83
جایی که گنج جنگ میشود.
درمان ،نامرد وقهقهه ، هق قق
اما دزد همان دزد است ودرد همان درد است.گرگ همان گرگ
آری سرزمین واژه های وارونه،سرزمینی که من ،نم زده است.
یار ،رای عوض کرده است.
راه، گویی هار شده است.
روز، به زور میگذرد.
آشنار را جزء در انشا نمیبینی و چه سرد است این درس زندگی ...
اینجاست که مرگ برایم گرم میشود چرا که درد همان درد است.