آیا تا به حال راه رفتن زنان عشایر را دقیق نگاه کرده اید؟ روی هر راه ناهمواری آنچنان نرم و پاورچین گام بر می دارند که اگر در حوزه دیدتان نباشند، گذر آنان را هر چند نزدیک به خود احساس نمی کنید. انگار با زمین تماس ندارند و با نخی که به فرق سرشان وصل است، به سمت بالا کشیده می شوند. راه رفتن طبیعی چنین است، ولی راه رفتن ما شرطی و مخدوش شده است. اغلب به یکی از چهار جهت خم می شویم و وزن بدن را روی کناره های خارجی یا پاشنه پا می اندازیم، یا اینقدر به پاهامان نگاه می کنیم که پشتمان قوز می کند.
در کف پا قسمتی است که به سینه پا معروف است، باید سنگینی بدن را تحمل کند. اگر مانند سربازان به دور دست چشم بدوزیم و پاشنه را به زمین بکوبیم، بعد از مدتی خار پاشنه می گیریم. هنگام راه رفتن باید وزن را از محل سینه پا روی زمین پخش کنیم و در همین حال برای گام برداشتن به جلو باید از محور شست پا کمک بگیریم.
اگر مانند بچه ها چند قدم به جلو و چند قدم به عقب بردارید، شیوه راه رفتن صحیح را کشف می کنید، چون به عقب رفتنتان شرطی نشده است. امتحان کنید. چگونه به عقب می روید؟ وزن بدن روی سینه پا پائین می آید. اینطور نیست؟ حال به همین ترتیب جلو بروید. نرم و آهسته، پاورچین پاورچین.
اغلب ما یک پا را بلند می کنیم و آن را به طرف جلو پرت می کنیم. سپس وزن بدنمان را روی پای جلو می بریم و در همان حال پای پشت را بلند می کنیم و به سمت جلو می بریم. با این شیوه حتماً بدن به طرف پای جلو خم می شود. راه متفاوت قدم برداشتن به جلو، که انجام آهسته آن غیر ممکن است، این است که در اولین قدم تمام وزن خود را به جلو ببریم. وزن سر مانند محور عمل می کند. این عمل سبب می شود به طرف پنجه های پایتان بلند شوید و سپس مجبور می شوید اولین قدم را بدون تکیه و خم شدن به یک طرف بردارید. با این شیوه 3 متر جلو پایتان را می توانید ببینید. مانند یک کودک و به همان صورت طبیعی به جلو قدم بردارید و وزن خود را با هر قدم به جلو منتقل کنید.
راه رفتن صحیح به تکامل هسته های فوقانی مغز نیز کمک می کند. چون این هسته ها از طریق گیرنده های حسی داخلی با کف پا، پنجه ها و عمدتاً شست پا در ارتباطند. این گیرنده ها چگونگی و محل استقرارمان و اینکه کجا هستیم و وضعیت توازنمان را ردیابی و مشخص می کنند و اساساً به مغزمان می گویند چکار می کنیم و به کدام ماهیچه ها نیاز داریم، تا آن کار را انجام دهیم. هنگامی که می ایستیم، به ماهیچه های بزرگ پشت و کمرمان نیاز داریم تا بدنمان را صاف نگه دارند. هنگام دراز کشیدن و خوابیدن این ماهیچه های بزرگ از کار می افتند، گویی بدنمان اطلاع دارد که ما به خواب می رویم. برخی از این گیرنده ها با انتخاب نشانه هایی از حالت پاهایمان کار می کنند. اگر پاهایمان روی زمین باشد و کف پایمان با سطح زمین تماس داشته باشد، ایستاده ایم و ماهیچه ها به کار می افتند. اگر کف پایمان زمین را لمس نکند، ماهیچه های پشت و کمرمان منقبض نمی شود و حفاظت از ستون فقرات و ساختمانهای عمقی پشت را به خوبی انجام نمی دهند.
برای ماهیچه های کمر بسیار مهم است که کف پا هنگام ایستادن به نحوی که توضیح داده شده با زمین در تماس باشد. زیرا در این وضعیت گیرنده های حسی داخلی به خوبی به کار می افتند. این گیرنده ها چگونگی و محل استقرارمان و اینکه کجا هستیم و وضعیت توازنمان را ردیابی و مشخص می کنند و اساساً به مغزمان می گویند چکار می کنیم و به کدام ماهیچه ها نیاز داریم تا آن کار را انجام دهیم. هنگامی که می ایستیم، به ماهیچه های بزرگ پشت و کمرمان نیاز داریم تا بدنمان را صاف نگه دارند. هنگام دراز کشیدن و خوابیدن این ماهیچه های بزرگ از کار می افتند، گویی بدنمان اطلاع دارد که ما به خواب می رویم. برخی از این گیرنده ها با انتخاب نشانه هایی از حالت پاهایمان کار می کنند. اگر پاهایمان روی زمین باشد و کف پایمان با سطح زمین تماس داشته باشد، ایستاده ایم و ماهیچه ها بکار می افتند. اگر کف پایمان زمین را لمس نکند، ماهیچه های پشت و کمرمان منقبض نمی شود و حفاظت از ستون فقرات و ساختمانهای عمقی پشت را به خوبی انجام نمی دهند.
کفشهای پاشنه بلند سه ضرر بزرگ به بدن می رسانند: هر نوع فعالیت گیرندگی مؤثر پنجه ها را متوقف می کنند، باعث می شوند وزن خود را بیشتر روی پنجه پایتان بیندازید و به قوس پایتان بیش از حد فشار می آورند.
با اینحال اگر به پوشیدن آنها عادت دارید و تصمیم گرفته اید دیگر آنها را نپوشید، به تدریج و در طول چند هفته پاشنه کفشتان را کوتاه و کوتاهتر کنید، نه اینکه یکباره از کفش پاشنه بلند به کفش پاشنه تخت رو آورید، زیرا با این تغییر فوری فشار بیش از حد بر رباطهای ران و کمرتان می آید.