ويروسهاي هپاتيت نوع B وC مهمترين و خطرناكترين نوع هپاتيتهاي ويروسي را ايجاد مي كنند ودرست مانند ويروس ايدز ، اعتياد تزريقي و انتقال فرآورده هاي خوني آلوده ، مهمترين راه انتقال آنها به شمار مي روند و معتادان تزريقي ، باز هم به عنوان گروه پر خطري شناخته مي شوند كه بيش از افراد عادي جامعه در معرض آلودگي با اين نوع ويروسها قرار دارند .
در خصوص بيماري هپاتيت نوع B كه 2 ميليون نفر را در ايران مبتلا نموده است ، 3 درصد جمعيت كشور را پوشش مي دهد .
زنـدان
جرمهايي كه افراد زنداني به علت انجام آنها در زندان به سر مي برند اغلب همان رفتارهاي پر خطري هستند كه فرد را در معرض ابتلاء به بيماريهاي عفوني خطرناكي چون ايدز و هپاتيت قرار مي دهند . ( اعتياد تزريقي ، بي بند و باري جنسي ، خشونت و ... ) از سوي ديگر ، محيط زندان براي بسياري از افراد ، نخستين فرصت زندگي براي آشنايي با اعمال خلافي چون اعتياد و بي بند و باري جنسي محسوب مي شود .
با وجود تمام ممنوعيتها و مراقبتها ديده مي شود كه رفتارهاي پر خطري چون اعتياد تزريقي ، اشتراك سرنگ ، خالكوبي ، رابطه جنسي و ... در بين زندانيان از شيوع بالايي برخوردار است .
زندانيهاي معتاد در اثر پيامدهاي رواني ماده مخدر و يا در ازاي دريافت پول يا دارو گاهي تن به روابط جنسي نامشروع مي دهند . از سوي ديگر، ممنوع بودن استفاده از مواد مخدر و در دسترس نبودن وسيله مناسب تزريق گاهي افراد معتاد را مجبور مي سازد كه از هر راه و به هر شيوه اي متوسل شود تا ماده مخدر را به بدن خود برساند . ديده شده است كه در برخي موارد 15 تا 20 نفر از يك سرنگ آلوده مشترك استفاده مي كنند و استفاده از وسايل معمولي مانند مغز خودكار به يك جهت تزريق مواد مخدر چندان ناشايع نيست .
بر اساس اطلاعات موثق و تأييد شده اي كه از زندانها و مراكز بازپروري كشور به دست آمده است ، عده بسياري از ساكنان اين مراكز بخصوص در استانهاي كرمانشاه و كرمان از نظر عفونت با ويروس ايدز ، ويروس هپاتيت ، مثبت هستند .
از سوي ديگر ، زندانها ، ديگر چهار ديواريهاي بلند و جدا از جامعه به شمار نمي روند . خيلي از زندانيها دوره حبس كوتاه دارند و بسياري از آنها در دوران مرخصي و يا پس از آزادي به جامعه باز مي گردند و با جامعه در ارتباط هستند .
در تحقيقي كه در كشو رآمريكا انجام گرفت ديده شد كه 51 درصد از زندانيان و 12 ساعت پس از آزادي ، يك رابطه جنسي داشته و 11 درصد آنها در نخستين روز آزادي به تزريق مواد مخدر روي آورده اند .
يك فرد معتاد زنداني نه تنها خود در معرض آلودگي به بيماريهاي خطرناكي چون ايدز و هپاتيت قرار دارد بلكه مي تواند به عنوان يك ناقل عمل كرده و عوامل عفوني خطرناك را به داخل انتقال دهد .
اقدامات صحيح
زندان براي بسياري ، نخستين فرصت آشنايي با اعمال خلاف است . با اين حال ، براي بسياري از افراد هم اولين و تنها فرصت بهرمند شدن از امكانات بهداشتي و درماني به شمار مي رود .
كم نيستند افرادي كه فرصت معاينه و بررسي جامع و دقيق پزشكي را براي نخستين بار در زندان بدست مي آورند . پس ، پسنديده است كه ما هم از اين فرصت استفاده كرده و :
1- با آموزش صحيح آنها را از رفتارهاي پرخطر آگاه كرده و رفتارهاي سالم و صحيح را به آنها آموزش دهيم .
2- با انجام بيماريابي ، زندانيان بيمار و معتاد را در بدو ورود به زندان شناسايي كنيم .
3- زندانيهاي بيمار و معتاد را افراد نيازمندي بدانيم كه درمان كامل آنها مي تواند از خطر جدي انتشار آلودگي بين زندانيان و نيز انتقال به محيط خارج از زندان جلوگيري كند .
4- با پيگيري كارآمد زنداني پس از آزاد شدن از زندان ، از سوي آوردن مجدد وي به اعمال رفتارهاي پر خطر جلوگيري نماييم .
استراتژيهاي كاهش آسيب
در آخرين دستورالعمل انجمن طب اعتياد آمريكا ، فصل مجزايي به معرفي روشهاي كاهش آسيب در معتادان تزريقي اختصاص يافته است .
امروزه كارشناسان معتقدند كه انتظار ترك آني و اصلاح فوري و كامل از يك فرد معتاد كه با مشكلات فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي متعددي دست به گريبان است چندان انتظار واقع بينانه اي به نظر نمي رسد و پيشنهاد مي كنند كه با آموزش صحيح رفتارهاي كم خطر و بهداشتي لااقل از آلودگي وي با انواع بيماريهاي خطرناك و مسري جلوگيري به عمل آيد .
به اين ترتيب ، علاوه بر اينكه فرد معتاد و كل جامعه در مقابل ابتلاء و انتقال عوامل عفوني خطرناك مصون مي مانند ، خود اين تغييرات رفتاري اندك مي توانند زمينه ساز اصلاحات بزرگتر و ترك كامل ماده مخدر توسط فرد معتاد گردند .
در بسياري از كشورها امكان دستيابي فرد معتاد به سرنگ استريل چه در جامعه و چه در داخل زندان ، حتي شرايط و ضوابط خاصي وجود دارد. دسترسي فرد معتاد به داروي متادون نيز اقدام ديگري است كه كارشناسان معتقدند لااقل سبب مي گردد كه فرد معتاد از رفتار پرخطرتزريق به شيوه كم خطر تر خوردن ماده مخدر روي آورد .
به هر حال، تجربه نشان داده است كه منع كردن انسانها از يك رفتار اشتباه بدون جايگزين كردن يك رفتار صحيح ، اغلب نتيجه اي جز تلاش انسانها براي دستيابي به آن رفتار اشتباه از شيوه هايي به مراتب خطرناك تر و اشتباه تر به بار نخواهد آورد .
خلاصه
بطور خلاصه ، يك فرد معتاد در حقيقت انسان بيماري است كه به دليل مشكلات فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي متعدد و نيز احساس نياز شديد و ناگهاني به مصرف ماده مخدر ، بسيار در معرض انجام رفتارهاي مخرب و زيانبار قرار دارد . جمعيت معتاد و زندانهاي كشور در يك نگاه واقع بينانه و بر اساس آمارهاي متعدد داخلي و خارجي ، كانونهاي مناسبي براي ابتلاء و انتقال بيماريهاي عفوني مهم و خطرناكي چون ايدز و هپاتيت هستند و برخورد ريشه اي و كارشناسي با موضوع اعتياد و رسيدگي عاجل به وضع بهداشتي زندانهاي كشور بايد در رأس برنامه هاي سياستگزاران و دست اندركاران مربوطه قرار گيرد .
افزايش درصد اعتياد در سنين پايين كشور
نتايج يك تحقيق نشان مي دهد كه درصد اعتياد در سنين پايين در ايران رو به افزايش است
اين تحقيق توسط دكتر «عبدالرضا عزيزي» پزشك و درمانگر اعتياد، از بررسي شرح حال دوهزار فرد معتاد منتج شده و در آن رويكرد به اعتياد، به عنوان يك بيماري كه مستلزم درمان است، معرفي شده است.
محقق در اين پژوهش متوسط سن شروع اعتياد را ۲۴ سال ذكر كرده و افزوده است: از اين افراد بيش از ۵۱ درصد بين ۲۰ تا ۴۰ سال و ۴۵ درصد زير ۲۰ سال سن داشته اند.
به اعتقاد وي مهم ترين عامل اعتياد به مواد مخدر در ايران و به ويژه در بين جوانان، ريشه در اعتقادات و فرهنگ مردم دارد كه معضلات اقتصادي، بيكاري و نبود امنيت شغلي آن را تشديد مي كند.
در اين تحقيق همچنين به نقش خانواده به عنوان اصلي ترين مراكز كنترل رفتار فردي اشاره شده كه گاهي با آسيب پذير شدن خود، عاملي براي گرايش جوانان به اعتياد مي شود.
محقق معتقد است اين محيط در ايران طي چند سال اخير به علت اختلال در روابط والدين با فرزندان از جمله به سبب گرفتاري پدر، مادر و يا اعتياد آنها، متزلزل و ثبات آن با چالش روبه رو شده است.
دسترسي آسان به مواد مخدر در ايران (به خاطر همجواري با افغانستان و در مسير قاچاق بودن)، عدم يك برنامه مدون و پايدار براي پيشگيري از اعتياد، كمبود امكانات تفريحي، ورزشي و سركوب برخي از خواسته هاي طبيعي جوانان از جمله علل ذكر شده براي گرايش آنان به استعمال مواد مخدر است.
طبق نتايج اين پژوهش، دوستان و محيط نامناسب عامل روي آوري ۶۰ درصد افراد به مواد مخدر است و اين عامل خود در بازگشت به اعتياد همچنان پررنگ ترين عامل محسوب مي شود.
در اين پژوهش ۱۷ درصد معتادان درمان بيماري هاي بعضاً پيش پاافتاده مانند سرماخوردگي، دردهاي مفصلي، دردهاي عصبي و آرتروز را عامل استفاده از مواد مخدر ذكر كرده اند، كه به اعتقاد محقق اين نشانگر ميزان تاثير باورها و ضعف فرهنگي در خصوص مراجعه و اعتماد به پزشك است.
همچنين بسياري به اين علت كه در هنگام ترك اعتياد اذيت شده اند، به مصرف مجدد روي آورده اند كه اين مي تواند نتيجه خوددرماني و يا عدم درمان صحيح از سوي درمانگر باشد.
در اين پژوهش درخصوص نوع مواد مصرفي و ميزان آن توسط معتادان آمده است: سيگار، اولين ماده مصرفي در ۱۹/۷۳ درصد افراد است و اين معتادان قبل از اعتياد به مواد مخدر، سيگار مصرف مي كرده اند.
همچنين در اين تحقيق به بالا بودن مصرف «ترياك» در كشور اشاره شده است: نوع مصرف در ۳۴/۶۷ درصد بيماران ترياك، در ۳۸/۲۰ درصد افراد شيره ترياك و در ۱۲/۱۲ درصد معتادان هرويين است. نزديك به ۴۰ درصد افراد تجربه استعمال حشيش و ۵۰ درصد تجربه نوشيدن مشروبات الكلي را داشته اند.
از ديگر يافته هاي اين پژوهش، حصول يك رابطه معني دار و معكوس بين ميزان تحصيلات و اعتياد است. به اين معنا كه افراد تحصيلكرده كمتر دچار اعتيار به مواد مخدر مي شوند و بيش از ۹۰ درصد اين بيماران بي سواد بوده يا داراي تحصيلات ديپلم و زيرديپلم هستند.
در اين پژوهش در خصوص انگيزه هاي ترك اعتياد آمده است: بيش از ۶۰ درصد از معتادان با اعلام انزجار از ادامه اين روند و خسته شدن از وضعيت فعلي، براي ترك اعتياد اقدام مي كنند.
درمان نامناسب اعتياد توسط پزشكان ناوارد و ايجاد عوارض سوء براي فرد، ترس از اطلاع يافتن خانواده از اعتياد فرد در هنگام ترك اعتياد و ناتواني افراد در شناسايي پزشكان رازدار و معتمد، از جمله عواملي ذكر شده كه باعث مي شود فرد علي رغم ميلش به مصرف موادمخدر ادامه دهد
نقش فعاليت هاي بدني در درمان اعتياد
اعتياد در مراحل نسبتا پيشرفته خود سبب مي گردد تا فرد معتاد انساني بي هدف و بدون برنامه شده ساعت هاي خواب و بيداريش نامنظم شود اينكه چه بخورد چه بپوشد ديگر برايش مهم نيست اين موضوع كه چه كار انجام دهد و كجا برود اهميتش را ازدست مي دهد لذا لازم است فرد ترك كرده با كمك خودش برنامه ريزي وهدفش را تعيين كند زيرا نداشتن برنامه مشخص موجب سرگرداني فكري فرد شده و اين خود عاملي جهت عوداعتياداست فردي كه اعتياد را ترك كرده بايد برنامه روزانه اش را مشخص باشد مثلا در اوايل جهت تقويت جسم و يا پرورش عضلات و اندام ها برنامه ريزي كند در ورزش هاي صبحگاهي شركت كرده و راهپيمائي ساده و يادويدن ملايم داشته باشد و يكي از راههاي اساس جهت مبارزه با كسالت بي حوصلگي در معتادان ورزش كردن وفعاليتهاي بدني هدف دار و يا پرداختن به كار و تفريحات سالم است پس بايد فعاليت هاي بدني را هدف دار نمود و مرتبا تغييرات جسماني كه در حقيقت نشان دهنده بهبودي بيشتر است كنترل نمود فرد ترك كرده بايد روز به روزشاداب تر و سر حال تر گردد پرداختن به كار تفريح در مناطق ييلاقي و خوش آب وهوا همچنين قدم زدن درپارك ها فضاي سبز و باغ ها رفتن به سينماها و نمايشگاها باز ديد ازبستگان و دوستان سبب مي گردد فرد معتاد ترك كرده مجددا با افراد جامعه و فعاليتها و تفريحات موجود در آن آشتي كرده و در كنار ديگران بودن به او كمك مي كند تا بتواند دوره درمان را بهتر طي نموده و رفته رفته به زندگي عادي برگردد و فرد قادر خواهد بود زندگي وكارها را بدون مصرف مواد مخدر انجام دهد و اين اولين احساس مثبت در بيماراست كه باعث تداوم و استمراربهبودي در وي خواهد شد.
تفاوت عادت و اعتياد
عـادت » و « اعتــياد » دو اصطلاح و عنواني هستندكه در افكار عمومي به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته ميشوند در صورتيـكه اختلاف كلي و اساسي با هم دارند .
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محيط زيـست يا شرايـط جديد و بيسابقه كه در انسان انواع مختلف وجود داشته و در كتاب « معماي عادت » طرح جديـدي در مورد تعريف و تقسيمبندي آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلي بشرح زير تقسيم شدهاند :
اول - « عادت روحي » كه عبارتست از تطابق روحي و معنوي با مسائل و موضوعات و كليه پديدههاي جديد و بيسابقهايـكه با آنها انس و عادتي از پيش وجود نداشته تا آثار معنـوي حاد آنها از بين برود ؛ از قبيل خبر خوش يا ناخوش مهمي كه در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثير خود قرار ميـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر يا مادر و نزديكان مورد علاقه يا خبر موفقيت در كنكور ورودي دانشگاه و يا خبر اصابت جايـزه بزرگي در قرعهكشي و غيـره . به مرور زمان كه خبر كهنه ميـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت كرده ) اثرات رواني آن از بين ميرود .
دوم - « عادت عضوي » عبارتست از عادت دادن عضوي از اعضاء بدن بكار و فعاليت منظم و مداوم غيرارادي معيني كه قبلاً از روي علم و آگاهي و دخالت شـعور و اراده انسان صورت ميگرفته ولي پس از تمرين و تكرار كافي ميتواند بطور خودبخودي و غير ارادي و ناآگاه نيز انجام گيرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشين تايپ يا عادت دادن دستها و پاها بكارهاي معيني مانند دوچرخه سواري و راننـدگي يا به هنرها و صنايع .
سوم - « عادت غريزي » عبارتست از عادت عضوي مشخصي كه به اقتضـاي فطري و ناآموخته از بدو حيات در اعضاء وسـلولها و نسوج معيني بوجود آمده و همان خـصوصيات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند كار قلب و كليـهها و ريـهها و فعاليتهاي دروني اعـضاء و نـسوج و سلولهاي داخلي بدن كه بطور غير ارادي و منظم انجام ميگيرد .
چهارم - « عـادت حياتي » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بيولوژيكي ) با شرايط جديد محيط زندگي بخصوص از نظر عوامل فيزيكي وشيمايي مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فيزيكي ) يا با رژيمهاي غذائي و داروئي مختلف ( عامل شيـميائي ) يـا با آب و هواهاي مختلف ( عامل فيـزيكي و شيميائي توأم ) .
در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع تركيبات شيـميائي مختلف در حد تحمل بدن ) نوعي تطابق بيـولوژيكي بوجود ميآيد كه در صورت قطع استعمال آن دارو يا ماده شيميائي معين و بخصوص ( مانند استعمال طولاني داروهاي مسـكن يا خواب آور ) ممكنست اختلالات فيزيكي و شيميائي و بدنبال آن اختلالات فيـزيولوژيكي و بيولوژيـكي محسوس و گاهي غيرقابل تحمل در شخص بوجود آيد زيرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرايـط مربوط بمصرف آن به يك اعتدال مجازي موقتي رسيـده كه با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم ميخورد و شخص موقتاًتحت فشار خاصي قرار ميگيرد زيرا بدن مستقيماً به آن دارو عادت كرده و خو گرفته است كه ايـن امر در مورد مواد مخدر بسيـار سخت و از تمام انواع عادات بيـولوژيكي ياحياتي ( تطابق بيـولوژيكي ) دردناكتر و غيرقابل تحملتر است .
« اعتيـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو يا ماده شيميائي خارجي غيرلازمي بمدت طولاني كه يكي از انواع عادات حياتي يا عادات بيولوژيـكي محسوب ميگردد . استعمال مداوم و طولاني مواد مخدر منجر به ايـجاد سختتريـن انواع عادات حيـاتي در بدن ميشود كه همان « اعتيـاد به مواد مخدر » ميـباشد .
تـريـاك يا تغيير « عـادت » عموماً سهلتر و سريعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترك اعتياد با مـشكلات بزرگ روبرو نميگردد ، در حاليكه « اعـتياد » علاوه بر لطمات سنگين جاني و خـسارات مالي بسيـار و آماده كردن بـدن به انـواع بيـماريهاي جسمي و روحي گوناگون ، از نظر تـرك و رهائي با مشكلات بزرگ و گاهي با زحمات و مشقات و سختـيها و نامـلايمات بيشتري همراه است ولي البته نبايد فراموش كنيم كه « ترك اعتــياد غير ممكن نيست » و چون عنوان « اعتــياد » از طرفي اكثراً با « عادت »قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نميتواند مطابق با واقعيـت امر در استعمال طولاني داروهاي مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمايـد از اينروست كه در سالهاي اخير از طرف محافل علمي و پزشكي تعاريف ديگري انتخاب گرديده كه بيش از هعمه تعاريـف سازمان بهداشت جهاني كاملتر و جامعتر و مطمئنتر و نيز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غيره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگي به دارو » است.