70
1- تغییر مدارهای مغزی و ایجاد وابستگی و اجبار به مصرف مواد: مدارهایی در مغز انسان وجود دارند که بطور طبیعی او را وادار به خوردن، آشامیدن و رفتارهای جنسی مینمایند. شیشه این مدارها را در کنترل خود میگیرد و باعث میشود فرد مصرفکننده یک "ولع غیر قابل کنترل" و یک "اجبار شدید برای مصرف" به سمت این ماده محرک پیدا نماید.
2- تخریب سیستمهای تولید انرژی و انگیزه در مغز: افراد مصرفکننده شیشه اگرچه در ابتدای مصرف، احساس انرژی، توان روحی و انگیزه را بالا مینماید اما پس از مدتی فعالیت بیش از اندازه سیستمهای تولید انرژی و انگیزه در مغز موجب تخریب این سیستمها (سامانهها) میگردد. در این شرایط فرد مصرفکننده احساس میکند بدون مصرف شیشه، توان و انگیزه انجام هیچ کاری را ندارد.
3- اختلال در سیستمهای مغزی درک واقعیت: فرد مصرفکننده شیشه ممکن است چیزهایی ببیند (برای مثال فردی که از پشت او را تعقیب میکند) یا بشنود (برای مثال صدای همسایهها که بر ضد او توطئه میکنند) که در واقع وجود خارجی یا حقیقت ندارند. علت این اختلال در ادراک (توهم) یا وجود باورهای غیر واقعی (هذیان) آسیب به نواحی مغزی تشخیصدهنده واقعیت در فرد مصرفکننده میباشند.
4- آسیب به توانمندیها و پردازشهای مغزی: مصرف شيشه ميتواند با ايجاد آسيب در سلولهاي مغزي منجر به تخریب توانمندیهای مغزی شود اين آسيب ميتواند با علائم زير بروز پيدا كند:
4.1- اختلال در حافظه: آسيبهاي مغزي ناشي از مصرف شيشه ميتواند منجر به اختلال در حافظه بخصوص در مورد وقايع نزديك شود. براي مثال ممكن است به ياد نياورد كه ديروز به چه كسي چك دادهاست يا مقدار اين چك چقدر بوده است، يا حتي ديروز نهار چه خوردهاست، در اين شرايط ممكن است فرد فراموش كند كه وسايل خود را كجا گذاشتهاست و بعضي از صبحها مدتي را صرف پيدا كردن سويچ ماشين خود نمايد.
4.2- اختلال در توجه: انسان به طور طبيعي ميتواند توجه خود را روي وقايع مختلف اطراف خود متمركز كند يا آن كه درآنِ واحد به چند موضوع مختلف توجه نمايد. براي مثال در حين رانندگي علاوه بر توجه به جاده با موبايل صحبت كند و چيزي هم بخورد! مصرف شيشه باعث ميشود ضمن كاهش قدرت توجه، جابجايي اين توجه بين وقايع مختلف پيراموني نيز سخت شود. به همين دليل ممكن است توجه فرد مصرفکننده مدتي طولاني درگير گوشي موبايل يا اجزاء يك وسيله الكترونيك مانند دستگاه ضبط صوت خانه شود. در این شرایط اصطلاحاً گفته میشود که فرد روی موضوع خاصی "کلید" کرده است.
4.3- اختلال در برنامهريزي: لازمه بسياري از كارهاي اقتصادي، برنامهريزي براي روزها و هفتههاي بعد و اجراي اين برنامهها است. براي مثال فرد برنامهريزي ميكند كه فردا فلان مدل موبايل را به تعداد 100 عدد بخرد و روز بعد آنها را به آقاي احمدي بفروشد. مصرف شيشه با ايجاد تخريب در نواحي جلويي مغز، امكان برنامهريزي و اجراي مرحله به مرحله برنامهها را از مصرفكنندگان ميگيرد.
مجموعه اين اختلالات مغزي عموماً باعث ميشود فرد مصرفكننده شيشه بعد از چند سال ديگر نتواند فعاليت اقتصادي و شغلي خود را ادامه دهد وقتي دچار ورشكستگي گردد. پس در یک جمعبندی میتوان گفت اجبار به ادامه مصرف، حالتهاي هذيان و توهم و همچنين ضعف و كمبود انرژي همراه با بيماري اعتياد به شيشه همگی از تخريبهاي مغزي ناشي ميشوند.
با وجود همه اين عوارض و خبرهاي بد، خبر خوبي نيز براي شما وجود دارد. در صورت حذف شيشه از بدن، اجرای برنامههای درمانی اختصاصی تغذيه صحيح و تمرينهاي مغزي مناسب، اين آسيبها ميتوانند ترميم گردند و امكان ادامه زندگي فعال و مفيد را براي شما ايجاد نمايند. اما اصطلاح هر یک از این چهار نوع اختلال مغزی عمده نیازمند نوع خاصی از مداخلات درمانی است. یکی از علل اصلی عدم موفقیت درمان اعتیاد به شیشه در بسیاری از مراکز درمانی عدم توجه به ابعاد مختلف این بیماری و انجام برنامهریزیهای درمانی اختصاصی برای هر کدام از این مشکلات میباشد. در ادامه این مقاله تلاش خواهیم کرد برای مثال به روشهای درمانی نوع چهارم آسیبها، یا آسیب به توانمندیهای مغزی اشاراتی بنماییم. توانمندیهای مغزی بیماران مصرفکننده شیشه با انجام تمرینات مناسب قابل بازگشت میباشند.اما اين تمرينهاي مناسب كه اصطلاحاً «بازتواني مغزي» ناميده ميشوند چگونه اجرا ميگردند.
اصولاً بهكارگيري مجدد عملكردهاي مغزي آسيب ديده بانظم و برنامه زماني ميتواند اين عملكردها را ترميم و تقويت نمايد. حتماً ديدهايد كه عضلات دست يا پايي كه دچار شكستگي شده است پس از باز كردن گچ، ضعيف و ناتوان هستند و تمرينات ورزشي مناسب ميتواند اين ضعف و ناتواني را اصلاح نمايند. دقيقاً همين اتفاق در مغز شما نيز قابل اجرا است. در اينجا تعدادي از پيشنهادهاي مناسب براي ترميم توانمندیهای مغزي ذكر ميگردد:
1- حل جداول كلمات
2- مطالعه كتابهاي آموزشي و مجلات
3- انجام بازيهاي كامپيوتري فكري
4- گفتگو در جمع دوستان و خانواده
5- پيادهروي با برنامه ثابت هفتگی با افزایش شدت تدریجی
6- نوشتن نامه يا خاطرات روزانه
7- انجام بازيهاي فكري نظیر شطرنج و حتی منچ
8- انجام بازيهاي ورزشي غیر برخوردی و نیمه شدید نظیر پرتاب دارت
9- كمك در كارهاي روزمره خانه نظير خريد
10- برنامهريزي روزانه و ثبت كارهاي انجام شده
البته بايد توجه داشت كه بهتر است اين تمرينات پس از طي شدن مراحل اوليه بهبودي (براي مثال از ماه سوم درمان) شروع گردد. بايد دقت نماييد كه نبايد اين بازتوانيهاي مغزي باعث خستگي در بیمار تحت درمان شوند. زيرا خستگي ميتواند عامل افزايش ولع و عود گردد بنابراين ميزان اين تمرينات را حتماً با راهنمايي درمانگر در حد توان فرد بیمار تنظيم میگردد و كمكم ميزان آنها افزايش مییابد. همچنين وجود استرس همزمان با اجراي اين تمرينات ميتواند اثرات منفي ايجاد نمايد. بنابراين انجام ورزشهاي رقابتي كه برد و باخت در آنها براي فرد تحت درمان فشار روحي ايجاد ميكند يا برگشت به محيط كار و تحمل فشارها و تعهدات كاري و زماني بخصوص در شش ماه اول درمان مناسب نميباشند.
در یک جمعبندی میتوان گفت درمان و بهبودی آسیبهای مغزی ناشی از مصرف شیشه از اصول کلی پنجگانه زیر تبعیت میکنند:
1- آسیبهای مغزی مصرف شیشه اگرچه بسیار جدی هستند اما قابل بهبود و درمان میباشند.
2- مهمترین قدم برای ترمیم این آسیبها حذف مصرف شیشه در مسیر درمان بصورت تدریجی است. حذف این سم فرصت ترمیم را برای سلولهای مغزی فراهم میکند.
3- ترمیم آسیبهای مغزی شیشه اگرچه به علت ویژگیهای خاص مغز انسان بطور خود به خود نیز به صورت تدریجی صورت میگیر اما انجام مداخلات درمانی سرعت و میزان این بهبودی را افزایش میدهند.
4- در طول مسیر بهبودی بخصوص در سال اول درمان فرد دچار ضعف جدی در عملکردهای مغزی است بنابراین باید بیاموزد که چگونه با این "توانمندیها و انرژی محدود" کنار بیاید. فشار زیاد به مغز بخصوص فشارهایی که بصورت "روشن و خاموش" وارد میشوند (برای مثال فرد دو سه روز از مغز خود کار میکشد و چند روز به علت خستگی کار را ول میکند) میتوانند بهبودی را دچار اختلال کنند.
5- اگرچه اصول اولیه درمان این آسیبهای مغزی بسیار ساده میباشند اما حضور یک درمانگر برنامهریز و نظارتکننده برای اجرای موفق این اصول درمانی بسیار ضروری است. این تصور که فرد بدون یک مربی بتواند مسیر بهبودی را به تنهایی طی نماید خیال باطلی است که به مقصد نمرسد.