بیماری چند شخصیتی به زبان ساده
تصویری هنرمندانه از بیماری چند شخصیتی یا Dissociative Identity Disorder است که توسط Alex S Jobbagy طراحی شده است
آدم های چند شخصیتی, موضوعی هستند که برای فیلم ها و کتاب ها به عنوان یک پرسوناژ محبوبند, و با توجه به حضور آنان در فیلم ها و داستان ها به نظر می آید که مردم اندک اطلاعات درباره ی این اختلال روانی داشته باشند, اما در میان این همه قصه ها و افسانه ها در مورد این بیماری, چه چیزی درباره ی آنها حقیقت دارد؟ چگونه می شود این اختلال را در فرد تشخیص داد؟ آیا این بیماری درمان می شود؟ این سوالات و سوالاتی نظیر آنها هستند که در این متن سعی کرده ام پاسخ هایی برایشان پیدا کنم و بیماری چند شخصیتی را به زبان ساده توضیح دهم.
بیماری چند شخصیتی چیست؟
هر کدام از ما شاید تجربه ی گسسته شدن از مکان و زمان را تجربه کرده باشیم . چیزی شبیه به رویا دیدن در زمانی که مشغول کار هستیم یا سر کلاس با آن مواجه شده ایم . آیا این گسسته شدن به معنی چند شخصیتی بودن است ؟ آیا اساسا بیماری چند شخصیتی واقعی است؟
نام علمی بیماری چند شخصیتی ،اختلال هویت های تفکیک شده Dissociative Identity Disorder است که سابقا به نام اختلال شخصیت های چندگانه Multiply Personality Disorder شناخته می شد, یک اختلال گسسته در باره ی هویت هاست, که در آن دو یا چند هویت (یا شخصیت) موازی کنترل رفتار های فرد را در دست می گیرند. بیمار تحت شخصیت و هویت غالب خود بوده و هرگاه تحت کنترل هر یک از این هویت های خود قرار بگیرد ،از اتفاقاتی که تحت کنترل بقیه هویت ها بوده ،خاطره ای نخواهد داشت. هویت های مختلف فرد, می توانند تفاوت های واضحی در لحن صحبت کردن (و حتی لهجه فرد), رفتار ها, تفکرات, و حتی جنسیت داشته باشند (یعنی ممکن است که یکی از هویت های موازی یک بیمار مرد فکر کند که یک زن است) هویت های موازی حتی می توانند مشکلات “جسمی” از قبیل آلرژی؛ تغیر دست غالب, یا احتیاج به عینک داشته باشند, این هویت ها بیشتر اوقات واضح هستند (آنقدر واضح است که “رفتار” جدید فرد بیمار کلا با حالت عادی اش متفاوت است)
تعداد هویت های موازی (هویت های موازی شامل هویت اصلی فرد هم می شوند) حداقل ۲ تاست, میانگین تعداد هویت های بیماران ۱۰ عدد است اما مورد های با هویت موازی بیشتر هم گزارش شده اند. این هویت های موازی همزمان وجود دارند و هربار که یکی از آنها -اصطلاحا -رو می آید, ممکن است مشکلات خاصی با افراد دیگر (و حتی هویت های دیگر خود فرد) داشته باشد.
علایم بیماری چند شخصیتی چیست؟
این بیماران به طور معمول از این که دارای مشکل چند شخصیتی هستند، اطلاعی ندارند و اولین مراجعه ی آن ها نزد پزشک با این شکایت ها همراه است که اتفاقاتی را به خاطر نمی آورند, مثلا خود را در کنار افرادی یا جا هایی می بینند که اطلاعی درباره شان ندارند, یا متوجه وجود چیز هایی در اموالشان می شوند که خریداری کردن آن را به یاد نمی آورند.
آمار بالایی از خودکشی در افراد مبتلا به این بیماری گزارش شده, یک سوم افراد مبتلا به توهم های دیداری و شنیداری هستند. برخی از آنها شکایت می کنند که “صدا” هایی در سرشان می شنوند.
هویت اصلی اکثر افراد مبتلا به این بیماری, افسرده, دارای عذاب وجدان, تابع و غیرفعال است.سایر هویت های این افراد, پرخاشگر یا خشن, و فعال هستند که نسبت به هویت اصلی, حافظه باز تری دارند(آن ها چیز هایی که هویت اصلی به خاطر نمی آورد را به خاطر می آورند), اکثر هویت های موازی انسان هستند اما هویت های حیوانی, تخیلی, اسطوره ای هم گزارش شده اند.
عموما مهم ترین علامت بیماران, افسردگی, تغیر حالت روانی؛ تلاش برای خودکشی, اختلال در خواب )بی خوابی, ترس شبانه یا خواب گردی و …), حمله های عصبی و فوبیا و نگرانی , اعتیاد به الکل و مواد مخدر, علایم سایکوتیک (مانند توهم دیداری و شنیداری ) و اختلال در غذا خوردن است.
البته نشانه های از سردرد، فراموشی ، گم شدن زمان، تجربه ی خلسه ،تجربه خروج از بدن توسط بیماران هم ارایه می شود.
دلایل ابتلا به این بیماری چیست؟
با وجود این که دلایل این اختلال هنوز نامعلوم هستند، محققین ها ترکیبی از عوامل محیطی و زیستی، را به عنوان دلایل آن اعلام کرده اند. ۹۸ – ۹۹ درصد افراد مبتلا به اختلالات گسستگی شخصیت در دوران کودکی خود اتفاقاتی را تجربه کرده اند که هضم و تحمل درک آن را نداشته اند . رخدادی که موجب آسیب روانی واضحی در کودک شده .از دست دادن عزیزی که وابستگی به آن بیش از حد بوده. آزار و اذیت های توسط بزرگ تر ها، البته این اتفاق لزوما به معنای سوء استفاده جنسی یا آزار جنسی نیست, آسیب های روانی ، عاطفی ، جسمی و حتی رفتار والدین بیمار با یکدیگر, هم می تواند عامل این آسیب باشد.
همه این فشار ها و آسیب وارد شده ،برای بیمار شرایطی ایجاد می کند که او تمایلی به یادآوری آن خاطره ها نداشته و ناخودآگاه همه آن را از ذهن پاک می کند، اما در هیچگاه از ناخودآگاه او خارج نشده و در زمانی که تجربه ی مشابه تجربه اولیه او ایجاد شود، که همچنان از میزان تحمل فرد فراتر باشد هویت و یا شحصیتی که او برای رهایی از مشکلات برای خود ساخته است کنترل رفتار بیمار را در دست می گیرد تا او این بحران تازه را مدیریت کند.
به طور نرمال در انسانی با روان طبیعی فشار ها و بحران ها ، هضم می شود و موجب انفکاک در هویت شخص نمی شود.
روش تشخیص این بیماری ؟
با وجود این که این اختلال علایم نسبتا زیادی دارد؛ اما همه این علائم, نشانه های بیماری های دیگری از قبیل اسکیزوفرنی هستند, و برای تشخیص این اختلال سند خوبی به حساب نمی آیند, در واقع اکثر روان پزشک ها با این بیماری مشکل دارند, و افراد عادی هم نمی توانند این بیماری را تشخیص دهند, دلیل آن به زبان ساده این است که هویت های موازی فرد به شما نمی گویند «من مشکل چند شخصیتی دارم» و شخصیت ها و هویت های مختلف فرد می توانند با رفتار های مختلف اشتباه گرفته شوند, با این همه طی مدت طولانی (گاها تا هفت سال ) , پزشک متخصص طی مصاحبه با بیمار می تواند آن را تشخیص دهد. بسیاری از بیماران با مشکلات انفکاک شخصیت علایمی دیگری از بیماری سایکوز را داشته که ممکن است به آن دلیل تحت درمان هم باشند. برای افسردگی ، مشکلات پانیک و یا مشکلات اضطرابی که دارند.
بنا بر راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM-IV) افراد مبتلا به این بیماری, بزرگسالانی هستند که حداقل ۲ هویت یا شخصیت موازی دارند, که هر کدام از این شخصیت ها به صورت تکرار شونده کنترل فرد را در اخیتار می گیرند. فراموشی هایی دارند که دلیل آن مواد مخدر, الکل, و مشکلات دیگری از قبیل تشنج و بازی های کودکانه (در میان کودکان) نیست.
وقتی احتمال ابتلا در فرد داده شود, او به یک پزشک مراجعه میکند و پروسه ای بسیار طولانی برای تشخیص و درمان آغاز می شود. ابتدا پزشک از این که فرد به بیماریی دیگری مبتلا نیست اطمینان حاصل می کند و با پرسش های خاصی از بیمار و آشنایانش مطمئن می شود که فرد بیمار از این مشکل رنج می برد.در صورت حصول اطمینان از تشخیص بیماری، پروسه درمان آغاز می شود.
هدف این درمان این است که هویت اصلی فرد را رو بیاورد و بقیه هویت ها و شخصیت ها را بیرون کند (طوری که دیگر بر نگردند)؛ مهارت های جدیدی در فرد ایجاد کند و فرد با اتفاقات دردناک گذشته اش (که عامل بیماری هستند) کنار بیاید.
تکنیک های مختلفی برای درمان وجود دارند که برخی از آن ها در ادامه توضیح داده میشوند.
سایکوتراپی: این نوع درمان, از تکنیک هایی استفاده میکند که فرد به کمک آنها بتواند مشکلات را ببیند و آن ها را حل کند (و در خود نریزد)
شناخت درمانی: تمرکز این تکنیک بر این است که روش تفکر تابع بودن فرد را تغییر دهند.
تجویز دارو: درمان مستقیمی برای اختلالات گسستگی وجود ندارد, اما افرادی که مبتلا به این اختلالات هستند, از افسردگی و نگرانی هم رنج میبرند, و با دارو ها میتوان از آن ها جلوگیری کرد
درمان خانواده: این نوع درمان, به خانواده درباره ی این اختلال اطلاعاتی میدهد, و به آنها کمک میکند که درصورت عود این بیماری آن را تشخیص دهند
درمان های خلاقیت (هنر درمانی یا موسیقی درمانی): این درمان ها به بیمار اجازه میدهند که تفکرات و احساساتش را در راه های امن تر و خلاقانه تری بروز دهد (یعنی لازم نیست برای بروز احساسات شخصیت جدیدی را رو بیاورد)
هیپنوتیزم: این تکنیک؛ از تمدد اعصاب و تمرکز استفاده میکند تا یک حالت هوشیار برای فرد ایجاد کند که با جست و جو در افکار و خاطراتی خود؛ چیز هایی که از خود آگاه خود پنهان میکرده اند را بیابند.
آمده است که اولین مورد اختلال چند شخصیتی در قرن پانزدهم و توسط پاراسلسوس گزارش شد.
اختلال چند شخصیتی در فیلم ها و کتاب ها
از این اختلال در فیلم ها و کتاب ها و … بسیار استفاده شده, در واقع این موضوع کلیشه ای برای داستان هایست که قهرمان و ضدقهرمان داستان یک نفرند.
به عنوان مثال:
فیلم سینمای Secret Window با بازی درخشان جانی دپ که داستان نویسنده ای است توانا که بیماری چند شخصیتی دارد.
فیلم روانی اثر آلفرد هیچکاک هم در مورد این چنین بیماری فیلم ساخته است .
گولوم در فیلم و کتاب ارباب حلقه ها دو شخصیت دارد که البته این دو از هم آگاهی دارند .
شخصیت هالک در سری فیلم های آن هم دو شخصیت دارد . همچنین در کتاب دکتر جکیل و مستر هاید, قهرمان داستان علایم این بیماری را دارد (هرچند که دلیل ابتلای این دو مورد اخیر در کتاب و فیلم مواد شیمیایی است)
در فیلم ماسک جیم کری دو شخصیت را به شکلی طنز ارایه نموده و همچنین در فیلم من و خودم و ایرن (Me , Myself and Irene ) جیم کری این بیماری را نشان داده است.
در سری X-men: یکی از میوتانت ها (Jean Gray) دچار Dissociative Identity Disorder است و شخصیت دوم آن (Pheonix) یکی از شخصیت های منفی این سه گانه است
در فیلم بت من، شوالیه تاریکی, یکی از شخصیت های منفی (دو چهره) به این بیماری دچار است, البته دلیل ابتلای او معمول نیست
در کتاب Sybil سیبل که توسط روانپزشک داستان نویسی نوشته شده او داستان بیمارش را به رشته تحریر درآورده است. اگر چه بعدها نوشته کتاب را داستان دانستند و همچنین بعضی معتقدند که او خود عاملی برای این تعدد بوده است . اما داستان خوب و جالبی است.