پسر نخستین بار خودش را در فضاى قهرمانى و پروازى شادیبخش حس كرده بود. براى دومین بار هم همین اتفاق افتاد و براى سومین و چهارمین و پنجمین بار. هربار حس كرد بال درآورده، آسمان را شكافته و بالاتر رفته است . پسر پس از هربار تجربه شادى و شور پرواز، بى حوصله بر جاى مانده و در اتاق دیگر ، مادر مزه شور اشك هایش را با دلتنگى از پسرى كه مصرف مدام «كراك» در كمتر از یك سال، رنگ چهره اش را به سبزى آب راكد درآورده فرو خورده است. حالا مادر درحسرت خوشبختى اى كه سال هاست از پسرش دور و دورتر مى شود، مى كوشد با دست و پازدنى دردناك مرگ را از مسیر زندگى پسرش دور كند. بازهم نگاه سرگردان مادر روى من ثابت مى ماند و این پرسش او كه «راست است كه مى گویند مصرف كراك از هروئین هم خطرناك تر است؟» ذهنم را پر از دالان هاى تودر تو مى كند، درست مانند دایره هاى تودر تویى كه افتادن سنگریزه اى بر آبى آرام و ساكت درست مى كند.
اول
چند روزى است كه حرف هاى زن در باره پسر جوانش كه به دلیل سوءمصرف نوعى ماده مخدر كه او از آن با عنوان «كراك» نام مى برد و خود و خانواده اش را در وضعى بغرنج قرار داده، ذهنم را مشغول كرده است. زن با صدایى كه مانند غمى كهنه ته گلویش ماسیده و اشك هایى كه لاى چروك هاى پاى چشمش برق مى زد، سبب مى شود كه نتوانم باحالتى خونسرد آنچه را شنیده ام ، از یاد ببرم. شاید باید مانند عابرى كه پس از مدتها عبور از خیابان ها و كوچه هاى تكرارى و پراز عادت ناگهان در مقابل كسى یا چیزى مى ایستد و تصمیم مى گیرد به یك حس درونى اش پاسخ بدهد، بایستم تا نگاه پر از درد زن را كه روى چهره پسرش ثابت و بى حركت مانده ببینم و باعكسى كه او از یك سال پیش پسر ، نشانم مى دهد، مقایسه كنم. در عكس ، پسر چهره اى آرام و حالتى از حجب دارد؛ نگاهى آرام كه با اعتماد به نفس به دوربین چشم دوخته بود، با گونه هاى استخوانى و موهاى سیاه كه ۳۰ ساله به نظر مى آمد. اما در مقابلم پسرى نشسته كه زیر چشم هاى گود افتاده اش ، گونه هایى خسته آویزان است. موجودى باریك و لاغر كه خواب هاى خود و مادرش را پر از كابوس مرگ كرده است. همه بهانه زن فقط حرف زدن از پسرى نیست كه هنوز در زندگى پیش نرفته ، در آن فرو رفته است، ۴ انگشتش را بالا مى گیرد و مى گوید: «۴ماه است كه فهمیده ام او كراك مصرف مى كند.اگر دراین یك سال گذشته زودتر مى فهمیدم ، بهتر مى توانستم كارى بكنم!»
دوم
چندروزى است پیوسته و پشت سرهم، شایعه هاى زیادى در باره نوعى ماده مخدر مى شنوم كه مصرف مكرر آن استخوان ها را پوك مى كند، بافت هاى بدن را از هم باز كرده و اجزاى داخلى آن را مى پوساند. راننده مسافربر سیدخندان ـ تجریش، از آن راننده هایى است كه بدش نمى آید مسیر پراز ترافیك و راهبندان را براى مسافرانش باتعریف كردن حكایت هایى كه از این و آن شنیده جالب و سرگرم كننده كند. او اصرار عجیبى دارد كه به همان اطلاعات دسته و پا شكسته اش درباره «كراك» شاخ و برگ بدهد: «كراك مانند تریاك نیست، حتى مانند هروئین هم نیست. هركسى مصرف كرده ، به یك سال نكشیده بدنش از تو پوك شده و از هم پاشیده!» و وقتى بهت و حیرت مسافرها را مى بیند، بر هیجان صدایش اضافه مى كند و مى گوید: «بدن بعضى از آنها هم كرم گذاشته.» وقتى از اتومبیل پیاده مى شوم در شلوغى و همهمه خیابان تا قبل از بسته شدن در و گرفتن بقیه پولم ، مى شنوم كه براى اثبات حرف هایش ، نام بیمارستانى را در تهران مى برد كه جسد یك كراكى را در آكواریوم گذاشته و مردم مى توانند از نزدیك آن را ببینند.
سوم
با بیمارستانى كه راننده از آن نام برد، تماس مى گیرم. بعد از چندبار بوق اشغال و قطع و وصل شدن، سرانجام خانم كارمند دبیرخانه از پایه ، چنین خبرى را نفى مى كند و مى گوید كه «من خودم شنیده ام بیمارستانى در قزوین این كار را كرده است.» منبع خبرى او همكار خواهرش است كه در آن بیمارستان كار مى كند. كارمند دبیرخانه بیمارستان این را هم اضافه مى كندكه «چندوقت پیش پسر ۱۹ـ ۱۸ ساله اى را كه در اثر مصرف كراك سنكوب كرده و دچار ایست قلبى شده بود، در اورژانس بیمارستان دیده، اما غیر از این مورد، اطلاعات دیگرى ندارد و براى اطمینان مى كوشد مسئول روابط عمومى را كه مى گوید معمولاً در اتاقش نیست ، پیدا كند و پاى تلفن بیاورد. مسئول روابط عمومى هم اطلاعات بیشترى از كارمند دبیرخانه نمى تواند بدهد، اما مى گوید شاید حرف هاى راننده مسافربر را از یكى از همكاران خودش هم شنیده است و وقتى من چندبار سؤالم را به شكل هاى مختلف تكرار مى كنم با جدیت مى گوید تصمیم دارد این موضوع را پیگیرى كند: «چه بسا عده اى قصد ضربه زدن به حیثیت بیمارستان ما را داشته باشند؟!»
چهارم
شایعه ها حاكى از این است كه سوءمصرف كراك و اعتیاد به آن بعد از مدتى، چنان جسم فرد مصرف كننده را نابود مى كند كه ممكن است استخوان هایش حین جا به جا كردن او بعد از مرگش بشكنند یا اعضاى بدنش از هم جدا شوند. مدیر دفتر پیشگیرى از آسیب هاى اجتماعى وزارت آموزش و پرورش درگفت و گو با یكى از خبرگزارى ها درباره مصرف موادمخدر جدید و عوارض آنها به خانواده ها هشدار مى دهد و در مصاحبه اش از عدم شست وشوى اجساد معتادان كراكى در غسالخانه بهشت زهرا خبر مى دهد.مسئول روابط عمومى بهشت زهرا، گفت وگوى مفصل دراین باره را به وقت دیگرى موكول مى كند ولى در یك جمله مى گوید: «ما وظیفه داریم تمام اجساد را شست وشو و غسل دهیم. بنابراین هر خبرى در این رابطه و نشستن اجساد معتادان كراكى شایعه است.»
پنجم
براى گرفتن اطلاعات دقیق و علمى تر به دفتر كار امیر محمد پیام، روانشناس و كارشناس كاهش تقاضاى مواد مخدر، مى روم تا قطعه هاى گم شده پازل را با كمك او بیابم.
كراك چه ماده مخدرى است؟
تعریف كراك در ایران باتعریف بین المللى آن متفاوت است. كراك در اصل نوعى از مواد مخدر است كه از كوكائین گرفته مى شود و چون كوكائین فقط درآمریكاى جنوبى كشت مى شود، برفرض رسیدن آن به ایران، قیمت زیادى خواهد داشت. این مسأله باعث شده كارشناسان به چیزى به عنوان كراك كه در ایران مصرف مى شود، شك كنند؛ چراكه قیمت آن در اینجا ارزان است. اطلاعات موجود نشان مى دهد كه این ماده همان هروئین با خلوص بالا و تركیب شده بامواد شیمیایى دیگر است، چیزى كه چندسال پیش در اروپا از آن با نام «اسپیدبال» یا توپ سرعت یاد مى شد و در آمستردام مصرف آن ،كشته هاى زیادى را به جا گذاشت و آن چیزى نبود جز تركیب هروئین و كوكائین كه خطرناك ترین ماده را مى سازد. چون جمع اضداد است؛ جمع ماده مخدر هروئین با ماده محرك كوكائین و تزریق و مصرف آن كه صدمه زیادى را به بدن مى رساند. درهرحال ، چون قیمت كوكائین بسیار بالاست، تولید كننده ها از هروئین با خلوص بالا و تركیب با قرص هاى اعتیادآور شیمیایى، ماده كراك را مى سازند.
مصرف و اعتیاد به كراك چه آسیب هایى را در پى دارد؟
اعتیاد آورى بسیار زیاد آن مهم ترین موضوع در مصرف آن است. در واقع، فردى كه سراغ كراك مى رود، خیلى زود در عرض ۲ یا ۳ سال به درجه اعتیاد بسیار بالا مى رسد. در ابتدا مصرف آن همراه با احساس سرخوشى و لذت زیاد است، امااین حالت دوام زیادى ندارد و حالت هایى مانند سرگیجه، افسردگى، بى تحركى و احساس خمارى شدید فرد را دوباره تشویق به مصرف مى كند. در نتیجه ، دفعات مصرف بعد ازچندبار بیشتر شده، ولع زیادى را در استفاده از آن به وجود مى آورد.
خانواده ها با چه نشانه هایى مى توانند پى به مصرف كراك از سوى فرزندان خود ببرند؟
یك نشانه مشخص سوءمصرف كراك جدایى ناگهانى جسمى و روحى فرد از خانواده و كناره گرفتن اواز حضور در جمع هاى خانوادگى است. از دست دادن توجه و تمركز، كاهش وزن، آشفتگى در رفتار، بى قرارى، اضطراب، بى توجهى به آراستگى ظاهرى، خواب نامنظم، رفتار نامناسب با افراد خانواده و ناپدیدشدن لوازم قیمتى خانه از جمله نشانه هاى دیگر سوءمصرف كراك هستند.البته مواردى كه به گفته خود افراد مصرف كننده بعد از برطرف شدن حالت نشئگى و سرخوشى ناشى از مصرف به وجود مى آیند هم مهم و قابل توجه هستند مانند افسردگى شدید، بى اشتهایى، نداشتن انرژى ، نگرانى و بى قرارى براى تهیه مجدد مواد و داشتن احساس هاى متناقض از عشق و نفرت به خود.
كراك چه شكلى دارد؟
بسیار كوچك است، به اندازه یك دانه عدس یاماش و رنگ سفیدهم دارد. بدون بو است و مصرف آن هم خیلى سریع و مدت كوتاهى طول مى كشد.
براى خانواده چه توصیه اى دارید؟
كراك به طور كلى در دسته مواد اعتیادآور بسیار سنگین قرار دارد و در قشر نوجوان به دلیل تمایل به بروز رفتارهاى بى محابا ممكن است در مواردى كه حتى فرد سیگار هم نكشیده، براى نخستین بار این نوع ماده را امتحان كند.اما درهرحال خانواده ها همیشه مى توانندنقش مهم و اصلى در جلوگیرى از اعتیاد در فرزندشان ایفا كنند.هرچندكراك ماده اى خطرناك از لحاظ اعتیادآورى است، اما با آگاهى والدین و توجه آنها به تغییرات رفتارى فرزندانشان بویژه در سنین نوجوانى حتى در صورت اعتیاد پیداكردن فرزندشان به مصرف آن، قابلیت ترك با طى مراحل مختلف سم زدایى، دارودرمانى و شركت در جلسات و مشاوره هاى ترك اعتیاد وجود دارد.
ششم
«كراك تأثیرات جسمانى مانند دچار شدن فرد به گلودرد مزمن، گرفتگى صدا و تنگى نفس ، برونشیت و نفخ ریه دارد. چشم ها به مرور در اثر مصرف آن درشت شده ، شخص هنگام تمركز براى دیدن هر شى ء هاله هایى از نور اطراف آن مى بیند. در اثر مصرف كراك ، ضربان قلب افزایش پیدا كرده ، رگها به سرعت منقبض و موجب بالارفتن فشار خون مى شوند كه این حالت مى تواند منجر به حمله قلبى، تشنج و سكته شود. همچنین چون میل به خوردن غذا در فرد مصرف كننده كراك كاهش مى یابد، موجب كاهش شدید وزن او نیز مى شود. مصرف بیش از حد آن با نشانه هایى مانند تهوع، استفراغ، تنفس نامرتب، تشنج و اغما همراه است كه مى تواند به مرگ فرد بینجامد.»
هفتم
ایستاده ام و دارم زن را مى كاوم، موهاى خاكسترى زیر روسرى كه گره اش چرخیده و تا یك طرف صورتش كج شده و بدنى سنگین كه پاهایى پف كرده آن را به این سو و آن سو مى كشند. آیا این بار پسرش مى تواند شادى و شورى بیابد اما نه به بهاى تلخى و تنهایى !