چگونه بعضي‌ها به SMS معتاد مي‌شوند؟؟؟

34

 



 


 


گاهي اوقات، مبلغ اين پيامک‌ها از مبلغ خود تلفن‌ها هم بالا مي‌زند. انگار به آن معتاد شده‌ام. اين روزها به نظر مي‌رسد که پيامک (پيام کوتاه يا اس‌ام‌اس) به يکي از مقتضيات زندگي ماشيني‌‌ تبديل شده و بايد فرهنگ آن را آموخت و آموزش داد. براي آشنايي با جنبه‌هاي روان‌شناختي اين قضيه به گفتگو با دکتر فربد فدايي، روان‌پزشک و مدير گروه روان‌پزشکي دانشگاه علوم بهزيستي و توان‌بخشي پرداخته ايم.


 


اگربخواهيم بحث پيامک را ريشه‌يابي کنيم، احتمالا بايد از ارتباط و روش‌هاي ارتباطي و آثار رواني آن شروع کنيم.


بله؛ رو‌ش‌هاي ارتباطي انسان‌ها از بدو آفرينش بشر بر حسب دوره‌هاي گوناگون تکامل نوعي و فردي او متفاوت بوده است. نوزاد انسان تنها به صورتي کلي و از طريق نمايش رضايت‌ و عدم رضايت خود به وسيله آرام بودن يا ناآرامي و گريستن با مادرش ارتباط برقرار مي‌کند. پس از مدتي خنده هم به صورت روش ابراز رضايت و ابزارهاي ارتباطي او افزوده مي‌شود؛ خنده به معني «آري» و گريه به معني «نه». در مرحله شيرخوارگي و ابتداي کودکي، حالات چهره و بدن و اصواتي که هنوز جنبه کلام ندارد، روش ارتباطي فرزند با پدر و مادر است. تسلط بر زبان گفتاري، امکانات ارتباطي کودک را افزايش مي‌دهد و به دقت آن مي‌افزايد. رفتن به مدرسه موجب تسلط بر زبان نوشتاري و امکان ارتباط از طريق خط و نوشته و نامه مي‌شود.


 


خب، انسان‌هاي نخستين که هنوز با زبان‌هاي مشترک انس نگرفته بودند چه‌طور با يکديگر رابطه برقرار مي‌کردند؟


ارتباط از طريق اصوات و حالات چهره و بدن بين انسان‌هاي ديگر برقرار مي‌شده. زبان، امکان ارتباط اجتماعي، هماهنگي براي کارهاي مشترک و برنامه‌ريزي و انتقال سينه به سينه مهارت‌ها و دانسته‌ها را فراهم کرده است و سپس با پيدايش خط، تاريخ هم از چند هزار سال پيش آغاز گرديد و امکان انتقال دقيق‌تر ارثيه فرهنگي بشر فراهم شد. از آغاز، انسان براي اينکه بتواند دورتر از صدارس خود نيز با ديگران ارتباط برقرار کند از روش‌هايي استفاده کرده است. گسيل کردن پيک، فرستادن پيغام به وسيله دود (روش سرخ‌پوست‌ها)، برقراري سازمان‌هاي کارآمد ارسال پيام از طريق ساختن جاده‌ها و قرارگاه‌هاي حاوي اسبان‌ تازه نفس در فواصل معين از تمهيدات ايرانيان عصر هخامنشي براي ارسال فوري پيام و دستورهاي حکومتي و درواقع، نياي اداره پست امروز بوده است. از حدود سه قرن پيش ادارات پست نوين در کشورهاي غرب اروپا براي ارسال نامه و محمولات سبک با الصاق تمبر به وجود آمد. اختراع تلگراف امکان ارسال فوري پيام بين کشورها و سپس قاره‌ها را فراهم کرد و تيرها و سيم‌هاي تلگراف در کنار خطوط آهن به مظهر پيشرفت ممالک تبديل شد. اختراع تلفن در اواخر قرن نوزدهم ميلادي، بي‌سيم و راديو در اوايل قرن بيستم و سپس تلويزيون در دهه چهارم قرن بيستم ميلادي امکان ارتباط فوري صوتي و تصويري را فراهم کرد. روزنامه‌ها نيز در شمارگان ميليوني از ارکان اصلي ارتباطي جوامع نوين محسوب مي‌شوند و درواقع اختراع چاپ توسط گوتنبرگ آلماني در قرن پانزدهم ميلادي،‌ پس از تسلط بشر به زبان و اختراع خط، سومين انقلاب ارتباطي محسوب مي‌شود. تلگراف، راديو و تلفن چهارمين انقلاب ارتباطي است و در سال‌هاي اخير هم رايانه و اينترنت و تلفن همراه پنجمين انقلاب ارتباطي را ايجاد کرده‌اند.


 


خب، حالا به جنبه‌هاي روان‌شناختي تلفن همراه و به ويژه پيامک‌‌ها مي‌رسيم. در اين خصوص چه مي‌گوييد؟


در حال حاضر تلفن‌هاي همراه از نظر شماره با تلفن‌هاي ثابت برابري مي‌کند و علاوه بر ارتباط فوري صوتي، امکان ارتباط فوري نوشتاري (از طريق سامانه پيام کوتاه) و ارتباط تصويري را هم فراهم آورده است. مانند هر وسيله ارتباطي ديگر، تلفن همراه و پيام کوتاه آن ممکن است نقش‌هاي گوناگوني را ايفا کند. همان‌گونه که نامه‌نگاري روش مناسبي براي ارتباط و انتقال اطلاعات مفيد است اما در کنار آن نامه‌هاي تهديدآميز نيز رواج يافت و تلفن ثابت هم وسيله ارتباطي فوري و ضروري محسوب مي‌شود اما در کنار آن مزاحمت‌هاي تلفني هم ايجاد شده. تلفن همراه و پيام کوتاه نيز واجد هر دو جنبه مثبت و منفي يا مفيد و غيرمفيد ارتباطي مي‌باشد. پيام کوتاه روش فوري و کم‌خرجي براي ارسال اطلاعات ضروري است اما به نظر مي رسد اين وجه مثبت آن تحت‌الشعاع وجه ديگر قرار گرفته که ارسال پيام‌هاي بي‌محتوا يا اطلاعات نادرست يا لطيفه‌هاي تازه و کهنه از آن جمله است. همان‌گونه که تماس‌هاي تلفني مکرر و طولاني که حاوي ويژگي‌هاي بااهميت يا فوري نيستند از معضلات ارتباطي بوده‌اند که به دنبال اختراع تلفن رواج يافته و گفتگوهاي چند ساعته دو خانم خانه‌دار در مورد مهماني ديشب و عروسي فردا و دستور آشپزي از موضوعات هميشگي طنز در چند دهه اخير بوده است.


مدت‌هاست که به نظر مي‌رسد پيامک‌هاي تلفن همراه بيشتر به عاملي براي شوخي‌ها و پيام‌هاي غيرضروري تبديل شده.همين طور است. به هر حال، اين موضوع مي‌تواند از ويژگي‌هاي فرهنگي جاري و در خدمت رفع نيازهاي روان‌شناختي تلقي شود. انسان‌ها از طريق ارتباط با ديگران احساس امنيت و رضايت‌خاطر مي‌کنند و بر احساس ناخوشايند تنهايي غلبه مي‌کنند ولي استفاده بيش از حد و غيرضروري از پيام‌هاي کوتاه گاهي جنبه وسواس و گاهي نيز جنبه اعتياد به خود مي‌گيرد. در رفتارهاي وسواسي، فرد احساس اجبار مي‌کند عملي را که مي‌داند ضروري نيست (بلکه حتي بيهوده يا مضر است)، به دفعات تکرار کند؛ شستن مکرر دست‌ها، چک کردن مکرر در و پنجره و قفل و... فرستادن مکرر پيام‌هاي کوتاه، ارسال پيام‌هاي رسيده براي ديگران و چک کردن مکرر همراه براي آگاهي از پيام‌هاي رسيده از علايم اين رفتارهاي اجباري وسواسي است. در اعتياد نيز فرد عملي را که ظاهرا براي او خوشايند است دوباره و چندباره انجام مي‌دهد تا لذت ببرد ولي خيلي زود براي اينکه به درجه اقناع قبلي برسد، مجبور مي‌شود ميزان انجام آن عمل را افزايش دهد؛ مانند يک معتاد به ترياک که مجبور است براي رسيدن به حالت نشئه اوليه، مرتبا مقدار ترياکش را اضافه کند، به نحوي که تمام زندگي او در حول تهيه و استفاده از ترياک دور مي‌زند و از همه امور ديگر زندگي غافل مي‌شود. فرد معتاد به پيام کوتاه نيز احساس مي‌کند بايد مرتبا پيام‌هاي بيشتري ارسال کند و پيام‌هاي رسيده را هم بايد به سرعت تمام بررسي کند و به زودي اين کار، بخش عمده‌اي از وقت او را به خود اختصاص مي‌دهد و هزينه گزافي را هم به او تحميل مي‌کند.

رنگ خود را انتخاب کنید
تنظیمات قالب